در آن مهماني آقاي حمزه ايلخانيزاده، رئيس وقت فدراسيون چوگان از من پرسيد كه آيا حاضرم در چاپ و انتشار كتابي درباره چوگان مشاركت كنم يا نه كه گفتم با كمال ميل. بالاخره چوگان ورزش تاريخي ايران است و من روي هر چيزي كه نام ايران بر آن باشد، حساسم. مدتي طول كشيد و بهنظر ميرسيد در يكي، دو سال اول فعاليتي نبود يا اينكه من نميدانستم.
البته كار از مدتي پيش از آن شروع شده بود. بعد آقاي رضا ابراهيمينژاد را به من معرفي كردند كه نويسنده، عكاس، مستندساز و نقاش است. بهتدريج كار به مرحله جمعآوري مطالب رسيد. اول قرار بود تمام متن آن ترجمه شود و كتاب به زبان انگليسي منتشر شود اما وقتي نوبت به اشعار فردوسي و ديگر شاعران درباره چوگان رسيد، به اين نتيجه رسيديم كه شعر را اصلا نميتوان ترجمه كرد و آن زيبايي و ظرافت شعر فارسي در ترجمه از بين ميرود. خلاصه قرار شد فشرده و چكيده كتاب را ترجمه كنيم.
سرانجام كار به پايان رسيد و كتاب «گوي و چوگان» در 2هزار نسخه چاپ شد. از اين نسخهها ميتوانم بگويم نيمي از آن را خود آقاي ايلخانيزاده به اشخاص مختلف هديه داد. وقتي خبر رسيد جمهوري آذربايجان ورزش چوگان را به نام خود در مجامع جهاني ثبت ميكند، تمام اميد ما به اسناد و مدارك اين كتاب بود كه به هر جايي در دنيا ارائه شود، ثابت ميكند چوگان يك بازي اصيل ايراني است. الان هندوستان و چين هم مدعي چوگان هستند و علاقه بيش از حد من به كتاب بيشتر به اين دليل است كه نشان ميدهد بازي چوگان براي ما ايرانيها بوده و خواهد بود.
روزي كه گوي و چوگان در دفتر انتشارات كتابسرا رونمايي شد، بيش از 15سفير خارجي حضور داشتند و هر كدام يك نسخه از كتاب را هديه گرفتند. من شخصا يك نسخه هم براي وليعهد انگلستان فرستادم كه شنيدهام خودش چوگانباز است و به اين ورزش علاقه دارد. اطلاع دارم كتاب بهدست او رسيده اما اينكه خوانده باشد يا نه، نميدانم. معتقدم اهميت كتاب به اندازهاي است كه برد جهاني خواهد داشت. كتاب براي تمام روساي فدراسيونهاي جهاني فرستاده شده و روز رونمايي رئيس فدراسيون جهاني چوگان هم حضور داشت و از آن استقبال كرد. معتقد بود تا امروز چنين كتابي به اين گستردگي و زيبايي و دقت هيچكجاي جهان چاپ نشده است. اين مطالبي بود كه من آن روز دستگيرم شد.
اصرار داشتم سفير آذربايجان هم در مراسم رونمايي حضور داشته باشد و تلفني و مكتوب ايشان را دعوت كرديم اما نيامد و ما هم كتاب را به دستش رسانديم. در روزهاي آينده سفير هند مهمان ما خواهد بود و او هم چون مدعي ورزش چوگان شده، كتاب را به ايشان هديه ميدهيم. از آنجا كه كتاب نفيس و پربهاست، تمهيدي انديشيده شده تا بخشهايي از آن روي سايت كتابسرا قرار بگيرد و دانشجويان و علاقهمندان آسانتر به مطالب ارزشمند كتاب دسترسي داشته باشند. طبعا ميتوان در فضاي مجازي از امكاناتي مانند صوت و فيلم هم بهره برد.
با اينكه برخي معتقدند از اسناد و مدارك باقيمانده درباره چوگان ميتوان يك كتاب ديگر درآورد اما من تصور نميكنم چنين اتفاقي بيفتد. من هر چه درباره ايران باشد، شخصا بهشدت علاقهمندم و روي آن سرمايهگذاري ميكنم. خوشبختانه ما كاري جز حوزه نشر و كتاب داريم و از درآمد آن براي چاپ كتاب استفاده ميكنيم. كتابسرا در گذشته يك هيأت كتاب داشت كه چهرههايي چون مرحوم فريدون مشيري و مرحوم يحيي ذكا اعضايش بودند و دلم ميخواهد دوباره آن را فعال كنم. خيلي دوست دارم كتابهايي درباره فرهنگ و تاريخ ايران كه قبلا مشابه نداشته كار كنيم.
حدود 2سال پيش كتابي از خسرو خورشيدي چاپ كرديم به نام «آنروزگاران تهران» كه نظير نداشت و سياهقلمهاي خورشيدي بود از تهران در گذشتههاي دور. تصاوير آن حاصل ذهن و حافظه استثنايي ايشان بود كه دارد روي جلد دوم كار ميكند به نام «تهران آرزوهاي من». مطالب كتاب در مرحله ويراستاري است و اميدوارم پيش از پايان سال منتشر و عرضه شود. من البته هنوز سياهقلمها را نديدهام اما ميدانم تصاوير تهراني است كه خورشيدي دوست دارد وجود داشته باشد.
برنامه ديگر كتابسرا سرمايهگذاري روي كتابهاي جوانان بهويژه در عرصه ادبيات داستاني است. خيلي دلم ميخواهد يك جايزه ادبي راه بيندازيم به نام كتابسرا در رشتههاي ادبيات و ترجمه كه داريم روي آن كار ميكنيم و اميدوارم تا يكي دو سال آينده به مرحله قطعي و اجرايي برسد. يعني جايزهاي باشد كه هم از منظر جايگاه ادبي خاص و ويژه باشد هم ارزش مادي آن بهگونهاي درنظر بگيريم كه ارزنده باشد.
نظر شما