- ميزان بهرهوري آب كشاورزي نسبت به ساير كشورهاي دنيا چگونه است؟
بهرهوري ميزان توليد ماده خشك كشاورزي از منابع آبي كشور از حدود 850گرم در هر مترمكعب طي 5 سال گذشته اكنون به يك كيلو تا يك كيلوو 100گرم رسيده است. اما اين ميزان رشد بهرهوري پاسخگوي منابع آبي كشور نبوده و حتي اين ميزان بهرهوري نيز در اصطلاح ماده خشك ناميده ميشود و بهمعناي واقعي ماده خشك نيست.
چرا كه ماده خشك به توليدات كشاورزي اطلاق ميشود كه يا به مصرف مستقيم انسان رسيده و يا تحويل صنايع و كارخانهها داده شود. كه با اين تعريف محصولاتي مانند علوفه از فهرست ماده خشك توليدي بخش كشاورزي حذف ميشود كه با حذف اينگونه اقلام، اكنون ميزان توليد واقعي ماده خشك در بخش كشاورزي به 950گرم در هر مترمكعب آب كاهش مييابد. اين در حالي است كه متوسط بهرهوري آب در بخش كشاورزي در بين كشورهاي پيشرفته و كم آب دنيا بيش از 2.5كيلوگرم در هر مترمكعب و در ساير كشورها 1.6 تا 1.7درصد است و هنوز فاصله زيادي با ميزان بهرهوري آب در بخش كشاورزي با ساير كشورهاي دنيا داريم.
- آيا رشد نسبي بهرهوري آب كشاورزي با كاهش ميزان استحصال آب صورت گرفته است؟
مشكل اصلي آن است كه ميزان استحصال آب كاهش نيافته است يعني اگر ما 10سال پيش حدود 90ميليارد متر معكب آب مصرف ميكرديم اكنون طبق آمار وزارت نيرو اين ميزان مصرف به 96ميليارد متر مكعب رسيده است. هدف اصلي كاهش ميزان استحصال آب است چرا كه از نظر بينالمللي بهدليل حذف محيطزيست اجازه استحصال بيش از 40درصد منابع آبي تجديدپذير داده نميشود. اين در حالي است كه بازهم بنابر آخرين آمار اعلام شده وزارت نيرو، ميزان آب تجديد پذيركشور حدود 88ميليارد متر مكعب است كه 40درصد مجاز استحصال اين منابع آبي مطابق با استانداردهاي بين المللي در ايران رقمي حدود 36ميليارد مترمكعب برداشت منابع آبي تجديدپذير خواهد بود.
اما اكنون ميزان واقعي مصرف آب از منابع تجديدپذير در كشورمان حدود 96تا 97ميليارد متر مكعب و حدود 2.5برابر استانداردهاي جهاني است. اين امر بهمعناي آن است كه اكنون ما 110درصد منابع آب تجديدپذير را در حالي مصرف ميكنيم كه حداكثر سقف مجاز مصرف ما آن هم با پذيرش برخي مخاطرات زيستمحيطي حدود 40درصد است. مشكل اصلي كشور آن است كه بايد ميزان مصرف آب كاهش يابد اما متأسفانه ارتباط بين مصرف و بهرهوري آب از هم گسيخته و نميتوانيم بگوييم كه با افزايش بهرهوري ميزان استحصال آب را كاهش ميدهيم. بايد ابتدا ميزان استحصال آب را كم كنيم و به موازات آن هر چه ميتوانيم بهرهوري آب در بخشهاي مختلف من جمله كشاورزي را افزايش دهيم.
- سهم واقعي بخشهاي مختلف از برداشت منابع آبي كشور تا چه حد است، آيا تغييري را در اين سهم نسبت به سالهاي گذشته شاهد بودهايم؟
سهم بخش كشاورزي از منابع آبي كشور حدود 90درصد، سهم بخشهاي شرب و بهداشت حدود 8درصد و 2درصد نيز سهم بخش صنعت است كه متأسفانه تغيير چنداني در اين درصدها صورت نگرفته و اگر هم بهرهوري در بخش كشاورزي تا حدودي بالا رفته منجر به كاهش سهم اين بخش از استحصال آب نشده است.
اگر در بخش كشاورزي براي سيستمهاي آبياري نوين سرمايهگذاري شده ميزان استحصال آب از چاه يا رودخانهها كاهش نيافته بلكه اين ميزان مصرف حذف شده و تنها با سرمايهگذاري، روشهاي نوين آبياري بهكار گرفته شده و سطح زيركشت افزايش يافته است.
