بهراد مهرجو : حوالی جنوب تهران، دقیقا در مرکزیت منطقه‌ای که تغییرات فرمی و محتوایی تهران به لطف راه‌آهن از آنجا آغاز شد، پیرمردی که دهه هفتم زندگی‌اش را به سرانجام می‌رساند، داخل مغازه‌ای خاک گرفته نشسته، رادیو را روشن کرده و یکسره به خیابان زل زده است.

خیاط

 او مالک فروشگاهی 70 متری است. داخل فروشگاه او هنوز هم بروشورهای کت‌وشلوارهای دهه40 روی میزی کنار آینه قرار گرفته است. بروشور، مردان شیک‌پوشی را نشان می‌دهد که احتمالا در آن دهه می‌توانسته‌اند به ظاهرشان فخر بفروشند و البته که بیش از 50 سال بعد رنگ زردی روی کاغذ نشسته و تصویری دقیق از صورت‌هایشان نشان نمی‌دهد. فروشگاه پر از وسایل فرسوده و جان از کف داده است. کت‌هایي روی رگال‌ها آویزان شده که قدمتشان به همان دورانی می‌رسد که پوشیدنش برای مردان توي بروشور‌ها مد روز بود. پیرمرد با کلاهی برسر، ابروهای پرپشت سفید و نگاهی حسرت‌بار تنها مقابلش را می‌پاید و در قید مراقبت از فروشگاه نیست. هر روزی که او تصمیم بگیرد، این فروشگاه برای همیشه از صحنه اقتصاد خرد ایران محو خواهد شد، هرچند محل کسب او سال‌ها یا حتی دهه‌ها قبل از عرصه تجارت حذف شده و تنها ظاهری سالخورده و غمناک باقی‌مانده‌ است.

تهران و به‌خصوص مناطق مرکزی و جنوبی شهر، میزبان تعداد زیادی از همین فروشگاه‌هاست که در آنهاعموما پیرمردهایي غمگین با کوهی از خاطرات رنگ باخته به چشم مي‌خورد. اقتصاد ایران نه تنها طی 40دهه گذشته که تنها در 40سال گذشته چنان با موج تغییرات همراه شده که دیگر مردان کهنسال را یارای همراهی با این غزال تیزرو نیست. بیش از 3 دهه قبل فروشگاه‌های زنجیره‌ای قدم به عرصه وجود گذاشتند و موجی جدید در خرده‌فروشی پایه‌گذاری کردند. اما بعضي از آنها هم به دلیل تغییر مدیریت‌های مکرر خاک گرفته شد. مدتی بعد نسل جدید فروشگاه‌های خرده‌فروشی مانند هایپرها آمدند و چهره شهر را دگرگون کردند. تنها 3سال قبل با ورود مال‌های عظیم باز هم بازار خرده‌فروشی چهره عوض کرد. اما طی 2سال گذشته، موج فروش‌های اینترنتی و ظهور استارت‌آپ‌ها چنان فراگیر شده که مال‌ها هم دیگر قدرت رقابت با آنها را ندارند. جوان‌های متولد دهه70 با تیشرت و شلوار اسپرت، بیزار از ظاهر مدیریتی و کت‌وشلوارهای براق و کلاسیک، بی‌قید به کارتابل‌ها و نامه‌های اداری و سرشار از شور درهم شکستن نظم قدیم حاکم براقتصاد ایران، چنان افسار بازار را در دست گرفته‌اند که نه پیرمردهای دهه‌های دور و نه مدیران دهه‌های نزدیک قدرت برابری با آنها را ندارند. ظهور استارت‌آپ‌ها را می‌توان به هجوم آنها نیز تعبیر کرد.

نسل جدید بی‌جنگ ولی با خونریزی موفق شدند، مدیران کهنه‌کار را به زانو درآورند و بی‌سروصدا ولی با هیجان بازار را از دست آنها که سندش را به نام خود زده بودند، درآورند. نسل نو اقتصاد ایران موفق شده تنها به یک کلمه معنی دهد؛ انتخاب. خریداران دوره معاصر دیگر مقابل پیشخوان بقالی‌ها و خرازی‌ها صف نمی‌کشند تا شیر، ماست، کبریت و شوینده بخواهند. آنها یا به فروشگاه‌های زنجیره‌ای و مال‌ها می‌روند و پس از گشت‌وگذاری مفصل در میان قفسه‌ها کالایشان را انتخاب می‌کنند یا دست‌شان را روی کیبورد می‌گذارند و با موس آنقدر در صفحات وب می‌چرخند و می‌جويند تا به کالایشان برسند. نسل فروشگاه‌های سنتی مثل سوپرمارکت‌ها نیز به انتهای خط نزديك مي‌شوند. سوپرمارکت‌ها هنوز هم قائل به در اختیار قراردادن قدرت انتخاب به مخاطبانشان نیستند و تنها تفاخرشان به حضور در محلات شهر است و نیازهای روزانه شهروندان. اما همین‌ها هم اگر مدرن نشوند، به‌زودی همدرد پیرمرد ساکن منطقه راه‌آهن خواهند شد.

کد خبر 386859

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha