آن کلهای که به خاطر شلی معروف گردن نوزادها، دائم این طرف و آن طرف ولو میشود؟ هفتهای که گذشت، یکجورهایی برای ما اضطرابآور بود؛ البته من خوب یادم میآید که موقع ختنهکردن آریا (داییجان کوچولویت) چه قشقرقی به پا بود اما سن او موقع ختنهکردن خیلی بیشتر بود؛ گمانم 5 یا 6 سالش بود.
آن موقعها توی این سن پسرها را ختنه میکردند اما حالا جنابعالی، در یک ماهگی باید به مسلخ میرفتی! مامان میگفت این قدر شورش نکنم اما من درست نمیدانستم قضیه از چه قرار است و واقعا از اینکه تو به این کوچولویی باید میرفتی اتاق عمل، وحشت داشتم.
از دکتر، از پرستار و از همه دوست و آشناها سؤال کردم که واقعا این کار چه ضرورتی دارد؟ میدانم که موضوع ریشههای فرهنگی و اعتقادی هم دارد اما از نظر پزشکی چطور؟ آن هم توی سن به این پایینی؟ معلوم شد که برداشتن پوست روی آلت تناسلی از این جهت مهم است که «جلوی جمع شدن ماده مترشحه از آن را در این ناحیه میگیرد.» (عین جمله آقای دکتر مهربانی که وظیفه این امر خطیر را به عهده داشت)؛ جمع شدن این ماده همانا و عفونت پیدا کردن آن هم همان. اگر بچه نوزاد باشد بهتر است چون عین تو، هیچی نمیفهمد و قضیه به راحتی تمام میشود!
همان طور که دکتر گفته بود، زخم کوچکی که به وجود آمده بود، توی همین هفته خوب شد. توی این مدت باید کمی روغن بچه به یک گاز استریل میمالیدم و روی آن میگذاشتم تا زخمت پوشکی نشود.
این روزها من هم جرأت کردم و تو را برای هواخوری بردم بیرون. همه دعوایم کردند اما توی کتاب نوشته بچه وقتی 4 یا 5 کیلو وزن داشته باشد، میتواند تا 2 ساعت در هوای بیرون باشد. من هم تو را سوار کالسکه کردم و بردم تفریح.
همراه گردشهای دو نفره
2/ 9/ 86