چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۶
۰ نفر

مهیار زاهد: گام‌هایش استوارتر از اغلب زائران است. هرچه باشد کمتر کسی مسیر ۸۰کیلومتری نجف تا کربلا را با پوتین می‌پیماید.

پیاده روی اربعین

خاك نبرد هنوز روي چهره‌اش نشسته است و حالا خاك پياده‌روي در مسير كربلا به آن اضافه مي‌شود. لاغر اما ورزيده است. از خط مقدم جنگ با داعش در آخرين مناطق اشغالي در شمال و غرب عراق مستقيم آمده است به زيارت سيدالشهدا. خودش اهل جنوب است. درست مانند جنوبي‌هاي خودمان در ايران، اهالي جنوب عراق هم حال و هوا و صفاي خاص به‌خود را دارند؛ راحت و بي‌غل و غش. مي‌گويد: «جنگ در كشور ما انگار پايان ندارد. اينجا ما هميشه در حال مقاومت هستيم.» اين را كه مي‌گويد عكسي را در گوشي‌اش نشانم مي‌دهد؛ خشابي است كه دستي دارد گلوله‌ها را در آن مي‌چيند و روي آخرين فشنگ نوشته شده:« ۲۰۱۷ و مقاومته مستمره!»

پدرش در مبارزه با صدام و انتفاضه شيعيان عراق اعدام شده و برادرش در درگيري با انگليسي‌ها شهيد شده است. خودش هم در جنگ با داعش مجروح و حالا با هم‌قطارهايش منتظر است تا ببيند نوبت بعدي با چه گروه و دسته‌اي است كه بايد بجنگد! چندين نسل پشت هم در جنگ و مبارزه.

سر كه مي‌گرداني لابه‌لاي زائران پياده بين‌الحرمين پر است از مردان و زناني چون ابوزهرا كه با زخم‌هاي بسيار بر جسم و جان مدافعان حقيقي راه ثارالله هستند. اما در ميان زائران اربعين يكي از عجيب‌ترين ظاهرها و لباس‌ها را شيعيان هندي دارند. لباس‌هايشان شبيه راهبان مسيحي است. اينها ۶ امامي هستند و به اسماعيلي هم مشهورند؛ مسلمان‌هايي كه در هند اجتماع نسبتا بزرگي را تشكيل داده و هرساله پاي ثابت زيارت اربعين هستند. دسته‌ها و موكب‌هاي خاص به‌خود را نيز دارند. جماعتي كه از راه دوري آمده‌اند، سكوت عجيبي دارند و با لباس‌هاي بنفش و ياسي رنگ در ميان جمعيت و لابه‌لاي هياهوي عجيب اربعين ساكت با طمأنينه راه مي‌روند.

پسر ۱۹ساله‌اي از غرب تهران آمده و از زيارت بازمي‌گردد. حيران است. رفقايش را گم كرده و حالا گوشي‌اش هم آنتن نمي‌دهد. با ماشين تا مرز مهران آمده‌اند و از آنجا به لطف رانندگان نذري و خادمين امام حسين(ع)، رايگان خود را به كربلا رسانده‌اند. اسمش اميرحسين است. كارش پيك موتوري يك رستوران در جنوب غرب تهران است. اينجا اهميت ندارد وضع مالي‌ات چگونه است. اگر آنكه بايد، بخواهد مي‌آيي ‌و سر از بين‌الحرمين و حال و هواي غريبش درمي‌آوري. هركس به طريقي زائر اين ديار است. هر كس به روشي. يكي با هزينه زياد و ديگري به قول رانندگان مسير كربلا: مجانا!

