در تمام لحظاتي كه مشغول نوشتن گزارش هستم، داستان پدر ژپتو در ذهنم رژه ميرود
داستان پيرمردي عاشق كه با هنرمندي كودكي چوبي را آفريد و آنقدر عاشقانه به او محبت كرد كه عروسك چوبي شد انساني به نام «پينوكيو» و حالا من با مادر بزرگي نود و يك ساله روبهرو هستم كه با عشق و تنها عشق ، عروسكهاي پارچهاي را ميآفريند
عروسكهايش را كه ببيني واقعا باور ميكني كه عشق ميتواند به چوب و پارچه جان بدهد.
«بي بي حاضر اميدواري» با تلاش نوههايش تا حالا چهار نمايشگاه از عروسكهايش برپا كرده و چند روزي است كه حدود هزار عروسك او، مهمان خانهي هنرمندان تهران هستند تا كودك درون ما را زنده كنند و به وجد آورند.
- هديهاي از جنس عشق
عروسكسازي كار خيلي راحتي نيست و كمتر كسي بدون انگيزهي مالي به انجام اين كار روي ميآورد ولي بي بي خانم، بدون اينكه هدفي براي فروش عروسكها داشته باشد ، تنها از روي عشق و علاقه، از سالها قبل به اين كار روي آورده است.
او اين عشقهاي پارچهاي را به هر كسي كه دوستش دارد هديه ميدهد.
«الهه عباسپور» نوهي بي بي حاضر، ماجراي ساختن اين همه عروسك را اينطوري روايت ميكند: «مادر جون، از زمان تولد تا حدود شصت سالگي در كازرون زندگي ميكرد و دور و برش حسابي شلوغ بود تا اينكه به شيراز آمد و در مقطعي به خاطر دوري راه، ديگر نميتوانست هر روز فرزندان و نوههايش را ببيند
به همين دليل براي پر كردن اوقات تنهايياش، به عروسكسازي روي آورد. البته قبل از اين كار، قلاببافي هم ميكرد و تكهدوزي هم انجام ميداد.
در آن شرايط عروسكهاي زيادي درست ميكرد و به نوهها ، بچههاي فاميل و هر كسي كه ميديد، هديه ميداد و وقتي ميديد اطرافيانش از گرفتن اين عروسكهاي پارچهاي ، چقدر خوشحال ميشوند، انگيزهي بيشتري براي ساخت عروسكها پيدا ميكرد.
همهي اينها باعث شد كه حدود 20 سال عروسكسازي را به صورت جدي تا به امروز دنبال كند و عروسكسازي برايش تبديل به يك عشق شبانهروزي شود.
يك عروسك بسيار زيبا در دوران كودكي به من هديه داد كه اسم آن را زهره گذاشته بودم، عروسكي با لباس زري (براق) و بسيار جذاب كه خيلي آن را دوست داشتم
در طي چند سال خود من هم يك كلكسيون از عروسكها داشتم ، حدود 50 تا.مادربزرگم طي اين سالها عروسكهاي بسيار زيادي ساخته و با وجود اينكه تعداد زيادي از آنها را هديه داده اما با اين حال حدود هزار عروسك در خانهي خودش دارد.
وقتي علاقه ي زياد او را به اين كار ديديم، برايش سه نمايشگاه اختصاصي در خانهي هنرمندان و يك نمايشگاه عمومي برگزار كرديم.
برگزاري نمايشگاهها و تشويقهايي كه از سوي بازديدكنندگان با آن روبهرو شد، انگيزهاش را براي ساخت عروسكها بيشتر و بيشتر كرد به طوريكه در روز حداقل سه عروسك ميسازد.
او عاشق هديه دادن عروسكهايش است و يك بار كه عروسكهايش را براي فروش گذاشتيم، ميگفت همين طوري به هركسي كه خوشش آمد بدهيد ببرد.
بي بي آنقدر مهربان و افتاده است كه حتي وقتي عروسكي را ميخواهد هديه بدهد به طرف مقابلش ميگويد ميدانم خودتان بهترش را داريد و اين قيمتي نيست، ولي دلم ميخواهد اين عروسك را به شما هديه بدهم.
مادربزرگ واقعا مهربان است و از چنين كاري لذت ميبرد و كافي است كسي بگويد چه عروسك زيبايي، او بي معطلي آن را با محبت هديه ميدهد.»
- پارچهها در خدمت هنر
هميشه بعد از خياطي، مقدار زيادي تكه پارچه باقي ميماند كه با آن تكه پارچهها، كار چندان زيادي نميتوان انجام داد و بيشتر افراد، آن تكه پارچهها را دور ميريزند اما براي يك هنرمند خلاق، اين تكه پارچهها بسيار ارزشمند هستند و با آنها ميتواند كارهاي زيادي انجام بدهد.
«عباسپور» ميگويد: «هر فردي كه در فاميل خياطي ميكند، تكه پارچههايش را به مادرجان ميدهد تا با آنها براي عروسكهايش لباس درست كند
او بسيار هنرمندانه و با حوصله، تكه پارچهها را كنار هم ميگذارد و براي عروسكها لباس ميدوزد، حتي از خود تكه پارچهها عروسك هم درست ميكند.
