چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۶ - ۰۵:۳۱
۰ نفر

سیاوش فلاح‌پور : ‌‌با آزادی موصل که ۳ سال در اشغال داعش بود، پایان خلافت خودخوانده این گروه تروریستی رقم خورد.

خلافت جعلی داعش

 اگر چه داعش هنوز بخش‌هايي از غرب عراق را در اشغال خود دارد و در سوريه هم رقه پايتخت اصلي آنها هنوز كامل آزاد نشده، اما بيرون راندن آنها از موصل از چند جهت به معني پايان خلافت داعش است؛ اول آنكه رهبر اين گروه ابتدا در اين شهر طي يك سخنراني در مسجد نوري، اعلام خلافت كرد و از سوي ديگر، موصل اهميت تاريخي دارد و همانطور كه اشغال آن باعث تقويت داعش شد، اكنون از دست دادن آن به معني فروپاشي خلافت خودخوانده اين گروه است. اما داعش چگونه در عراق پا گرفت؟ جنبه‌هاي نظامي و سياسي قدرت گرفتن داعش چگونه فراهم شد و اين گروه اساسا چطور خلافتي خودخوانده اعلام كرد؟ اين گزارش نگاهي دارد به پاسخ‌هايي براي اين سؤالات.

اگرچه نام داعش با كشور عراق پيوند خورده، اما حكايت اين گروه سلفي، از شهر كوچكي در شمال اردن به نام الزرقاء آغاز مي‌شود؛ محل تولد و تحصيل جواني خجالتي و فقير به نام احمد فضيل الخلايله؛ جواني كه بعدها نام جهادي ابومصعب‌الزرقاوي را براي خود برگزيد و به نقطه عطفي مهم در تاريخ گروه‌هاي سلفي، سازمان القاعده و كشور عراق تبديل شد.

زرقاوي تحصيلات اوليه خود را به‌طور ناقص در اردن رها كرد، مدتي در شهر محل تولد خود شاغل بود و پس از اتمام دوره سربازي، در سن 22سالگي براي پيوستن به مجاهدين، مانند بسياري از جوانان عرب ديگر، راهي پيشاور در مرز افغانستان و پاكستان شد.

پيشاور، ايستگاه اول زرقاوي و تمام كساني بود كه براي جهاد عليه شوروي از راه رسيده بودند. در اين شهر، دفتر القاعده (متعلق به اسامه بن‌لادن) و همچنين مكتب‌الخدمات (متعلق به عبدالله عزام)، آموزش‌هاي نظامي اوليه را به اين جوانان ارائه داده و سپس آنان را در گروه‌هاي مختلف راهي ميادين جنگ مي‌كردند.

  • حلقه پيشاور

البته ابومصعب دير به صحنه رسيده بود و هيچگاه در جهاد عليه شوروي شركت نكرد، چرا كه كمي بعد از ورود وي به پيشاور، جنگ افغانستان تمام شد و شوروي نيروهاي خود را از اين كشور خارج كرد. ورود ديرهنگام زرقاوي و گروهي ديگر از جوانان عرب، موجب شكل‌گيري حلقه‌هاي ارتباطي ويژه‌اي ميان آنان، در مدت زمان نه چندان كوتاه اقامت‌شان در پيشاور شد.

از جمله اين ارتباطات، مي‌توان به حلقه‌اي اشاره كرد كه ميان زرقاوي، ابوعبدالله مهاجر، ابوقتاده فلسطيني و ابومحمد المقدسي ايجاد شد؛ چهره‌هايي كه همگي طي ساليان بعد، از مشهورترين نظريه‌پردازان جريان سلفي شده و نقش ويژه‌اي در تشكيل آنچه امروز به نام داعش مي‌شناسيم، بازي كردند.

