اما در انبوه این اطلاعات ممکن است بپرسید چطور به بهترین شکل از عهده این خوانشها بربیاییم. برای مدیریت این موضوع با ما همراه باشید.
از زماني كه بيدار ميشويد، يورش كلمات شروع ميشود. حتي قبل از آماده شدن براي رفتن به محل كار، شايد سراغ ايميلهايتان برويد، اخبار آنلاين صبحگاهي را بخوانيد، پيامهايتان را جواب بدهيد يا نگاهي به تلگرامتان بيندازيد.
بعد در محل كار، گزارش، يادداشت و مقالههايي براي خواندن و ايميلهايي هم براي پاسخ داريد. حتي شايد بخشهايي از نوشتههاي نثر را براي لذت محض آنها بخوانيد.
با گسترش اينترنت و رسانههاي اجتماعي، بسياري از ما نسبت به نسل قبل با اطلاعات مكتوب بيشتري مواجه شدهايم. اين طوفان روزانه متنها ميتواند فرد را تحت فشار قرار دهد.
اگر در تقلاي كنار آمدن با اين وضعيت باشيد يا حتي بخواهيد بيشتر بخوانيد، جستجوي روشهاي جديد، وسوسهبرانگيز است.
ميدانيم مغز انسان توانايي انجام شاهكارهاي خارقالعاده را دارد. ديويد بالوتا از دانشگاه واشنگتن سنت لوييس ميسوري ميگويد: «مردم در كمتر از 20 ثانيه ترتيب كارتهاي بازي را به خاطر ميسپارند و به تازگي فردي هشت مكعب روبيك را زير آب و با يك نفس حل كرده است.
گمانهزني درباره اينكه آيا چنين آموزشهايي در حوزه خواندن قابل دستيابي است، جالب است.»در واقع، اغلب ما نميتوانيم اميدوار باشيم كسانيكه قهرمان تندخوانياند را به چالش بكشيم
قهرمان تندخواني جهان در يك دقيقه 4251 كلمه ميخواند. اما روشهايي هست كه بتوان از آنچه ميخوانيم بيشتر بفهميم. براي خواندن موثر و دقيق فقط كافي است بدانيد كدام يك از اين توصيهها را دنبال كنيد و كدام يك را ناديده بگيريد.
فردي با تحصيلات متوسط دانشگاهي، بين 200 تا 400 كلمه در هر دقيقه ميخواند. از لحاظ تاريخي، خوانش بهتر با خوانش سريع مترادف است.
از زماني كه اِوِلين وود، معلم آمريكايي مفهوم تندخواني را در دهه 1950 معرفي كرد، دورههاي آموزشي و كتابهايي كه نويد پنج برابر سرعت بيشتر در خواندن و بدون از دست دادن درك مطلب را ميدهند، در بازار پر شد.
حالا تكنولوژي مدرن اين ايده را جذابتر كرده است. براي مثال، طبق گفتههاي كمپاني Spritz، نرمافزار اسپريتز را كه گفته ميشود ميليونها كاربر در سراسر جهان دارند. حتي روي برخي تلفنهاي همراه از پيش بارگذاري شده است.
ليلا نادعليپور، روانكاو شناختي ميگويد: «تا همين اواخر، سيستمهاي تندخواني فقط در دورههاي آموزشي در دسترس بود، بنابراين بايد به بيرون از خانه ميرفتي و ثبتنام ميكردي و اين دوره چند هفتهاي طول ميكشيد.
با رويكردهايي بر پايه تكنولوژي، نيازي به گذراندن دورههاي آموزشي نيست و همين حالا ميتوانيد شروع كنيد. واقعا جالب است چون مردم هميشه به دنبال راهي سريع و راحت براي حل مشكلات زندگيشان، مثل حجم متنهايي كه بايد بخوانند، هستند.»
هرچند تا چندي پيش، در مورد موثر بودن تندخواني ايدهاي نداشتيم. براي فهميدن اين امر، اين روانشناس محبوبترين استراتژيها و سيستمها را ارزيابي كرد. يافتههاي او خواندن را مايوسكننده ميكند.
