این جشنواره به همت گروه موسیقی تهران، انجمن موسیقی، مرکز آزاد پژوهش موسیقی معاصر پردیس هنرهای زیبا و بنیاد رودکی برگزار شد و در آن بیش از 70 گروه از نوازندگان و آهنگسازان، به اجرای آثارشان پرداختند.در جشنواره آموزشی، پژوهشی و تحلیلی، کلاسیک تا مدرن، هنرمندان جوان توانستند علاوه بر اجرای آثارشان، درباره آنها توضیحاتی را ارائه داده و سبک کارشان را نیز معرفی کنند.
این برنامهها علاوه بر تک نوازی و گروه نوازی هنرمندان، سعی داشت در نشستهای تحلیلی و پژوهشی خود به معرفی موسیقی معاصر بپردازد. در این نشستها که با عنوان گفتوگو با آهنگساز برگزار شدند، آرش عباسی، شاهین فرهت، علی رادمان، رضا تفضلی، آزاد حکیم رابط و ربکا آشوقیان، درباره موسیقی معاصر صحبت کردند.
مدیریت هنری جشنواره موسیقی کلاسیک تا مدرن را فریماه قوام صدری به عهده داشت و مشاور هنری آن علیرضا مشایخی بود. این آهنگساز از 40 سال پیش به تعریف موسیقی مدرن یا موسیقی نو پرداخت و در همین راستا بهعنوان یکی از بنیانگذاران گروه موسیقی تهران شناخته میشود.
مشایخی در این سالها سعی کرده ضرورت شکل گیری موسیقی مدرن را با بهره گیری از مفاهیم موسیقی کلاسیک معرفی کند که جشنواره موسیقی کلاسیک تا مدرن را میتوان حاصل تلاشهای او در سالهای گذشته دانست.
مشایخی در تعریف خود از موسیقی مدرن آن را نوعی از موسیقی میداند که میتواند به تعداد آهنگسازان معاصر، سبک و شیوه داشته باشد. شاید به همین دلیل است که او در جشنواره کلاسیک تا مدرن از آهنگسازان جوان دعوت کرد علاوه بر معرفی آثارشان، در شکل گیری این سبکها و شیوههای مدرن، مؤثر باشند.
مشایخی بر خلاف آهنگسازان قدیمی به استفاده نوازنده و آهنگساز از همه امکاناتی که در اختیار قرار دارد، معتقد است. اودر گفتوگویی درباره این موضوع میگوید: امروز در دورهای هستیم که آهنگساز میتواند در بیش از یک سبک کار کند وحتی سبکهای دیگر را به چالش بکشد.
از طرفی امکانات آهنگساز امروز با 100 سال پیش کاملا متفاوت است. او میتواند با استفاده از ابزار موسیقی الکترونیک و تلفیق آنها با صدای اصلی هر ساز، خود را بهعنوان آهنگسازی نوگرا معرفی کند.
علیرضا مشایخی که همیشه نوگرایی را به تقلید از آثار گذشتگان ترجیح میدهد، در ایام برپایی این جشنواره ابتدا از آهنگسازان جوان خواست تا به اجرای آثارشان بپردازند و خود بهعنوان یک مشاور در کنار گروههای موسیقی حضور داشت و تنها در آخرین شب این جشنواره گروه ارکستر موسیقی نو را رهبری کرد.
در اجرای گروه ارکستر موسیقی نو، 46 نوازنده ،قطعاتی را که بر اساس تعریف مشایخی از موسیقی نو ساخته شده بودند اجرا کردند. در این برنامه، مشایخی علاوه بر رهبری گروهش، به رهبری گوش شنوندگان نیز پرداخت و درباره هر قطعه توضیحاتی را ارائه داد.او حتی پیش از اجرا، درباره موسیقی نو صحبت کرد و از خبرنگاران خواست که پیامش را به مردم برسانند و بنویسند: جامعهای که معاصر نداشته باشد نه گذشته دارد و نه آینده.
مشایخی همچنین در بخش دیگری از صحبتهایش، میگوید: من بعد از سالها، دیگر نگران آثار خودم نیستم بلکه میخواهم جوانان این فرصت را داشته باشند تا با مبتکر بودن و اجرای موسیقی مدرن خودشان، با تقلید از مکاتب موسیقی اروپایی از بین نروند.
