قطعا يكي از اين مسائل مهم و پراختلاف، تبيين نسبت دين و دنياست. با تاملي در روش عملي زندگي امامان معصوم(ع) مخصوصا حضرت امام محمدباقر(ع) ميتوان به بسياري از اين سؤالات مجهول پاسخ داد و راه صحيح را از راه خطا شناخت.
شخصي به نام محمدبن منكدر نقل ميكند: «محمدبنعلي(ع) را ديدم با دو غلام خويش عرقريزان در گرماگرم روز مشغول كارند. نزديك رفتم، گفتم بزرگي از بزرگان قريش در اين لحظه با اين حالت در طلب دنياست! آنگاه گفتم اگر در اين حال مرگ تو فرا رسد، چگونه پاسخ خواهي داد؟» اين سؤال محمد بن منكدر اين مطلب را ميرساند كه باوجود اينكه حدود يك قرن از اسلام ميگذرد، هنوز بسياري از مفاهيم اسلامي حتي براي مدعيان مسلماني نيز روشن نبوده. حضرت كه اين تلقي اشتباه از آخرتمحوري و زهد را مشاهده ميكنند، اين مفاهيم را براي او و ما روشن ميسازند؛ «اگر در اين حال از دنيا بروم، در طاعتي از اطاعتهاي خدا از دنيا رفتهام و به آن افتخار خواهم كرد. من تلاش ميكنم تا زندگي خويش را تأمين كنم تا به افرادي همانند تو و مردم محتاج نشوم. من از آنگونه مرگ بيمناك هستم كه در حالي رحلت كنم كه در حال انجام گناه باشم.» اينگونه، حضرت براي پيروان خويش روشن ميكند كه آخرتطلبي تنها به گوشه مسجد و زيارت و... منتهي نميشود. بدون انجام امور دنيوي نميتوان آخرت را آباد كرد.
در جرياني ديگر، شخصي حضور باقرالعلوم(ع) رسيد، درحاليكه حضرت در اتاقي مزين و با لباسهاي رنگارنگ بهسر ميبرد. به حضرت گفت آنچه ما از حالات شما ميبينيم، نزد ما فقط براي جوانان مرسوم است. امام اظهار داشتند: «زينتها و نعمتهاي خدا را چهكسي بر بندگان خدا حرام كرده است؟ ليكن توجه داشته باش كه اين اتاق همسر نوعروس من است. با وي تازه عروسي كردهام وگرنه اتاق من همان است كه ميشناسي.» اين يعني اگر چه براي زندگي شخصي، سادهزيستي بهترين گزينه است ولي بنا به شرايط زمان، مكان و مخاطب بايد حال ديگران را نيز مراعات كرد در حدي كه خداوند اجازه داده است از نعمتهاي دنيايي بهره گرفت.
نظر شما