دست و پاهاي عروسكها را با گوني برنج پر ميكند و داخل بدن عروسك را هم خرده پارچه ميريزد. گاهي براي عروسكهايش با قلاب، لباس ميبافد و چون خيلي خوش ذوق است، عروسكهايش بسيار زيبا ميشوند.
قبلا زياد قلاببافي ميكرد ولي دكتر به او گفت نبايد گردنت را زياد خم كني و او عروسكسازي را جايگزين قلاب بافي كرد كه زحمتش كمتر از قلاببافي نيست ولي چون ديديم خيلي به اين كار علاقه دارد، مانع او نشديم.
قبلا داييام صورت عروسكها را برايش نقاشي ميكرد ولي جديدا خودش با نخ و پارچه، براي عروسكها چشم و لب درست ميكند.
چند سالي عروسكهاي خانم درست ميكرد و به مرور با ديدن عروسكهاي بچههاي فاميل و ديدن كارتون و ... عروسكهاي حيوانات مختلف را هم درست كرد و به مرور عروسكهاي مرد هم ساخت.
نكتهي جالب در رابطه با مادربزرگم اين است كه او عروسكها را بدون الگو و به صورت ذهني درست ميكند و با ديدن افراد مختلف يا شخصيتهاي كارتوني، به راحتي عروسكش را تنها با يك بار ديدن ميسازد.
براي مثال، او نقاش مشهور «باب راس» ( BOB ROSS) را در تلويزيون ديد و چندين مدل از آن را درست كرد كه واقعا جذاب است.»
- عروسكهايي كه معمولي نيستند!
شايد در نگاه اول بينندهي كارهاي بي بي خانم فكر كند كه اينها ، عروسكهاي معمولياي هستند كه يك خانم مسن آنها را درست كرده ولي واقعيت اين است كه تعداد زيادي از اين عروسكها، شخصيتهاي قصههاي اصيل بومي و محلي ايراني هستند.
خانم «عباسپور» كه مانند مادربزرگش با حوصله است، در اين باره ميگويد: «مادربزرگم براي حدود 15 مجموعه داستان بومي و محلي ايراني، عروسك ساخته كه هر كدام از اين داستانها، شخصيتهاي مختلفي دارند.
او با وجود سن بالا هيچ شخصيتي را از ياد نبرده و به همين دليل عنوان اين نمايشگاه را «قصهدوزيهاي بي بي حاضر» گذاشتهايم.
زماني كه قرار بود عروسكها را براي نمايشگاه به تهران بياوريم، من ، برادرم و خود مادربزرگم همهي عروسكها را وسط پذيرايي خانه گذاشتيم و سالن پذيرايي پر از عروسك شد ، مادربزرگم با خنده گفت واقعا همهي اينها را من درست كردهام؟!»
- هيچ وقت بيكار نميماند
خيلي از افراد زماني كه پا به سن ميگذارند، از اجتماع فاصله ميگيرند و ديگر به هيچ كاري ميل و رغبت نشان نميدهند كه اين مسئله ميتواند آنها را حسابي افسرده كند اما مادربزرگ دوست داشتني، تحت هيچ شرايطي دست از فعاليت برنميدارد.
نوهاش ميگويد: « مادرجان خيلي صبور ، با حوصله و با پشتكار است و از همه مهمتر اينكه به راحتي با هر گروه سنياي ارتباط ميگيرد ، هر كسي كه او را در نمايشگاهها ديده، اين ويژگيهايش را تاييد ميكند.
او هميشه مشغول درست كردن عروسك است و به تنهايي اين كار را انجام ميدهد و گاهي تنها براي رد كردن نخ از سوزن، از ما كمك ميگيرد.
هميشه تمايل دارد خودش بدون كمك گرفتن از ديگران پلهها را بالا برود و هميشه اين باور را دارد كه با وجود سن و سال زيادش، خودش ميتواند كارهايش را انجام بدهد.
وقتي پزشك به او استراحت را توصيه ميكند، باز هم يك جا آرام نمينشيند كافي است لحظهاي از او غافل شويم، بلند ميشود و شروع به راه رفتن ميكند.
از ما خواسته در زمان استراحت پزشكي پيش ما باشد چون ميگويد اگر در خانهي خودم باشم، استراحت نميكنم و كسي نيست جلويم را بگيرد.
خدا را شكر، انرژي بسيار زيادي دارد و با وجود اينكه به تازگي زمين خورده، گاهي ميبينم كه با وجود استراحت در تختخواب، پاها و دستهايش را دائم به حركت در ميآورد و وقتي ميپرسيم چه كار ميكني، در پاسخ به ما ميگويد كه ورزش ميكنم.»
- نقاشيهاي مادربزرگ
خانم اميدوار، علاوه بر عروسكسازي، علاقهي بسيار زيادي به نقاشي دارد و در كنار ساخت عروسك، نقاشيهاي زيادي ميكشد.
نوهاش ميگويد: «مادربزرگم تعداد زيادي مداد رنگي دارد و هر وقت مشغول درست كردن عروسك نباشد، سراغ نقاشي ميرود. او هر چيزي را كه در كتابها، كارتون و ... ميبيند، ميكشد و برخي از نقاشيهايش هم بدون الگوست.»
بهاره جلالوند - منبع:همشهري سرنخ
نظر شما