در پي پايان جنگ افغانستان، هر يك از چهره‌هاي حلقه پيشاور، مسيري را براي ادامه فعاليت‌هاي خود برگزيدند، ابوقتاده براي اخذ پناهندگي راهي اروپا شد (وي نقش مهمي در جذب و اعزام هواداران اروپايي جهاد به عراق داشت)، المقدسي به اردن بازگشت (حلقه‌هاي جهادي اردن، به‌عنوان بخش قابل توجهي از بدنه تشكيلات القاعده عراق، زيرنظر او تربيت شدند) و زرقاوي و مهاجر، تصميم به ادامه حضور در افغانستان براي كمك به مجاهدين افغان در نبرد با گروه‌هاي كمونيستي فعال در اين كشور گرفتند. (ابوعبدالله مهاجر به‌عنوان فقيه داعش شناخته مي‌شود و تا حد زيادي، تمايلات نظامي- امنيتي غيرانساني زرقاوي را در چارچوب فقه سلفي توجيه و تشريع كرده است).

  • بازگشت به اردن و آغاز مرحله زندان

زرقاوي سرانجام در سال1994 و بعد از پايان درگيري‌هاي داخلي افغانستان، در قامت چريكي با تجربه به اردن بازگشت و بلافاصله، به همراه المقدسي، گروه جهادي كوچكي به نام «بيعه‌الامام» را تشكيل داد؛ اگرچه اين گروه خيلي زود و پيش از آنكه هيچ‌گونه اقدامي انجام دهد، توسط دستگاه امنيتي اردن شناسايي و تمام اعضاي آن بازداشت شدند. به اين ترتيب زرقاوي براي نخستين‌بار راهي زندان شد.

با نگاهي به زندگي چهره‌هاي كليدي گروه‌هاي جهادي، به‌ويژه در جريانات منتهي به داعش، اهميت ويژه دوران زندان و نقش و تأثير آن بر آينده فعاليت اين عناصر، به خوبي آشكار مي‌شود. زندان براي زرقاوي، مرحله‌اي براي عبور از چهره‌اي ناشناخته، به فرماندهي مطرح با قابليت رهبري جهادي بود؛ روندي كه مشابه آن، سال‌ها بعد، براي ابوبكر بغدادي، در زندان‌هاي تحت نظارت آمريكا در عراق رخ داد.

اگرچه زرقاوي با حكم 15سال حبس وارد زندان شده بوده، اما با عفو پادشاه اردن، تنها 5 سال بعد، در 1999 آزاد شده و براي هميشه زادگاه خود را ترك كرد و مجددا راهي پيشاور پاكستان شد، البته اين‌بار نه به‌عنوان مجاهدي گمنام بلكه در قامت فرماندهي جوان كه از مراحل بعدي فعاليت‌هاي خود به خوبي آگاه بود.

زرقاوي پس از ورود به پيشاور، با كمك چند تن از چهره‌هاي نزديك به‌خود، ازجمله عبدالله مهاجر، ابوقتاده و ابوحمزه مهاجر، پايگاهي كوچك براي آموزش نظامي نيروهاي اردني و فلسطيني تشكيل داد و پس از چندين‌بار تغيير مكان، به‌دليل حساسيت‌هاي دستگاه اطلاعاتي پاكستان، در منطقه «هيرات» در مرز ميان افغانستان و ايران مستقر شد. فرصت زرقاوي براي جذب مجاهدين در پايگاه هيرات محدود بود، چرا كه كمي بعد و در پي حادثه 11سپتامبر، آمريكا حملات گسترده به پايگاه‌هاي طالبان و القاعده در خاك افغانستان را آغاز كرد. در پي اين حملات، زرقاوي زمينه را براي مهاجرت خود و جمع محدودي از پيروان پايگاه هيرات، به كردستان عراق، با حمايت گروه جندالاسلام، فراهم كرد و به اين ترتيب، پاي پدر معنوي داعش به عراق، اندكي پيش از اشغال اين كشور و سقوط صدام، گشوده شد.