موكب‌ها ويژگي خاص اين مسير هستند و هريك ماجرا و داستاني دارد. در هر موكبي جنب و جوش متفاوتي در جريان است. يكي شده محل استراحت و خواب نيمروزي زائران خسته و ديگري از حرارت اجاق‌هاي پخت‌وپز و ديگ‌هاي بزرگ سرشار از گرما. موكب‌هاي عرضه چاي و آب بيش از همه هستند. چاي عراقي در استكان‌هاي كمر باريك و همراه با شكر زياد سرو مي‌شود. چاي سياهي كه مستقيم از قوري ريخته مي‌شود. اما عراقي‌ها هم انگار ذائقه ايراني‌ها دستشان آمده است. امسال اغلب موكب‌ها 2 نوع چاي دارند و خودشان به هر زائري كه مي‌رسد مي‌گويند: چاي ايراني يا عراقي؟

موكب‌هاي غذا هم آنقدر زياد و متعدد هستند كه محال است زائري گرسنه بماند. در اين ميان اما هستند كساني كه نذرهاي متفاوتي را براي خدمت به زائران حسيني در پيش گرفته‌اند. مانند مرد ميانسال ايراني كه چيزي شبيه سماور زغالي در دست دارد و در ميان زائران اسفند دود مي‌كند. يا مرد مسن عرب كه كنار مسير نشسته و بدن‌هاي خسته زائران را ماساژ داده و براي آنها كه درد دارند پماد مسكن مي‌زند و كار كس ديگري را هم جز خودش قبول ندارد. غروب كه مي‌شود دست‌هايش از شدت كار باد مي‌كنند، خودش اما كيف مي‌كند از نشان صداقت در خدمت به زائران حسيني.

در خانه‌هاي مسكوني باز است و وارد هر خانه كه مي‌شوي گوش‌تاگوش آدم نشسته است. همه زائران غريبه ايراني، عراقي و لبناني و... گرد هم نشسته‌اند و استراحت مي‌كنند. هر خانه‌اي حمام، سرويس بهداشتي، صبحانه و... را در اختيار زائران قرار مي‌دهد. يكي از اين خانه‌ها متعلق به سيدهاشم است. از شيعيان بغداد بوده كه طي درگيري‌هاي قومي مذهبي سال۲۰۰۵ در عراق به كربلا كوچ كرده است. اينجا چندين خانه دارد كه حالا در همه آنها به روي زائران باز است. خود و خانواده‌اش در اين ايام در يك اتاق كوچك زندگي مي‌كنند. آدم آرامي است. كارش جوشكاري است و گويا اين حرفه برايش درآمد خوبي هم دارد. برادرش در همان درگيري‌ها در بغداد در محله‌اي ثروتمندنشين كه بيشتر ساكنانش غيرشيعه هستند، زندگي مي‌كرده است. گويا شبي در خانه‌اش را مي‌زنند و او را به گلوله مي‌بندند! سيدهاشم هنوز هم عزادار برادرش مانده است.

هرچند امسال به لطف كمرنگ شدن حضور داعش در عراق تعداد شهدا كم شده است اما هنوز هم هر از گاهي ورود ‌پيكر پاك يكي از شهداي حشد شعبي يا نيروهاي ارتش عراق به بين‌الحرمين صحنه‌هاي عجيبي را رقم مي‌زند. گويي كه ياران باقيمانده سالار شهيدان به او مي‌پيوندند. جمعيت به هياهو مي‌افتد و با هيجان جا‌به‌جا مي‌شود تا راه را براي شهيد تازه وارد باز كنند. صداي ناله و زاري جماعت با عبور پيكر شهيد اوج مي‌گيرد. تمامي اين صحنه‌ها چنان به سرعت از پي هم مي‌آيند كه تا به‌خود بيايي پيكر شهيد دور ضريح امام حسين(ع) چرخيده و بيرون رفته است.

شب‌ها فضاي مسير آرام‌تر مي‌شود اما بسياري از زائران ترجيح مي‌دهند شب‌ها پياده‌روي كنند تا از آفتاب و گرماي سوزان خورشيد صحراي كربلا در امان باشند. خادمين ايراني و عراقي با جليقه‌هاي آبي‌رنگ بر تن ايستاده‌اند و زائران را همراهي مي‌كنند. گم كردن همراهان ديگر به روندي عادي بدل شده است و راهنماها با حوصله تلاش مي‌كنند تا زائران را از آشفتگي و سرگرداني برهانند. به هر سمت كه مي‌نگري آدم است كه رد مي‌شود. اينجا تراكم زائر است و جمعيت چنان زياد است كه مجالي براي تنهايي نيست. گويي همه براي جبران عاشورا آمده‌اند. ياران حسين(ع) اينجا بي‌شمارند.

کد خبر 387791

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha