چند روز پيش پسري به نام داوود درحاليكه سوار بر خودروي 206خود بود به يكي از خيابانهاي شهرك غرب رفت تا با دختري به نام پرستو ملاقات كند. آنها بهتازگي و از طريق تلگرام آشنا شده بودند و اين نخستين قرار ملاقاتشان بود.پسر جوان وقتي به محل قرار رسيد پيامكي از پرستو دريافت كرد كه از او خواسته بود به رستوراني در آن حوالي برود. داوود ماشينش را پارك كرد و پياده شد اما در همين هنگام 4مرد نقابدار از خودروي پژويي كه آنجا پارك بود بيرون آمدند و به او حمله كردند.
مردان نقابدار به ضرب و شتم داوود پرداختند و قصد ربودنش را داشتند. اما مرد جوان با داد و فرياد توجه رانندگان خودروهاي عبوري را جلب كرد و آنها به كمكش رفتند. مردان نقابدار وقتي خود را در برابر جمعيت ديدند گروگان خود را رها كرده و 2 نفر از آنها پشت فرمان خودروي داوود نشستند و با سرقت اين خودرو متواري شدند.
- در دام دوست تلگرامي
پسر جوان كه وحشت كرده بود با پليس تماس گرفت و ماجرا را گزارش كرد. تحقيقات براي شناسايي و دستگيري آدمربايان شروع شد و مأموران حدس زدند كه دوست تلگرامي داوود پشتپرده اين ماجراست. پسر جوان در اين خصوص گفت: با پرستو در تلگرام آشنا شدم. او به من پيام داد و گفت با ديدن عكسم به ياد پسرموردعلاقهاش افتاده كه چند وقت پيش در يك تصادف جانش را از دست داده. بعد از آن آشنايي ما شروع شد و او با همين حرفها فريبم داد و يك روز گفت كه ميخواهد مرا ببيند. اصلا فكرش را نميكردم كه او نقشه ربودن مرا در سر دارد و حالا هم نميدانم چرا چنين نقشهاي كشيده بود.
- دستگيري
با اظهارات پسر جوان، قاضي رستمي بازپرس شعبه چهارم دادسراي ويژه سرقت تهران دستور بازداشت پرستو را صادر كرد. از سوي ديگر شماره پلاك خودروي شاكي در اختيار تمامي واحدهاي گشت پليس قرار گرفت تا اينكه چند روز بعد اين خودرو درحاليكه در حاشيه تهران به آتش كشيده شده و سوخته بود، پيدا شد.
ماموران در ادامه موفق به شناسايي پرستو شدند و او را دستگير كردند. وي پس از انتقال به اداره آگاهي راز آدمربايي را فاش كرد و گفت: چند وقت پيش يكي از بستگانم به نام فرهاد شماره موبايل داوود (شاكي پرونده) را در اختيارم قرار داد. او گفت داوود پولش را خورده و شكايتش هم به جايي نرسيده است. از طرفي همسر فرهاد بهشدت مريض بود و براي درمان او نياز به پول داشت. همين شد كه حاضر شدم به او كمك كنم تا پولش را پس بگيرد. من با شاكي طرح دوستي ريختم و طبق نقشه او را به محل قرار كشاندم اما به جاي من، فرهاد و دوستانش به آنجا رفتند.
اعترافات دختر جوان كافي بود تا ماموران فرهاد و 3همدست وي را دستگير كنند. فرهاد كه طراح اين نقشه بود در تحقيقات به قاضي رستمي گفت: مدتي قبل تصميم گرفتم خانهام را بفروشم كه با داوود (شاكي) آشنا شدم. او خريدار خانهام بود و 10 ميليون تومان از پول خانهام را به من چك داد و سند را به نامش زدم اما چك او وصول نشد.
برگشت زدم و حتي حكم جلب سيارش را گرفتم اما او محل سكونتش را تغيير داده و من هيچ آدرسي از او نداشتم. از طرفي در تلگرام به او پيام دادم اما او مرا بلاك كرد. هيچ ردي از او نبود و از همه بدتر اينكه همسرم بهشدت مريض شده بود و براي درمان او به پول نياز داشتيم. تنها فكري كه به ذهنم رسيد اين بود كه خودم براي به دام انداختن وي دست بهكار شوم. براي همين از پرستو كه يكي از بستگانم بود خواستم تا با داوود طرح دوستي بريزد و او را به محل قرار بكشاند.
وي ادامه داد: روز حادثه به همراه 2 پسرعمويم و يكي از دوستانم به محل قرار رفتيم. ميخواستم داوود را به خانه يكي از دوستانم ببرم و هرطور شده پولم را بگيرم. اگر هم پول را نداد با حكم جلبي كه داشتم او را تحويل پليس بدهم اما نقشهام نگرفت. براي همين ماشينش را سرقت كرديم اما چون اسنادش نبود به دردم نميخورد. همين شد كه براي انتقام ماشينش را آتش زدم. به گزارش همشهري، متهمان اين پرونده براي انجام بررسيهاي بيشتر در اختيار مأموران اداره آگاهي پايتخت قرار گرفتهاند و تحقيقات در اين پرونده ادامه دارد.
نظر شما