  • ورود به عراق

اكنون زرقاوي در آستانه مرحله جديدي از فعاليت‌هاي جهادي، با آزادي بي‌سابقه، بدون مزاحمت هيچ‌گونه دستگاه امنيتي قرار گرفته بود و به اين ترتيب، گام‌هاي اوليه براي تحقق طرحي را برداشت كه طي سال‌هاي آينده و بعد از مرگ او، منطقه و به‌طور كلي جهان را با تهديد جدي مواجه كرد.

او در ابتداي اين راه، به بازتعريف مفاهيم جهادي پرداخته و مرزهاي عقيدتي خود را با القاعده مركزي و نسل اول مجاهدين عرب، پررنگ‌تر كرد. وجوه تمايز تشكيلات جهادي مورد نظر زرقاوي در عراق با القاعده مركزي را به‌طور خلاصه مي‌توان در 3محور زير خلاصه كرد:
1- تأكيد بر مقابله با دشمن نزديك (شيعيان و به‌طور ويژه ايران) به جاي دشمن دور و توسعه دايره تكفير به‌طور رسمي از يهوديان و صليبي‌ها به مسلمانان شيعه، با تكيه بر آراي فقهي ابوعبدالله مهاجر و ابوانس الشامي.
2- استفاده از خشونت عريان و بي‌سابقه در راه تحقق اهداف نظامي با تكيه بر نظريات
ابو بكر الناجي.
3- حركت به سوي تحقق رؤياي ديرينه برپايي دولت و خلافت اسلامي، براساس احياي مدل امويان.
ابوعبدالله مهاجر از فقهاي مشهور سلفي و از ياران ديرين زرقاوي است كه فتاواي قابل توجهي ازجمله در زمينه تكفير مطلق شيعيان يا جواز استفاده از تسليحات كشتار جمعي داد.

مشهورترين كتاب وي، «مسائلي درباره فقه جهاد» است كه در محافل سلفي از آن با عنوان «فقه خون» ياد مي‌شود. نظريات فقهي او به‌طور مطلق، شاكله شرعي گروه داعش را تشكيل مي‌دهد. از سوي ديگر، ابوبكر الناجي، از تئوريسين‌هاي اين جريان، در كتاب مشهور خود با عنوان «مديريت توحش»، زمينه را بيش از هر زمان ديگري براي تحقق رؤياي ديرينه جريانات سلفي، مبني بر برپايي خلافت اسلامي مهيا مي‌ديد. او پيش‌بيني كرده بود كه منطقه خاورميانه طي سال‌هاي آينده، دچار آشوب شده و در اين مرحله، مجاهدين بايد خلافت خود را مستقر كنند. تمام اينها در حالي بود كه نظريه‌پردازان نسل اول القاعده، ازجمله ايمن‌الظواهري، نسبت به اينگونه تفكرات موضعگيري منفي داشتند و به‌ويژه اقدام براي برپايي دولت و خلافت در شرايط فعلي را صحيح نمي‌دانستند.

زرقاوي در چنين شرايطي با همراهي تعداد محدودي از همراهان خود، فعاليت در داخل خاك عراق را آغاز كرده و پس از مدتي، نام «توحيد و جهاد» را براي گروه خود برگزيد.

  • توحيد و جهاد

توحيد و جهاد، در سايه ضعف چشمگير نهادهاي امنيتي و هرج و مرج حاكم بر عراق، به سرعت توسعه يافته و توجه محافل سلفي را به‌خود جلب كرد، تا جايي كه مطالبات مبني بر ضرورت بيعت اين گروه جهادي جديد و پرتوان با القاعده و اسامه بن‌لادن مطرح شد.

زرقاوي بر اين اساس، نامه‌اي براي بن‌لادن نوشته و در آن، ضمن تأكيد بر ديدگاه‌هاي متفاوت خود براي مديريت جهاد در عراق، خواستار بيعت شد، اما پاسخ القاعده مركزي، كه در نامه‌اي به قلم ظواهري نوشته شد، منفي بود. براساس اسنادي كه در محل ترور بن‌لادن در ابوت آباد كشف شده، او نسبت به پيشينه ناشناخته زرقاوي و همچنين ديدگاه‌هاي تند وي، نظر مثبتي نداشت. اما در ادامه، بن‌لادن قادر به تداوم مخالفت‌هاي خود نبود، چرا كه القاعده مركزي در سايه حملات آمريكا، به‌اندازه قابل‌توجهي تضعيف شده بود، تعداد زيادي از فرماندهان آن كشته يا اسير شده بودند و تمام اينها در حالي بود كه گروه توحيد و جهاد، جذابيت‌هاي زيادي براي جوانان سلفي ايجاد كرده بود. در چنين شرايطي و بعد از 8‌ماه نامه‌نگاري پنهان، بن‌لادن ضمن پذيرش شروط زرقاوي، بيعت او را قبول كرد.به اين ترتيب، عمر گروه توحيد و جهاد به پايان رسيد و «القاعده في بلاد الرافدين» در سال2004 تشكيل شد.

  • القاعده عراق

قدرت تخريبي و تروريستي اين گروه طي سال‌هاي 2005 و 2006 به اوج خود رسيد و زرقاوي با وجود مذاكرات اوليه با بن‌لادن، مبني بر خودداري از تشكيل امارت، زمينه را براي اين مهم مناسب ديد. بر اين اساس، در سال2005، «مجلس شوراي مجاهدين»، به‌عنوان نخستين گام جدي براي اعلام امارت اسلامي عراق تشكيل شد و گروه‌ها و چهره‌هاي جهادي متعددي در داخل عراق، ازجمله ابوبكر بغدادي با اين مجلس، به فرماندهي زرقاوي بيعت كردند تا عراق به قطبي جديد در محافل سلفي- جهادي منطقه تبديل شود.

زرقاوي پس از اخذ بيعت از اكثريت مجاهدين عراقي، به‌دنبال اشغال نظامي استان انبار بود تا آن را به‌عنوان پايتخت امارت اسلامي خود معرفي و زمينه را براي تشكيل خلافت فراهم كند.

در آوريل2006، فيلمي كوتاه از وي به همراه چند تن از فرماندهان شوراي مجاهدين منتشر شد كه در آن، براي نخستين‌بار از جزئيات برپايي امارت اسلامي عراق طي 3‌ماه آينده سخن گفته مي‌شد. اما سرنوشت به زرقاوي اجازه مشاهده تحقق رؤياي خود را نداد و او، يك‌ماه پيش از حمله به انبار، در خانه يكي از همسران خود، در حمله‌اي هوايي به قتل رسيد. گفته مي‌شود دستگاه اطلاعاتي اردن، با استفاده از روابط خود با القاعده مركزي، نقش مؤثري در شناسايي محل استقرار وي داشته است. اگرچه زرقاوي ترور شد، اما ميراث قدرتمند او در عراق براي همراهانش باقي مانده بود و به اين ترتيب، شوراي مجاهدين تنها چند روز بعد از مرگ زرقاوي، طي بيانيه‌اي، ضمن اعلام برپايي «امارت اسلامي عراق»، ابوعمر بغدادي را به‌عنوان امير آن برگزيد و مسلمانان را دعوت به بيعت با او كرد.

  • امارت اسلامي عراق

پس از اين اقدام، گروه القاعده في‌بلاد الرافدين به فرماندهي ابوحمزه مهاجر منحل و به جزئي از امارت اسلامي عراق تبديل شد. اين امارت، براساس بيانيه مجلس شوراي مجاهدين، شامل استان‌هاي سني ديالي، كركوك، نينوا و صلاح‌الدين بود.