«راهحل» متداول را در نظر بگيريد كه ميگويد اگر ياد بگيريد از بيان ذهني خلاص شويد، سرعت خواندنتان بالا ميرود. ترفند به كار رفته در اين راهحل اين نيست كه صداي كلمات را در ذهنتان «بشنويد» و تنها به روند خواندن «بصري» اكتفا كنيد.
در ادامه بحث ميخوانيم: بيان دروني اتلاف وقتی است که از زمان یادگیری بلند خواندن در کودکی، همراه ما است. هرچند نادعلي پور به شواهدي اشاره ميكند که میگوید خلاصی از این صدای درونی، درک مطلب را پایین میآورد.
او میگوید با توجه به اینکه نخستین شکل زبان آوایی و شنیداری است، قابل توجيه است كه برگردان اطلاعات بصری به قالب شنیداری به فهم خواننده کمک ميكند. ما صحبت کردن را حداقل 100 هزار سال پیش شروع کردیم اما 3400 سال قبل از میلاد مسیح، مردم بینالنهرین زبان مکتوب را ابداع کردند.
طرح محبوب دیگری که در این نرمافزارها از آن استفاده میشود، نشان دادن سریع كلمات یکی پس از دیگری است. برای مثال با اسپریتز، کاربر میتواند میزان کلمات را بین 250 تا 1000 کلمه در دقیقه قرار دهد.
طراحان اين نرمافزار مدعياند این موضوع نياز به حرکت چشمها را حذف ميكند.
براساس باورهاي پيشين، اين ذهنيت وجود دارد كه: «بحث اینکه ما وقتمان را با حرکات چشم غیرضروری، هدر میدهیم، موضوعی جذاب است.» اما متاسفانه این گفته نادرست است.
بر اساس چگونگی مطالعه، نخستین قدم را چشمها با تمرکز بر حروف برمیدارند. تیزفهمی بصری در گوده مرکزی چشم، مرکز میدان بینایی، در بالاترین درجه خود قرار دارد که حدودا برابر است با پنهای انگشت شست وقتی که دست را در امتداد چشم میکشید.
حرکات سریع چشم- حرکت جهشی چشم- به خواننده اجازه میدهد گوده مرکزی را از روی کلمهای به کلمهای دیگر تغییر دهد.
هر حرکت جهشی چشم رو به جلو عموما حدود هفت حرف را شامل میشود. به طور میانگین، چشمها حدود 250 هزارم ثانیه روی یک کلمه ثابت میشوند و در عین حال که مغز روی فهمیدن آنچه وارد آن شده کار ميكند، چشمها به حرکت خود ادامه میدهند.
اما مطالعه روند رو به جلوی پیوستهای نیست. حدود 30 درصد مواقع، کلمهای را جا میاندازیم. با توجه به آنچه که خوانده میشود، این اتفاق معمولا زمانی میافتد که کلمه بسیار کوچک است (مثل «از» یا «در»)، متناوب از آن استفاده میشود (مثل «بود» یا «خیلی») یا قابل پیشبینی است.
و حدود 10 تا 15 درصد مواقع، ما به کلمات قبلی باز میگردیم، شاید به این خاطر که متوجه میشویم به خوبی آن را نفهمیدهایم یا با توجه به اطلاعات جدید، میخواهیم دوباره آن را بخوانیم تا درک مطلبمان را بهتر کنیم.
زمانی که نرمافرازی بیوقفه متن را از جلوی چشم شما میگذراند، بنابراین از پیش دیدن و مرور کردن امکانپذیر نیست و درک مطلب کاهش مییابد.
فهم ما در مطالعه معمولی همچنین استراتژی تندخوانی به نام «قطعهبندی» را تضعیف ميكند.
مدافعان این استراتژی اغلب میگویند خواننده با تمرین میتواند از لحاظ بصری تمام گروههای کلمات و عبارات را حتی آنهایی را که خارج از گوده مرکزی قرار دارند در یک نگاه، به حافظه بسپارد، هر چند از لحاظ علمي این استراتژی جواب نمیدهد چرا که قطعهبندی از لحاظ فیزیولوژیکی امکانپذیر نیست
علاوه بر این، سرعت خواندن با توانایی ما به توجه، شناخت و فهم کلمات محدود میشود تا ناتوانی ما از دیدن آنها.
منبع:همشهري تندرستي
نظر شما