زنان را از آن نام نايد بلند /كه پيوسته در خوردن و خفتنند
يا: زن و اژدها هر دو در خاك به
جهان پاك از اين هر دو ناپاك به
يا: به اختر كس آن دان كه دخترش نيست / چو دختر بود، روشن اخترش نيست
ابياتي از اين دست به 3 دليل استوار از سراينده شاهنامه نيست.
نخست اينكه در متنهاي موثق شاهنامه مانند چاپ مسكو، خالقي و جنيدي نيامده است. ديگر اينكه از منظر سبكشناسي تناسبي با شيوه سخن فردوسي و متانت كلامي او ندارد؛ زيرا حكيم توس اهل دشنام دادن و بهكار بردن الفاظ زشت و ناپسند نيست، ولي از اين دو مهمتر آن است كه در صورت قبول ابياتي از اين دست تضادي آشكار با ديدگاه كلي وي درخصوص زن پديد ميآيد. زنان در شاهنامه از ارزشهاي والايي برخوردارند؛
چندان كه بدون آنان جذابيت و حلاوتش از دست ميرود. گردآفريد دختر گژدهم، سپه سالار ايراني «به كردار شير» با سهراب نبرد ميكند، گرديه خواهر بهرام چوبين «زني جهان جوي» است كه به جنگ خاقان چين ميرود و ديگر زنان مانند ماهآفريد دختر ايرج، هماي دختر بهمن، رودابه مادر رستم، سيندخت مادر رودابه، تهمينه همسر رستم و بسياري زنان ديگر جملگي چهرههايي الگويي براي زندگي واقعي بهشمار ميآيند.
فردوسي نهتنها زنان را داراي ارزشهاي باطني والا ميداند بلكه زيبايي و دلارايي آنان را با دلانگيزترين كلمات ميستايد. در شاهنامه از شهري نمونه به نام «هروم» نام برده ميشود كه سررشته داري آن بهدست زنان است.
همي رفت با نامداران روم / بدان شارستان كه خواني هروم
كه آن شهر يكسر زنان داشتند / كسي را در آن شهر نگذاشتند
بنابراين هيچ عقل سليمي نميپذيرد كه كسي مانند فردوسي در كتابي كه بهشدت بر خردگرايي و معيارهاي ارزشمند اخلاقي تأكيد دارد، 2 برداشت متفاوت از يك موضوع داشته باشد.
- نويسنده و پژوهشگر ادبيات
نظر شما