اين در حالي است كه در ابتدا بايد ميزان استحصال آب را كاهش داده و سپس با باقيمانده آب براي روشهاي نوين آبياري سرمايهگذاري كنيم. واقعيت آن است كه چارهاي جز اين نداريم كه طي 4 تا 5 سال آينده ميزان مصرف منابع آبي تجديدپذير كشور را حداقل حدود 30 تا 35ميليارد متر مكعب كاهش دهيم اما هيچ برنامهاي در اين زمينه وجود ندارد.
حتي در رشد بهرهوري بخش كشاورزي نيز حداقل همان مقدار مصرف سابق تداوم يافته مگر اينكه طبيعت خود را تحميل كرده و برخي چاههاي كشاورزي خشك شده باشد. اكنون در جنوب كشور و استانهاي فارس و خراسان چاههاي آب كشاورزي كه قبلا 20 تا 40 ليتر آب در ثانيه ميداد، خشك شده است. مصداق اين روند را ميتوان در كاهش خريد تضميني گندم استان فارس از 2ميليون تن قبلي به 800 هزار تن كنوني مشاهده كرد.
- چرا در برخي كشورها ميزان بهرهوري آب در بخش كشاورزي به مراتب از كشورمان بهتر است؟
متأسفانه ما چند مشكل را با هم داريم. يكي اينكه هنوز علم توليد و هيدولوژي را جدي نميگيريم. ديگر آنكه هنوز سياستمداران و مديران ارشد كشور قبول ندارند كه بحران آب در ايران تا چه حد جدي و خطرناك است و ورشكستگي منابع آبي كشور را تنها نظريهاي ميدانند كه واقعيت ندارد.
نمونه اين امر را ميتوان در برنامه ششم توسعه كشور مشاهده كرد بهنحوي كه اگر قرار باشد تا اين برنامه مصوب در بخش كشاورزي اجرايي شود، در شرايط موجود منابع آبي بايد 36ميليارد متر مكعب ديگر نيز به استحصال از منابع آبي تجديدپذير كشور افزوده شود. يعني ميزان استحصال از اين منابع آبي از رقم 96ميليارد متر مكعب كنوني به 132ميليارد متر مكعب افزايش يابد كه اصلا چنين منابع آبي وجود ندارد.
اين در حالي است كه اگر بخواهيم منابع آبي كشور را احيا يا حداقل حفظ كنيم بايد ميزان استحصال آب به 36ميليارد متر مكعب كاهش يابد. متأسفانه هنوز مسئولان فكر ميكنند كه بيآبي يك شعار است درحاليكه فاجعه بيآبي اتفاق افتاده و كشورمان با عبور از مرحله بحران به ورشكسته به تقصيرمنابع آبي تبديل شده است.
مسئله ديگر آن است كه اينگونه كشورها براي افزايش بهرهوري آب در بخشهاي مختلف و در زمينههاي آموزشي، تحقيقاتي، اجرايي و تجهيزاتي از سالهاي قبل سرمايهگذاري كردهاند و ميزان سرمايهگذاري ما در مقايسه با اين كشورها بسيار ناچيز است. موضوع ديگر آن است كه اين كشورها بر منابع آبي خود فشار نميآورند اما در ايران فشار بر منابع آبي از حد گذشته است. مثلا مصر كشور كم آبي است كه آب مورد نياز خود را از رودخانه دائمي نيل تأمين ميكند و مانند ما آب مورد نياز خود را از منابع زير زميني يا رودخانههاي فصلي تأمين نميكند. اما اين كشورحداكثر 50 تا 55 ميليارد متر مكعب آب از نيل برداشت ميكند و با استفاده درست شرايطي را فراهم كردهاند كه هميشه اين منابع آبي تجديدپذير وجود داشته باشد.
- تأثير افزايش برداشت آب بر منابع زير زميني و محيط زيست چگونه است؟
اين افزايش برداشت موجب شده تا منابع آب زير زميني بهشدت شور و خشك شود. همچنين منابع آبي جاري بهشدت در حال از بين رفتن است. با بستن سدها، محيطزيست را از بين برده و تالابها و درياچهها و باتلاقها را خشك كردهايم چرا كه تالابها و درياچهها با آب سيلاب پر ميشود و هيچگاه نميتوان آن را با آبهاي جاري متداول پرآب كرد. همچنين آبهاي مهار شده در پشت سدها را به توسعه و افزايش سطح زيركشت محصولات كشاورزي اختصاص دادهايم.
در نتيجه كشورمان بهشدت به سمت خشك و بياباني شدن پيش ميرود و زيستبوم نيز بهشدت به هم خورده است. اين موضوع حتي در زندگي حيوانات و حشرات نيز تأثير منفي داشته است بهنحوي كه اكنون حتي زنبورهاي عسل نيز بهدليل وجود غبار، نمك و... در هوا مقاصد خود را پيدا نميكنند و همهچيز دست به دست هم داده تا وضعيت منابع آبي و زيستمحيطي كشور به سوي قهقرا پيش رود.
نظر شما