من هم با او درگير شدم و وي را به قتل رساندم.» اين اعترافات عامل جنايت در كارخانهاي متروكه در ورامين است اما وقتي او ديروز براي دومين بار در دادگاه محاكمه شد گفت حرفهاي قبلياش را قبول ندارد و بيگناه است.صبح روز 29 ارديبهشتماه سال90 به آتشنشاني خبر رسيد كارخانهاي متروكه در ريحانآباد ورامين طعمه حريق شده است. با حضور آتشنشانان آتشسوزي بهطور كامل مهار شد اما آنها در اتاقك نگهباني كارخانه با جسد سوخته صاحب آنجا روبهرو شدند. ماجرا از اين قرار بود كه اين كارخانه از چند سال قبل تعطيل شده بود اما صاحبش كه مردي 70ساله بود شبها در اتاقك نگهباني آنجا ميخوابيد.
هرچند در نگاه اول اين ماجرا يك حادثه آتشسوزي بهنظر ميرسيد اما كارشناسان آتشنشاني اعلام كردند حريق عمدي است. در اين شرايط تحقيقات پليس براي شناسايي قاتل آغاز شد. شواهد حاكي از آن بود كه آتشسوزي مرگبار در ساعتهاي اوليه بامداد اتفاق افتاده و آن موقع هيچكس آنجا نبوده است.
چند روز بعد يكي از اهالي منطقه نزد پليس رفت و گفت قاتل را هنگام فرار ديده است. او گفت: «قاتل مردي به نام حامد است و او را هنگام فرار ديدم.» وي ادامه داد: «صبح خيلي زود از كوچه رد ميشدم كه ناگهان حامد را ديدم كه با دست و لباس خونآلود از كارخانه بيرون آمد. او از ديدن من جا خورد اما سلام و عليك كرد و رفت. آن زمان هنوز آتشسوزي به بيرون نرسيده بود و من نميدانستم آنجا چه اتفاقي افتاده است اما چند ساعت بعد فهميدم كه كارخانه آتش گرفته و صاحبش فوت شده است.
اين شاهد ادامه داد: چند ساعت از اين حادثه گذشته بود كه حامد با من تماس گرفت و پرسيد چه اتفاقي افتاده است و من هم همهچيز را برايش توضيح دادم. وقتي حرفهايم تمام شد حامد گفت كه او صاحب كارخانه را به قتل رسانده است. حامد از من خواست در اينباره با كسي حرفي نزنم.
- اعتراف به قتل
با بهدست آمدن اين اطلاعات مأموران تنها مظنون اين جنايت را بازداشت كردند. او كه مردي 40ساله است در جريان بازجوييها به قتل اعتراف كرد و گفت كه بهدليل اختلاف قديمي كه با صاحب كارخانه داشته او را به قتل رسانده است. او گفت: خانه من ديوار به ديوار كارخانه است. با اينكه خيلي وقت است آنجا تعطيل شده اما صاحب كارخانه در آنجا يك تور واليبال بسته بود و بچههايش به آنجا ميرفتند و بازي ميكردند. سر و صداي آنها آسايش را از ما گرفته بود و من چندين مرتبه به او اعتراض كردم اما فايدهاي نداشت تا اينكه شب حادثه سراغش رفتم و در جريان درگيري چاقوي كوچكي را كه داشتم به طرفش گرفتم.
چشمانم را بستم و ضربهاي به او زدم و فرار كردم اما من آنجا را به آتش نكشيدم. در ادامه لباس خونآلود متهم نيز در خانهاش كشف شد و در نهايت پرونده با تكميل تحقيقات به دادگاه فرستاده شد.
- در دادگاه
در جلسه محاكمه كه در شعبه 113دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد متهم با وجود اعترافات قبلياش قتل را انكار كرد اما با اين حال به قصاص محكوم شد. مدتي بعد قضات ديوانعاليكشور رأي را نقض كردند و پرونده بار ديگر به دادگاه ارسال شد. صبح ديروز در دومين دور از محاكمه كه در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي محسن زالي بوئيني و با حضور قاضي ابراهيم اسلامي برگزار شد ابتدا 3پسر و 5دختر مقتول بهعنوان اولياي دم خواستار قصاص متهم شدند.
در ادامه متهم در جايگاه ايستاد و از خودش دفاع كرد. او گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. من و مقتول بهخاطر بچههايش در حياط كارخانه واليبال بازي ميكردند با يكديگر اختلاف داشتيم. وي ادامه داد: «آن شب به كارخانه رفتم و مقداري ترياك كشيدم و بعد هم به خانهام رفتم. فرداي آن روز وقتي به سركار ميرفتم ديدم جلوي كارخانه شلوغ است و آتشنشاني آمده است. چند ساعت بعد با يكي از هم محلهايها تماس گرفتم و او گفت كه صاحب كارخانه به قتل رسيده است.
من هم به او گفتم كه از اين تماس تلفني با كسي حرفي نزند. چون من سابقهدار بودم و از طرفي شب قبل هم آنجا بودم و ممكن بود قتل صاحب كارخانه گردن من بيفتد.» در ادامه رئيس دادگاه اعترافات قبلي متهم را به او يادآور شد اما او همچنان به كلي دست داشتن در اين جنايت را انكار كرد. در اين شرايط ختم جلسه اعلام و ادامه رسيدگي به اين پرونده به وقت ديگري موكول شد.
نظر شما