روايت غريبي است اما اهالي شهري كه اين كاجها در خاكش قد برافراشتهاند، آشناي دردهاي بيش از 100هزار نفر لهستاني هستند كه دستانِ دهشت بار جنگ، سرنوشتشان را به آوارگي گره زد و راهي سرزمينهاي دوردستشان كرد. آوارگاني كه در جنگ جهاني دوم زماني به سيبري و اردوگاههاي كار اجباري تبعيد شدند و زماني ديگر با تني رنجور وگرسنه، با تنپوشي ژنده از كشتيهاي لنگر انداخته در ساحل انزلي قدم بر خاك اين شهر نهادند. شهري كه مردمش بيآنكه به مليت و مذهب بينديشند، قوتشان دادند و بر تنهاي نحيفشان جامه پوشاندند؛ دردهايشان را التيام بخشيدند و همدم روزگار پريشان احواليهاشان شدند. اينجا آرامستان آوارگان لهستاني در بندرانزلي است؛ آرامستاني كه 639نفر پير، جوان و كودك لهستاني، دور از وطن در خاكي غريب خفتهاند. ما اما اگر گوش بسپاريم، سنگ قبرهاشان از دردهاي جنگ سخن ميگويند؛ جنگهايي كه خودكامگان آتشاش را برميافروزند تا زندگي، عشق و آرامش را خاكستر كنند.
همشهری دو - مریم ساحلی: همه آنها که مرزها را درنوردیدهاند و اینجا در سایهسار کاجهای بلند آرمیدهاند، حکایت اندوهبار جنگ را در گوش زمان زمزمه میکنند.
کد خبر 380480
نظر شما