بین دانشجوها رسمی بود که به صورت سینه به سینه از سال بالاییها و قدیمیترها به جوانترها میرسید؛ «وقت اعتصاب، اول ترم است».
دانشجوها معمولا به هم توصیه میکردند که در ابتدای سال تحصیلی اقدام به اعتصاب و اعتراضهای صنفی بکنند؛ چون انتهای ترم، هم به امتحانات میخورد و هم به زمستان و سرمایش.
اما انگار این توصیه مفید، این روزها دیگر چندان کاربرد ندارد؛ درحالی که سرمای زودرس اروپا و اکثر نقاط جهان را گرفته، در سرتاسر کره خاکی از کالیفرنیا تا توکیو، کارگران و کارمندان و حتی نویسندگان، بیخیال سرما، مشغول اعتصاب و تحصن و پیگیری خواستههایشان هستند. اعتصاب، رسمی قدیمی است که مورخان میگویند قدمتش به 12 قرن قبل از میلاد و مصر باستان برمیگردد.
از آن زمان تابهحال، بشر اعتصابهای زیادی را به خودش دیده که اوجش در دهههای 60 و 70 میلادی بود. آن شور و حال انقلابی البته دیگر تکرار نشد اما اعتصابهای امسال که روزنامهنگاران حدس میزنند تعدادش بتواند رکوردی در سالهای اخیر باشد، حداقل از لحاظ گستردگی یادآور آن دوره است. حتی ژاپن که 18سال است در آن هیچ اعتصابی رخ نداده، نوامبر امسال شاهد یک اعتصاب بود.
مشکل، آمریکاییها هستند
سالها بود که در ژاپن هیچ اعتصابی صورت نگرفته بود، اما حالا 2 هفته است که 16 هزار ژاپنی شاغل به کار در پایگاههای نظامی آمریکا، اعتصاب کردهاند. آنها بیشترشان کارگران بخش خدمات یا نظافت منازل آمریکاییها هستند و اعتراضشان درمورد قطع امتیازاتشان در قرارداد نظامی جدید توکیو با آمریکا است. آمریکاییها گفتهاند این اعتصابها هیچ تاثیری نخواهد داشت و ژاپنیها هم به روی خودشان نیاوردهاند؛ آن 16 هزار نفر هم گفتهاند اعتصاب را ادامه میدهیم و میچرخیم تا بچرخید!
روزنامهنگارها هم اعتصاب کردند
بحران پاکستان از یکی دو ماه پیش جدیتر شد؛ از همان زمانی که نواز شریف اعلام کرد به کشور برمیگردد و از زمانی که برگشت داده شد و بعد بینظیر بوتو و آمدنش و بمبگذاریها و بازداشت خانگی او. [کراچی در اعتصاب]
هر چه که هست، اوضاع آنقدر در پاکستان بحرانی شده که پرویز مشرف مجلس را منحل کند، قوانین جدید بگذارد و وضعیت فوقالعاده اعلام کند.
مدتهاست که این کشور در حال اعتصاب به سر میبرد. وکلا و قضات به طرفداری از رئیس برکنارشدهشان اعتصاب کردهاند؛ فرودگاهها، مسئولان خدمات عمومی و سیستم حمل و نقل عمومی، همه به خاطر این اعتصابات، نصف و نیمه کار میکنند؛ در حالی که پرویز مشرف به سفر حج رفته تا دور از کانون توجهها باشد. در این شرایط، حتی روزنامهنگاران مخالف او هم در اعتصاب به سر میبرند.
این یکی فقط برای زنده ماندن است
«چند نفر دیگر باید بمیرند تا بگوییم کافی است؟» ؛ این حرفهای رئیس اتحادیه کارگران معدن آمریکای جنوبی، بوی اعتصاب میداد. آفریقای جنوبی با منابع الماس، طلا و پلاتین فراواناش 300 هزار کارگر معدن دارد اما شرکتهای خصوصی و نیمهخصوصی و اقدامات ضعیف آنها در حمایت از کارگران، مشکلاتی را به وجود میآورند که موجب اعتراض کارگران معدن شده است.
از ابتدای سال 2007 تا به حال، 180 نفر از کارگران معدن بر اثر سقوط دیواره، جان خود را از دست دادهاند یا زنده به گور شدهاند. سال 2006 هم 200 نفر از معدنچیان در زیر آوار از بین رفتند. به گفته رئیس اتحادیه، این کار یک جنایت و یک نسلکشی است.
