سه‌شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶ - ۰۶:۲۵
۰ نفر

اسماعیل کهرم: «میازار موری که دانه‌کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است. سیاه اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگدل».

راستي مور هم تنگدل مي‌شود؟ حكيم‌طوس از كجا مي‌دانست كه مور تنگدل مي‌شود؟ ما مي‌توانيم تنگدل‌شدن يك مورچه را ببينيم و حس كنيم؟ بنده اطمينان دارم كه حكيم ابوالقاسم فردوسي طوسي تنگدل‌شدن يك مور را ديده و حس كرده چون من هم آن را ديده‌ام و براي شما هم توضيح خواهم داد.

مورچه‌ها هنگام حركت مقدار بسياربسيار كمي جوهر مورچه يا اسيد‌فورميك از انتهاي بدن خود ترشح مي‌كنند و آن را روي زمين به‌جا مي‌گذارند.

فرمول شيميايي آنCH2O2 است. وقتي كه مورچه‌ها به يك صف به دنبال همديگر حركت مي‌كنند، مورچه پشت‌سر، با شاخك‌هاي معجزه‌آساي خود اين اسيد را بو مي‌كشد و چون بينايي بسيار ضعيفي دارد، به دنبال مورچه جلويي پيش مي‌رود. گاه شما تعداد زيادي مورچه را مي‌بينيد كه به صف يك حركت مي‌كنند و چند صد مورچه را مي‌بينيد كه با نظم سربازهاي تعليم‌ديده، به دنبال يكديگر حركت مي‌كنند.

فرض كنيد كه يك مورچه به يك منبع غذايي مثلا يك حبه قند مي‌رسد، شاخك خود را در آن فرو مي‌برد و با مقدار كمي از اين موهبت به لانه مي‌رود و ديگران را تهييج مي‌كند كه به دنبال او بروند و به حبه قند برسند. پس سربازها براي دست يافتن به غنايم به دنبال كاشف قند راه مي‌افتند و به همان ترتيبي كه ذكر شد با دنبال‌كردن اسيد فورميك توليدشده از مورچه جلويي، اميدوارند كه به قند خوشمزه برسند.

يادمان هست، مي‌خواستيم ببينيم كه آيا مورچه تنگدل مي‌شود يا نه؟ در حين حركت اين صف مورچگان نواري نامريي از يك صف اسيد‌فورميك روي زمين نقش مي‌بندد كه راهنماي مورچه‌ها در تعقيب مورچه راهنماست. حال اگر دست (انگشت) خود را محكم روي رد اسيد فورميك بكشيد، به طوري كه رد اسيد فورميك محو شود، مورچه پشت‌سري كه انتظار دارد رد را ادامه دهد، وقتي به اثر انگشت شما مي‌رسد، حيران مي‌ماند! به طرف چپ و راست و يا عقب برمي گردد و قادر به ادامه مسير نيست. شما درماندگي و دلتنگي را در اين مورچه و بقيه مورچه‌ها به راحتي مشاهده مي‌كنيد؛ بنابراين ملاحظه مي‌كنيد كه يك اثر انگشت مي‌تواند يك مورچه را دلتنگ كند ولي چرا ما بايد يك مور دانه‌كش را دلتنگ كنيم؟

مورچگان متعلق به گروه جانوراني هستند كه به آنها حشرات مي‌گوييم. بدن آنها از 3 قسمت سر، سينه و شكم تشكيل شده. چشم‌هاي مركب و شاخك‌هاي حساسي كه از چند بند تشكيل شده‌اند سرهاي آنها را از نظر ديدار و بو كشيدن مجهز كرده است. 3‌جفت پاي بندبند هم حركت را براي آنها ممكن مي‌سازد و بسياري از اين حشرات، مجهز به بال‌هاي قابل پرواز هم هستند. اين يك تخمين علمي است: در ازاي هر انساني كه روي زمين زندگي مي‌كند 250ميليون حشره وجود دارد! وزن كل حشرات روي زمين از كل موجودات ديگر به مراتب بيشتر است! اين موجودات ريز با قابليت‌هاي فراوان؛ با اندام ريز و تعداد فراوان، كارهايي انجام مي‌دهند كه موجودات به‌مراتب بزرگ‌تر قادر به انجام آنها نيستند. حشرات، كوه‌ها را جابه‌جا مي‌كنند. ميلياردها تن موادغذايي را به زيرزمين مي‌برند و به خاك‌هاي عالم اكسيژن و موادغذايي مي‌رسانند.

و بله و صدالبته دلتنگ هم مي‌شوند.
مورچگان را چو بود اتحاد شير ژيان را بدرانند پوست.
و اما يك سؤال؟

اگر يك مورچه با مغزي به بزرگي (كوچكي!) يك دهم دانه ارزن مي‌تواند دلتنگ و افسرده شود آيا يك موجود، مثلا يك پرنده با مغزي به اندازه يك فندوق، تنگدل نمي‌شود؟ ما در سطح شهرهايمان شاهد قفس‌هايي به اندازه يك وجب هستيم كه در آن يك پرنده اسير است. به رفتار اين پرنده‌ها دقت كرده‌ايد؟ از اين طرف به آن طرف مي‌پرند و سپس به طرف ديگر و همين‌طور تمام روز را در جست‌وخيز هستند. هيچ مي‌دانيد كه اين پرندگان دوبرابر پسرعموي آزادشان غذا مي‌خورند؟ مصرف غذاي آنها بالاست چون يك آن استراحت ندارند و مرتب انرژي مصرف مي‌كنند. اگر آنها آزاد بودند، ساعت‌هايي را صرف استراحت مي‌كردند ولي در قفس بي‌آرام هستند و وقتي كه طرف چپ قفس هستند، فكر مي‌كنند اگر به راست بپرند آزاد مي‌شوند و بالعكس.

به راستي براي كسي كه اين خيانت را در حق يك قناري يا فينچ انجام مي‌دهد، ديدن اين پرنده در حالت ناآرامي و اضطراب و استرس، چه لذتي دارد؟ راستي هيچ مي‌دانيد كه چرا پرنده در قفس آواز مي خواند؟ خب، اولا فقط پرنده نر است كه آواز مي‌خواند و پرنده ماده صدايي ندارد و حداكثر صدايي شبيه جيك‌جيك از خود درمي‌آورد. اما اينجا هم نهايت قساوت قلب نگهدارنده پرنده در قفس مشاهده مي‌شود. پرنده نر، در فصل زاد و ولد (بهار در نيمكره شمالي) آواز مي‌خواند چون فكر مي‌كند كه اگر پرنده ماده‌اي در آن اطراف باشد به سوي او مي‌رود؛ آن هم در قفس! به نظر شما اميدوار نگه‌داشتن يك پرنده نر در قفس، بدون شانس اينكه به آرزويش برسد قساوت قلب نيست؟

ما انسان‌ها چرا بايد نسبت به ساير موجودات اينقدر بي‌توجه و بي‌رحم باشيم؟ بزرگي مي‌گفت: «ما انسان‌ها در يك خانه زندگي مي‌كنيم كه در اتاق‌هاي ديگر اين خانه بزرگ، موجودات ديگر نيز همخانه ما هستند و ما حق نداريم نسبت به آنها بي‌تفاوت باشيم».

علامه مرحوم محمدتقي جعفري مي‌فرمود: «از استادشان شنيدند كسي كه از يك جانور نگهداري مي‌كند، آن حيوان 34 يا 35 حق بر گردن نگهدارنده خود دارد (شك از بنده است) و نگهدارنده موظف است كليه حقوق آن جانور را رعايت كند؛ آب، دان، سرما، گرما، لانه، نور، تاريكي، دارو و درمان و...».

  • ريشه‌هاي بدرفتاري با حيوانات

به ياد دارم دركودكي مادرم يك خروس را به من سپرد تا نمازش را بخواند و سپس آن حيوان را جا كند. يادم نيست كه من به آن حيوان چه آزاري رساندم، مثلا پر او را كشيدم يا چه؟ مادرم نمازش را شكست و به من نهيب زد كه «زاهدي 70سال عبادت كرد در حين نماز، مشاهده كرد كه كودكي حيواني را آزار مي‌دهد. او بي‌اعتنا به نماز خواندن ادامه داد. شب خواب ديد كه به او گفتند تمام عبادت او باطل است». اين گفته مادر هنوز در گوش من است. ما بايد مهرباني و عطوفت به حيوانات را به فرزندانمان بياموزيم. كودكي بهترين فرصت براي آموزش است. عرب‌ها مي‌گويند: «العلم في‌الصغر مكالنقش في‌الحجر»علم در كودكي مانند نقشي است كه بر سنگ حك كنند. روانشناسي امروز هم بر اين اصل تاكيد مي‌كند. زندگي ما بدون وجود حيوانات تهي است و بايد قدر آنها را بدانيم.

کد خبر 388422

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha