ساز و ردیف بهانه بود، روح فرامرز و علی تشنه چیز دگر بود. چیزی برتر از یادگیری ساز و نغمه، و شاید هر نغمه پلکانی بود که این دو دوست دیرینه در هر جا به دنبالش میگشتند ...
به گزارش همشهری آنلاین، متن یادداشت علیاکبر شکارچی، آهنگساز و نوازنده کمانچه به این شرح است:
«عشق داغیست که تا مرگ نیاید نرود، هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
انگار همین دیروز بود، فرامرز شکرخواه و علی ثابتنیا برای آمدن به کلاس کمانچه با من قرار گذاشتند. گفتم از کجا میآیید؟ گفتند از مشهد.
در همان جلسه اول از گفتار و رفتار و خندههایشان، من آنان را مثل دو پرنده، دو مرغ عشق دیدم که به یکدیگر، به زندگی، به مردم و به موسیقی و کمانچه عشق میورزند.
اگر شما باور نمیکنید، من باور میکنم ساز و ردیف بهانه بود، روح فرامرز و علی تشنه چیز دگر بود.
چیزی برتر از یادگیری ساز و نغمه، و شاید هر نغمه پلکانی بود که این دو دوست دیرینه در هر جا به دنبالش میگشتند و این بار سراغ آن را از من در تهران میگرفتند.
آن گمشده چیزی نبود جز نوشیدن جرعهای از زندگی ناب، عشق ناب، دوستی و مهربانی ناب که از همنشینی این دو دوست با سرمستی میتراوید. باور کنید اصلا وقت و زمان را در آمدن و رفتن این دو دوست (البته علی همیشه فرامرز را علاوه بر دوستی استاد و مراد خود میدانست) من حس نمیکردم، فقط میدانم با رفتنشان من سبک میشدم.
دوری راه و سختی آمدن با قطار و اتوبوس، آمدن و حضور آنان را از من گرفت. گرچه هیچگاه ارتباط تلفنی ما قطع نشد؛ ولی همیشه یادآوری صدای آنان، خندههایشان و شوخیهای پر نزاکت این تن واحد در دو تن، مرا غرق در حسرت و سرور میکند.
من خبر درگذشت فرامرز را با عکسی که با لبخند همیشگیاش و دستی که آمدن و رفتن از این جهان را بیکلام انگار سلام و خداحافظی میکند، شنیدم.
وای بر من
وای بر علی، وای بر همسر گرامیشان، وای بر خانواده و دوستان او. من از میان رفتن یک چهره برجسته موسیقی و اخلاق را به همه هنرمندان ایران خصوصا اهالی هنر و موسیقی خراسان صمیمانه تسلیت میگویم و برای همه عزیزان فرامرز صبوری، پذیرش و طول عمر آرزو میکنم.
بدرود ای مرد صبور و عاشق
بدرود ای همدم جنگل و ساز و نغمه
بدرود فرامرز عزیز که داغ عشق بر پیشانیات تا ابد خواهد درخشید».
نظر شما