در راهپیمایی ماه اکتبر، کارگران معدنچی عضو اتحادیه، رأی به اعتصاب دادند و از هفته قبل، اعتصاب در معادن مختلف طلا و الماس و پلاتین شروع شد. جرقه اعتصاب زمانی شکل گرفت که به خاطر عدم رعایت مسائل امنیتی، 2400کارگر، یک شبانهروز در تونلی 2کیلومتری زیر زمین گرفتار شدند.
وقتی قطار راه نرفت
فعلا این تنها اعتصاب یک ماه اخیر است که ختم به خیر شده. مهندسان راهآهن ملی آلمان میخواستند حقوقشان 50 درصد افزایش پیدا کند؛ پس 4 روز اعتصاب کردند و گفتند تا حقوقشان با حقوق باقی اتحادیه اروپا یکی نشود، هیچ سرویسی نمیدهند. نتیجه، مختلشدن مسافرتهای ریلی در آلمان و بههمخوردن حرکت یک سوم قطارها بود. دولت سریع دست به کار مذاکره با نمایندگان مهندسان شد و بعد از کمی چانهزدن، با 25 درصد افزایش حقوق، غائله ختم به خیر شد.
حتی در کشورهای محافظهکار
در سیستم محافظهکار انگلستان، اعتصاب به همین راحتی اتفاق نمیافتد. با این حال، اتحادیههای کارگری در این کشور، آنقدر قوی هستند که تهدیدشان به اعتصاب هم برای دولت مهم باشد. از طرفی اتحادیهها هم با آن قوانین سفت و سخت به همین راحتی دلیلی برای اعتصاب به دست اعضایشان نمیدهند.
بعد از اعتصاب 4 سال قبل کارگران معدن زغال سنگ، مدتهاست اعتصاب خاصی در بریتانیا رخ نداده اما همین هفته قبل، اعلام شد ممکن است به زودی کارگران و کارمندان چند فرودگاه بزرگ اعتصاب کنند. 5 هزار نفر از کارگران و کارمندان فرودگاههای بریتانیا گفتهاند ممکن است برای خواستههای صنفی اعتصاب کنند. همین احتمال اعتصاب هم در فصل مسافرتها، باعث ایجاد بحران شده.
یک اعتصاب سیاسی
«اگر تعداد بیشتری بیایند، ممکن است تغییری اتفاق بیفتد»؛ این را رهبر حزب سوسیالیست مجارستان خطاب به اعتصابکنندگان میگوید. ازچهارشنبه هفته قبل، 10هزار کارگر این کشور اعتصاب کردهاند و هزاران نفر هم در برابر مجلس تظاهرات میکنند.
سیاستهای اقتصادی و مشکلات محیط کار، علت اعلام شده این اعتصابهاست اما علت اصلی چیز دیگری است؛ حزب سوسیالیست بیش از 10 درصد از کرسیهایش را از دست داده و امیدوار است با این کار بتواند دولت را کمی تحت فشار قرار دهد.
از طرفی اتحادیههای کارگری برخلاف فرانسه و انگلیس، در مجارستان قدرت چندانی ندارند و حضور 12 اتحادیه از 16 اتحادیه، باعث شده تعداد کمی اعتصاب کنند؛ به همین دلیل، یک اعتصاب 6 ساعته در راهآهن، فرودگاهها و مدارس نتوانسته آنطور که باید دولت را تحت فشار قرار دهد.
مشکلات سارکوزی تمامی ندارد
فرانسه کشور اعتصابهاست. مردم این کشور قدرت رئیسجمهورشان را از روی توانایی او در کنترل اعتصاب متوجه میشوند؛ به طوری که در دوره هر رئیسجمهوری، حداقل یک مورد اعتصاب رخ میدهد تا بتوان متوجه توانایی او شد.
مثلا ژاک شیراک از مدتها قبل از ریاست جمهوری و در زمان شهرداری پاریس به تواناییاش برای کنترل اعتصاب معروف بود اما در اواخر دوره سیاسیاش قدرتش را از دست داد. سال 1991، او جلوی اعتصابیون کوتاه آمد و سال 2005 هم نتوانست به راحتی شورشها را کنترل کند.
از 2 هفته قبل سارکوزی در حال امتحان پس دادن جلوی اعتصابیون است. چندصدهزار کارگر، کشور را به تعطیلی کشاندهاند. اعتصاب بیش از 300 هزار کارمند شرکت راهآهن (مترو)، شرکتهای هواپیمایی، شرکت انرژی، بیمارستانها، اتوبوسرانی و... باعث شد فرانسه از 2 هفته قبل، یک وضع بحرانی داشته باشد.[اعتصابات سراسری در فرانسه آغاز شد]
اعتراض به سیاستهای اقتصادی و اصلاحات اقتصادی سارکوزی، دلیل اصلی اعتصابهاست؛ سیاستهایی که شیراک تصمیم به انجام آنها داشت اما یک اعتصاب کوچک چندهزار نفری او را ترساند. دانشگاهها هم در حال اعتصاب هستند. 40 درصد استادها و اکثر دانشجویان سر کلاس حاضر نمیشوند. کنترل بیش از نیمی از خوابگاهها در دست دانشجویان است و ورود به بعضی دانشگاهها ممنوع است. کاهش بودجه دانشگاهها و سیاستهای اقتصادی سارکوزی، علت این اعتصاب است.
ترافیک وحشتناک در فرانسه، صفهای طویل و چند لایه مسافران، سرگردانی در فرودگاهها، کنسل شدن 80 درصد پروازهای خارجی و داخلی، راهپیمایی 30 هزار نفر در مارسی، اعتراض صدها هزار کارمند خدمات عمومی، توقف 24 ساعته کلیه خدمات بیمارستانی و اعتصاب کارکنان پست و معلمهای مدرسه، از دردسرهای این روزهای فرانسه است. بعضی از مردم میگویند: «این شرمآور است که گروه کوچکی از مردم، فرانسه را به گروگان گرفتهاند».
اما عده زیادی با این اعتصابها موافقند و میگویند: «ما مجبور به توسل به این روشهای اعتراضی میشویم، وقتی که دولت به خواستههای ما گوش نمیکند».
سارکوزی اما تا به حال گوشش بدهکار نبوده. او محکم و قاطع جلوی این اعتصابها ایستاده و از سیاستهایش کوتاه نیامده؛ سیاستی که باعث بازنشستگی زودرس بیش از 50 هزار کارمند میشود و فقط در سال 2008، 23 هزار نفر را بیکار میکند. خصوصیسازی و کاهش قدرت خرید کارمندان و کارگران از دیگر تبعات این سیاست است.
او میخواهد هر طور که شده، محکم جلوی این اعتصابها بایستد؛ اعتصابهایی که روزانه 400میلیون یورو به فرانسه ضرر میزنند. سارکوزی حاضر به مذاکره با اتحادیهها نیست اما بعضی کارشناسان هم این سیاست سکوت او را ناشی از ضعف میدانند و میگویند اعتصاب به زودی فرانسه را به زانو درخواهد آورد.
دومین اعتصاب بزرگ تاریخ هالیوود
روز دوشنبه 5 نوامبر، آلن دی جنیوس ـ مجری مراسم سال گذشته اسکار و مجری یک برنامه تلویزیونی به نام خودش ـ برنامه را برخلاف همیشه بسیار بیمزه شروع کرد؛ برنامه مثل همیشه نبود و اصلا از مونولوگهای خندهدار او خبری نبود. در کانال دیگر و در برنامه جان استیوارت هم همین اتفاق افتاد. مجری بامزه اسکار 2سال قبل، برنامه تلویزیونیاش را با شوخیهای کمی اجرا کرد و بیشتر روی مهمان برنامه و بداههگویی تکیه داشت؛ انگار اتفاقی افتاده بود و بینندهها به خوبی از این اتفاق باخبر بودند. از روز دوشنبه 5نوامبر 2007، 12 هزار نویسنده در آمریکا اعتصاب کرده بودند.
یکی از برنامههای مورد علاقه مردم آمریکا، تاکشو (Talk Show)ها هستند؛ برنامههایی که با یک مجری معروف و در جمع تماشاچیها اجرا میشوند و راجع به حوادث روز و اخبار در آن صحبت و شوخی میشود و بعد چند مصاحبه و میهمان و این جور چیزها؛ هر شبکه تلویزیونی هم مجری معروف خود را دارد که سرقفلی شبکهاش است. سیانان، جان استیوارت را دارد؛ سیانبیسی، جی لنو را ؛ ایبیسی، اوپرا وینفری، سیبیاس، آلن دی جنیوس را و... اما از زمان اعتصاب، دکان بسیاری از این برنامهها تخته شده.
کمپانیها و شبکههای تلویزیونی هالیوودی نگران این قضیه هستند؛ آنها تمام تلاش خود را کردهاند تا مانع از ریزش بینندگان شوند؛ اما بدون نبوغ تیمهای نویسندگی، چهره جذاب ستارهها آنقدر ارزشمند نیست.
ماجرای اعتصاب از آنجا شروع شد که اتحادیه نویسندگان تلویزیونی و سینمایی آمریکا موفق نشد در نشستهای 3سالانه خود، امتیازات موردنظرش را از اتحادیه تهیهکنندگان و برنامهسازان آمریکا کسب کند. آنها هر 3 سال یک بار، در مورد حقوق جدید نویسندگان با هم مذاکره میکنند اما هر چند سال یک بار، یک انقلاب صنفی باعث میشود این مذاکرات به مشکل بربخورند.
انقلاب قبلی که اعتصاب 22 هفتهای را به دنبال داشت، مربوط به سال 1988 بود؛ زمانی که ویدئوهای خانگی و شبکههای کابلی بهتدریج جای خود را در صنعت هالیوود باز کرده بودند و تهیهکنندهها حاضر نبودند پولی بابت فروش این نوع محصولات به نویسندهها بدهند. 22 هفته تعطیلی برنامههای تلویزیونی و پخشهای تکراری، 500 میلیون دلار به هالیوود ضرر زد و هر شبکه به طور متوسط 10 درصد از تماشاگراناش را از دست داد.
با آمدن تکنولوژی دیویدی در سال 1997، نزدیک بود یک اعتصاب دیگر رخ بدهد که مذاکرات مانع از انجام این کار شد. اما این بار دعوا سر مسئلهای به نام رسانه جدید است. «رسانه جدید» شامل تمام امکاناتی است که به یک نفر توانایی دانلود، دریافت مستقیم از ماهواره، فیبرنوری و پخش روی تلفنهای همراه محصولات تلویزیونی را میدهد؛ رسانهای که به نظر تهیهکنندهها قابل اعتماد نیست و نمیتوان روی محصولات آن حساب کرد. اما نویسندگان با این حرف آنها مخالفند؛ آنها میگویند سال 1997 هم تهیهکنندهها راجع به دیویدی همین حرف را میزدند، اما فقط از فروش محصولات دیویدی، 8/4 میلیارد دلار درآمد کسب کرده بودند.
آخرین روز ماه اکتبر امسال، 3هزار نویسنده در یک سالن جمع شدند و رأی به اعتصاب دادند. 5 روز بعد اعتصاب شروع شد. تهیهکنندهها که از مدتی قبل حدساش را میزدند، به سرعت مشغول ضبط و تهیه سریالها بودند اما باز هم اعتصاب اثر خود را گذاشت.
اگرچه بسیاری از کمپانیها در مورد محصولات بزرگ مانند فیلمهای سینمایی، انباری از فیلمنامه احتکار کردهاند اما برای برنامههای تاریخمصرفدار نمیتوان کاری کرد. برنامههای روزانه، نویسنده روزانه احتیاج دارند و به همین دلیل آنها سعی کردند نویسندگان را تحت فشار بگذارند؛ حتی سعی کردند از نویسندگان خارج از اتحادیه ـ مثل نویسندگان بریتانیایی ـ استفاده کنند اما باز از بعضی سریالهای معروف مثل «24» و «آناتومیگری» چند قسمت، پخش نشده باقی مانده است.
هنرپیشهها و مردم عادی آمریکا هم از اعتصاب حمایت کردهاند اما بعضی هم مثل آلن دی جنیوس فقط ابراز همدردی میکنند و اعتصاب را میشکنند.
کارشناسان خبر از یک ضرر یـکمـیلـیاردی مـیدهـند و نویسندگان هم گفتهاند که حداقل تا اول سال 2008 در اعتصاب خواهندبود.