این آهنگساز در آخرین اجرای گروه ارکستر موسیقی نو، 3 گرایش موسیقی را کنار هم قرار داد؛ گرایشی که مبتنی بر موسیقی ایرانی بود، دیگری، گرایش موسیقی غیرمرتبط با موسیقی ایران و در نهایت آن نوع از موسیقی که بر پایه موسیقی چند فرهنگی قرار دارد.
در بخش اول اجرای ارکستر موسیقی نو به رهبری مشایخی، آواز برای ویولن سل و ارکستر، اپوس 141، با همراهی سازهای زهی زخمهای، کوبهای، بادی و زهی مضرابی، نواخته شد.
ین آواز که با الهام از موسیقی آوازی ایران تنظیم شده بود، با ریز تنبک آغاز شد، سپس مضرابهای ریز تار، سنتور و تنبور به آن اضافه شدند.
در ادامه این آواز، صنم قراچه داغی، با ویولن سل، آواز را نواخت و در واقع نوعی سؤال و جواب بین ویولن سل و سایر سازها شکل گرفت. در ادامه مهرداد غلامی جوان، قطعهای به نام در جستوجوی زمان از دست رفته را به شکل تک نوازی با فلوت نواخت.
تکنوازی غلامی که امسال نفر اول کنکور هنر نیز شده، نشان دهنده توانایی و اعتماد به نفس او در نواختن فلوت بود. در قسمت پایانی بخش اول، این نوازنده جوان سونات شماره یک بتهوون را با پیانوی رزیتا شاکر اجرا کرد.
سمفونیتا عنوان قطعه دیگری بود که در بخش اول به رهبری مشایخی اجرا شد. موومان اول این قطعه به شکل مدال ( الگویی در ترتیب نتها یا صداهای موسیقی که پی در پی با فاصلههای از پیش تعیین شده، کنار هم قرار گرفته باشند )، موومان دوم آتنال و موومان سوم به شکل تنال ( که در آن نت ایست یا نت مایگی نقش اساسی دارد ) و موومان چهارم به شکل آتماتیک( که در آن سایر ابعاد موسیقی مثل کوتاه و بلند بودن اصوات، جانشین روابط ملودیک میشود )، نواخته شد.
در قسمت دوم این اجرا، بخش دیگری از آواز که برای ویولن سل و ارکستر نوشته شده بود، به اجرا درآمد. تکنوازی فلوت مهرداد غلامی و دونوازی او با پیانو از دیگر برنامههای قسمت دوم بود. قطعه پایانی کنسرت ارکستر موسیقی نو، با عنوان متا ایکس شماره یک و دو با نواختن هنرمندانه صنم قراچه داغی و همراهی ارکستر نواخته شد.
در این قطعه گروه سازهای ایرانی بیشتر از قطعات قبل نقش داشتند.بهطور کلی مشایخی در ترکیب سازهای ایرانی ارکستر، گروه گستردهای از سازها را انتخاب کرده بود. در این اجرا، او سنتور، تنبور، سه تار، تار، نی و دف را کنار سازهایی چون ویولن و ویولن سل قرار داد تا همانگونه که گفت، ریشه مشترک موسیقی ملل مختلف را نشان دهد.
او با تمام وجودش به رهبری ارکستر پرداخت و بر خلاف سایر رهبران ارکستر به جای استفاده از چوب، از تک تک انگشتانش برای رهبری گروه بهره گرفت. او حتی با اجزای صورتش نیز گروه را هدایت میکرد و همین باعث شده بود که اغلب نوازندگان به جای نگاه کردن به سازشان به رهبر گروه نگاه کنند.
این اتفاقی است که در ایران کمتر نوازندهای انجام میدهد و معمولا نوازندگان پس از تمرینهای متمادی، چنان قطعه را مینوازند که شاید روی صحنه، حضور رهبر چندان لازم بهنظر نرسد. اما مشایخی در این اجرا، تنها به اعلام سر ضرب یا ابتدای میزانها نپرداخت و نقش رهبری را خیلی خوب ایفا کرد.