اما ابوعمر بغدادي در كنار ساير فرماندهان بازمانده از القاعده سابق عراق، در سايه نبود زرقاوي، براي تحقق طرح امارت اسلامي چندان موفق نبودند. تحركات نظامي اوليه آنان در استان انبار، پيش از آنكه با پاسخ ارتش عراق روبه‌رو شود، با مقابله عشاير سني منطقه مواجه شد، همچنين تقويت نيروهاي امنيتي عراق و نفوذ آنان به بدنه داخلي امارت خودخوانده از يك سو و افزايش حساسيت القاعده مركزي كه شاهد بيعت‌هاي درون‌سازماني گروه‌هاي عراقي بود از سوي ديگر، موجب شكست كامل طرح‌هاي مجلس شوراي مجاهدين شد. ابوعمر بغدادي، بعد از تحمل شكست‌ها و ضربات متعدد، از سال2009 در عقب‌نشيني آشكار، به‌طوركامل از آرزوهاي اين سازمان دست كشيد و امارت خودخوانده را بار ديگر به سازماني امنيتي زير پوست استان‌هاي سني، با عملكرد ترورهاي مقطعي بازگرداند.

با وجود اين، ميزان شكست‌هاي امنيتي امارت به حدي بود كه سرانجام در سال2010، ابوعمربغدادي به همراه وزير جنگ خود، ابوحمزه مهاجر، در يك محل به قتل رسيدند.

  • ابوبكر بغدادي و احياي امارت

مجلس شوراي مجاهدين تنها چند روز بعد از مرگ ابوعمر بغدادي، ابراهيم بن عواد بن ابراهيم البدري السامرائي، ملقب به ابوبكر بغدادي را با مجموع 9رأي از11راي، به‌عنوان امير جديد امارت برگزيد، درحالي‌كه برخلاف ابوعمر بغدادي، سازماني شكست‌خورده و به محاق رفته را در اختيار او قرار مي‌داد.

بغدادي برخلاف ساير فرماندهان جهادي، پيشينه‌اي سلفي، با تحصيلات دانشگاهي داشت، امري كه دست او را براي اتخاذ تصميمات بي‌سابقه، در مقابل هيأت شرعي امارت باز گذاشته بود.

امير جديد، درسايه تحولاتي همچون خروج نيروهاي آمريكا از عراق، شكست طرح به كارگيري اهل سنت براي مقابله با تروريسم، آغاز انقلاب‌هاي عربي و همچنين ترور بن‌لادن، خود را براي احياي پرسرعت امارت اسلامي آماده كرد.

بغدادي در ابتدا، دست به تعديلات درون‌سازماني زده و با نگاهي به تجربيات ناموفق سال‌هاي گذشته، تغييرات گسترده‌اي در ساختار نظامي- امنيتي امارت ايجاد كرد. ازجمله مهم‌ترين اين تغييرات، گشودن درهاي امارت به روي عناصر نظامي بازمانده از ارتش بعث عراق و به‌ويژه گارد رياست‌جمهوري صدام بود؛ حركتي كه موجب جهش چشمگير در توانايي‌هاي نظامي امارت اسلامي عراق شد.

بر پايه اين تحركات، امارت اسلامي از سال2012، بار ديگر آرايش تهاجمي خود عليه نيروهاي امنيتي و همچنين نهادهاي شيعي عراق را بازيافت. بغدادي ديوارهايي كه طي سال‌هاي گذشته، نهادهاي امنيتي عراق در اطراف امارت كشيده بودند را يكي بعد از ديگري فرو ريخت و سرانجام در عملياتي با عنوان «قهر الطواغيت»، به 2 زندان ابوغريب و التاجي واقع در شمال و غرب بغداد حمله كرده و موجب فرار بيش از 500تن از زندانيان خطرناك آن، كه عمدتا وابسته به گروه‌هاي سلفي يا حزب بعث بودند، شد.

فعاليت‌هاي رسانه‌اي امارت در قالب مؤسسه فرقان بيش از هر زمان ديگري تقويت شده بود و با انتشار تصاوير غيرانساني از نحوه برخورد با اسرا و زندانيان، به‌صورت مديريت‌شده، به رعب‌آفريني در ميان نيروهاي نظامي مقابل خود مي‌پرداخت.

