سال1390 مركز پژوهشهاي مجلس اعلام كرد از سال 1385تا آن زمان «بيش از 3ميليون و ۵۰۰ كودك ۶ تا ۱۷ ساله از تحصيل بازماندهاند كه يا اصلا به مدرسه نرفتهاند يا در طول سالهاي تحصيلي به دلايل مختلف از تحصيل بازماندهاند». اين البته شامل كودكان و نوجواناني كه قبل از ۱۳۸۵ از تحصيل بازماندهاند و حالا جوان شدهاند، نميشود. به همين دليل بعضي كارشناسان رقم نهايي كودكان بازمانده از تحصيل در كشور را حدود 4ميليون نفر اعلام كردهاند.
در اين ميان حتي تعريف واحدي از كودكان بازمانده از تحصيل هم وجود ندارد. اختلاف نظر در مورد بازهسني اين افراد و وضعيت كنوني آنها موجب اعلام آمارهايي متفاوت و متناقضي شده است. حتي وقتي بر بازه سني مشخصي يعني دوران ابتدايي تمركز ميشود، باز هم آمارها حتي نزديك به هم نيستند؛
براي نمونه در مورد بازماندگان از تحصيل دوره ابتدايي معاون آموزش ابتدايي وزارت آموزش و پرورش از وجود 109هزار كودك بازمانده از تحصيل گفته است، اما مديركل آموزش و پرورش استان سيستان و بلوچستان كه بيشترين درگيري با اين موضوع را دارد از شناسايي ۱۶۹هزار كودك بازمانده از تحصيل لازمالتعليم خبر داده است. معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش خرداد امسال اين مشكل را چنين توصيف كرد: «هر نهادي سامانهاي براي خود دارد، اما وجود سامانه يكپارچه براي شناسايي بازماندگان از تحصيل ضروري است.»
مسئولان وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي بهعنوان دومين وزارتخانه مرتبط با اين موضوع نيز در سالهاي گذشته آمارهاي مختلفي از اين موضوع اعلام كردهاند.اما تازهترين آمار را مديركل آسيبهاي اجتماعي وزارت رفاه در گفتوگو با همشهري 134هزار نفر اعلام ميكند. به گفته روزبه كردوني اين آمار در اطلس آسيبهاي اجتماعي كشور براي سال تحصيلي گذشته ثبت شده است. وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي اين آمار را براساس تطبيق اطلاعات موجود با بانكهاي مختلف اطلاعاتي ازجمله «ديتا بانك ايرانيان» كه هنگام ثبت مشخصات مردم در طرح هدفمندي يارانهها تشكيل شده، اعلام كرده است. كردوني تأييد ميكند بيشتر اين افراد بهدليل فقر، قيد درس و مدرسه را زدهاند. بر اين اساس استانهاي سيستان و بلوچستان، آذربايجان غربي و خوزستان بيشترين آمار را در اين حوزه دارند.
مسئولان وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي ميگويند، فهرست اوليه اين افراد را از طريق مقايسه كد ملي دانشآموزان مقطع ابتدايي با متولدان همان دوره بهدست آوردهاند. بعد هم با تماس تلفني با تكتك اين افراد عدد دقيقتر بهدست آمده است. بر اين اساس 49درصد اين كودكان را پسران و 51درصد را دختران تشكيل ميدهند. براساس اعلام آموزشوپرورش نرخ ثبتنام ناخالص در كشور 94.03درصد است كه سهم دختران 92.17درصد و سهم پسران 95.85 درصد است.
- آسيبهاي يك تأخير
تأخير در ورود به مدرسه در سن قانوني، زنجيرهاي از مشكلات و آسيبهاي اجتماعي در كشور بهوجود ميآورد كه نخستين آن افزايش آمار بيسوادي است. شورايي با عنوان «انسداد مبادي بيسوادي» با همين هدف در دولت تدبير تشكيل شده تا تصوير روشني از علت مدرسه نرفتن كودكان ارائه شود. بازماندن از تحصيل آمار يكميليون و ۳۰۰ هزار بيسواد مطلق در كشور را هم بيشتر خواهد كرد.
وجود 134هزار كودك بازمانده از تحصيل يعني احتمال اضافه شدن 134هزار بزهكار، از دست رفتن 134هزار فرصت توليد مادي و معنوي و البته حضور 134هزار فرد سرخورده و در معرض آسيب در كشور. درحاليكه براساس قانون اساسي، آموزش در دوره ابتدايي رايگان و اجباري است اما نظارت دقيقي بر اين موضوع وجود ندارد.
رضوان حكيمزاده، معاون آموزش ابتدايي وزارت آموزش و پرورش، با انتقاد از اينكه اقدام خاصي براي قانون تحصيل اجباري انجام نميشود، ميگويد:« تا زماني كه ما پشت چهارراهها كودكاني را ميبينيم كه در ساعت مدرسه دستفروشي ميكنند يا شيشهها را پاك ميكند يعني مشكل همچنان وجود دارد. فعاليتهايي كه تا امروز آموزش و پرورش انجام داده به اين معني نيست كه مسئله حل شده است. تا زماني كه همه كودكان ايران در سن مدرسه تحصيل كنند، فاصلهداريم.»
نظر شما