آغاز بحران داخلي سوريه اين فرصت را به بغدادي داد تا در سايه تعليمات كتاب مديريت توحش، بخش قابل‌توجهي از نيروهاي خود را به فرماندهي ابومحمدجولاني، روانه اين كشور كند، هرچند جبهه‌النصره در ادامه راه، به مهم‌ترين موضوع اختلافي القاعده مركزي با امارت اسلامي عراق تبديل شد.

سير صعودي پيشروي‌هاي امارت در سايه فرماندهي ابوبكر بغدادي، سرانجام زمينه را براي سقوط موصل در رمضان2014 فراهم كرد. يك روز پس از فرار ارتش عراق از اين شهر، ابومحمد عدناني، سخنگوي امارت، در بيانيه صوتي، در مقابل حيرت جهانيان، آغاز دوران خلافت اسلامي به مركزيت عراق را اعلام كرده و 5 روز بعد، ابوبكر بغدادي بر فراز منبر مسجد النوري موصل، خود را خليفه اين خلافت خواند.

كمي بعد، مؤسسه فرقان، با انتشار فيلمي به‌عنوان «شكستن مرزها»، از تخريب نشانه‌هاي مرزي ميان سوريه و عراق توسط نيروهاي داعش پرده برداشت. در اين فيلم، ابوعمر شيشاني، فرمانده نيروي نظامي داعش به سخنراني پرداخته و در پايان تمامي مرزباناني كه در اين نقطه يافت شده بودند، كشته شدند.

اگرچه ابوبكر بغدادي، امارت به ارث برده را در مدت زمان اندكي، به يك خلافت بزرگ، كه مساحت آن از بسياري از كشورهاي خاورميانه بيشتر است، تبديل كرد، اما از سوي ديگر، اين دستگاه نظامي-امنيتي را، بيش از هر زمان ديگري، در معرض نابودي كامل قرار داد.

با وجود برخي گروه‌هاي سلفي كه در نقاط ديگري از جهان اسلام، ازجمله شمال آفريقا، با داعش بيعت كرده‌اند، اما در عمل، آزادي شهرهايي همچون موصل يا رقه را مي‌توان به‌معناي سقوط كامل داعش دانست.القاعده عراق برخلاف القاعده مركزي، درصورت از دست دادن شهرهاي تحت حاكميت خود، فرصت چنداني براي احيا نخواهد داشت، چرا كه اين گروه، هويت خود را بيش از هر چيز، به حاكميت بر مناطق جغرافيايي گره زده بود.

داعش به فرماندهي ابوبكر بغدادي، با دسترسي به منابع مالي حاصل از سيطره بر مناطق نفتي عراق و سوريه و همچنين انبارهاي تسليحاتي موجود در مناطق سني، توانست رؤياي بخش عمده‌اي از گروه‌هاي سلفي، مبني بر احياي مدل خلافت اموي را، دست‌كم براي 3سال احيا كند.

روياي ديرينه جريانات سلفي، به قيمت نابودي بخش قابل توجهي از كشورهاي عراق و سوريه و همچنين مرگ هزاران انسان، براي مدت اندكي محقق شد. اكنون داعش در موقعيتي سخت‌تر از شرايط اين گروه در سال2009 قرار دارد و بدون شك، فرماندهان و نظريه‌پردازان باقيمانده آن، براي مدت طولاني، به حيات مخفيانه خود ادامه خواهند داد.

اگرچه در پي آزادي مناطقي همچون موصل، كار داعش را مي‌توان تمام‌شده پنداشت، اما بدون‌شك در سايه وجود تفكرات سلفي و همچنين زمينه‌هاي اقتصادي گرايش به چنين تشكيلاتي، دير يا زود، بايد منتظر ظهور جريانات تروريستي جديدتر، با روش‌ها و مباني نظري متفاوت بود.

کد خبر 376641

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha