بيشترشان خانوادگي آمدهاند و داخل صندوق و روي صندلي عقب ماشينهايشان پر است از لوازم مختلف؛ از آبمعدني و ميوه گرفته تا پتو و لباسهاي گرم. تعدادشان آنقدر زياد است كه جاده كرمانشاه به سرپلذهاب حالا ترافيك شده است. آنها مردمي هستند كه كيلومترها راه را طي كردهاند تا كمكها و لوازم مورد نياز و ضروري را بهدست مردم داغديده و زلزلهزده كرمانشاه برسانند.
در 20كيلومتري سرپلذهاب، ماشين ال90داخل يك فرعي ميپيچد. مرد جواني پشت فرمان و همسرش كنارش نشسته. روي صندلي عقب تا سقف كارتن چيده شده است. حدود 10كيلومتر كه جلوتر ميروند به روستاي آينهوند ميرسند. در ميدانگاهي وسط روستا، درست روبهروي خانهاي كه 3شب پيش در آنجا 2نفر زير آوار جان داده بودند زنها و بچهها نشسته و مردها ايستاده و نگران فقط به هم نگاه ميكردند. ماشين ال90 توقف ميكند و زن جوان پياده ميشود. زنهاي آينه وندي اطراف خانم تازه از راه رسيده جمع ميشوند.
حالا نگاهها اشكآلود شده. زن جوان در صندوق عقب را باز ميكند. صندوق ماشين پر است. كنسروها، شير خشك و شيشه براي بچه و اقلام مورد نياز ديگر. مرد از ماشين پياده نشده و پيشانياش را گذاشته روي فرمان. خسته است از حدود۸۰۰ كيلومتر رانندگي. خانم مسني كه موهاي سفيدش از زير چارقد بيرون زده و لباس محلي مشكي به تن دارد زن را در آغوش ميگيرد. با زبان محلي همينطور حرف ميزند. حالا صداي گريه زنهاي آينهوندي و تازهواردها بلند ميشود. يكي از مردهاي روستا ميگويد: «زلزله آزمايش خداست. شماها برنده شديد». اشارهاش به خانوادهاي است كه كيلومترها راه را طي كردهاند تا لوازم مورد نياز زلزلهزدگان را به آنها برسانند.
روز گذشته مسير كرمانشاه به سرپلذهاب و جادههاي منتهي به روستاهاي زلزلهزده پر بود از ماشينهايي كه از شهرهاي مختلف براي كمكرساني به زلزلهزدگان راهي آنجا شده بودند. يكي از ماشينها يك خودروي سواري است كه بهدنبالش 2نيسان در حركتند. زن جواني كه داخل خودروي سواري است، ميگويد: كمكهايي را كه خودمان و دوستانمان جمع كردهايم، سوار اين دو نيسان كرده و راهي اينجا شدهايم. من، همسرم و خواهرم قصد داريم با دستان خودمان اين كمكها را بهدست مردم برسانيم. ما از تهران آمدهايم و براي رسيدن به اينجا ساعتها در راه بوديم. از وقتي شنيديم كه مردم اينجا به لوازم ضروري نياز دارند، خودمان دست بهكار شديم و تصميم گرفتيم بهصورت خودجوش كمكها را بهدست زلزلهزدگان برسانيم.
- ادامه امدادرسانيها تا 3ماه ديگر
درحاليكه حركت خودجوش مردم براي كمكرساني به زلزلهزدگان ادامه دارد، رئيس جمعيت هلالاحمر به مردم توصيه كرد به جاي كمكهاي مادي، بهصورت نقدي به زلزلهزدگان كمك كنند. علياصغر پيوندي به ايسنا گفت: از سهشنبه شب 5000چادر در سرپل ذهاب، 3000چادر در ثلاث باباجاني، 3000چادر در قصرشيرين، 3000چادر در ازگله، 2000چادر در جوانرود و هزار چادر در دالاهو توزيع شده است.
نيروهاي هلالاحمر تمامي توان خود را براي تأمين چادر مورد نياز زلزلهزدگان بهكار بستند و علاوه بر چادر، پتو نيز در اين شهرها توزيع كردند. به گفته وي، اقلام امدادي به اندازه كافي در انبارهاي هلالاحمر موجود و به منطقه ارسال شده است، اما با توجه به شرايط نامساعد منطقه؛ مشكلاتي در توزيع بهوجود آمده است.
منطقه زلزلهزده حدود 30هزار خانوار جمعيت داشته و اين در حالي است كه تاكنون نزديك به 50هزار چادر در منطقه، توزيع شده است. از سوي ديگر 10فروند بالگرد جمعيت هلال احمر مواد غذايي مورد نياز زلزلهزدگان را منتقل كردهاند و بررسيهاي جديد در مناطق تحتتأثير زلزله آغاز شده و هر جا نياز به تأمين دوباره چادر باشد، در اختيار هموطنان قرار ميگيرد. با توجه به اينكه برخي مردم آسيبديده براي دامهاي خود هم نياز به چادر داشتند، درصورت نياز دوباره آنها، تأمين خواهد شد.
وي با اشاره به اينكه 50هزار سبدغذايي آماده توزيع ميان زلزلهزدگان است، گفت: پيشنهاد و تأكيد اساسي هلالاحمر كمك نقدي براي زلزلهزدگان است؛ چراكه تنوع كالاها ارائه خدمت را با مشكل مواجه ميكند، درحاليكه كمكهاي نقدي مردم در اسرع وقت با توجه به نياز واقعي زلزلهزدگان، تبديل به كالاي مورد نياز آنها شده و خريداري ميشود. ما تيمهاي حمايت رواني و عاطفي را براي كمك به هموطنان به منطقه اعزام كردهايم تا علاوه بر تسكين آلام زلزلهزدگان خدمات روانپزشكي لازم را به آنها ارائه كنند.
رئيس جمعيت هلالاحمر همچنين درباره ميزان مشاركتهاي مردمي براي كمك به زلزلهزدگان كرمانشاه، گفت: تاكنون مشاركت مردمي براي ارائه كمكهاي خود به هموطنان آسيبديده از زلزله خوب بوده است، اما با توجه به اينكه تا 2يا 3ماه آينده همچنان نياز به امدادرساني به زلزلهزدگان براي رسيدن آنها به حداقل شرايط ثبات قبل از زلزله را داريم؛ لذا از مردم نوعدوست ايران تقاضا ميشود همچنان به كمكهاي نقدي خود به زلزلهزدگان ادامه دهند.
وي در پاسخ به ادعاها و انتقادات مبني بر خالي بودن انبارهاي امدادي بهعلت ارسال محموله به ساير كشورها ازجمله ميانمار، با رد اين ادعاها توضيح داد: هلال احمر ايران در مجموع 100تن محموله براي ميانمار ارسال كرده و نهتنها ادعاي خالي بودن انبارهاي هلالاحمر به اين علت صحت ندارد، بلكه ذخيره انبار هلال احمر بسيار مطلوب است و مشكلي در اين زمينه وجود ندارد.
در انبارهاي هلالاحمر هزاران تن اقلام امدادي وجود دارد و در زلزله اخير فقط استان تهران 600تن محموله به منطقه ارسال كرده است. مشكل اصلي كه اكنون در مناطق زلزلهزده با آن مواجهيم، نه خاليبودن انبارها و نبود اقلام امدادي، بلكه متأسفانه بينظميهاي بسياري است كه از سوي مردم هنگام توزيع پيش ميآيد و لذا با توجه به شرايط نامساعد رواني و اين بينظميها، اقلام عادلانه توزيع نشده و برخي بيش از نياز خود بردند و برخي اصلا كمكي نگرفتند.
- دستگيري دزدان پتوها
اما بينظمياي كه رئيس هلالاحمر به آن اشاره ميكند باعث شده كه برخي افراد سودجو از اين فرصت استفاده كرده و اقدام به سرقت كمكهاي مردمي كنند. سرهنگ عليرضا مرزباني، جانشين فرمانده انتظامي استان كرمانشاه به همشهري گفت: همه مأموران نيروي انتظامي كرمانشاه براي تأمين امنيت در مناطق زلزلهزده بسيج شدهاند.
حتي نيروهايي از ساير استانها نيز راهي اين مناطق شدهاند تا علاوه بر برقراري امنيت، از سوءاستفادههاي افراد سودجو جلوگيري كنند. وي ادامه داد: مأموران با تمركز بر وروديها و خروجيهاي شهرها، تاكنون موفق شدهاند عدهاي سارق را كه اقدام به سرقت لوازم و كمكهاي امدادي كرده بودند دستگير كنند.
بهطور مثال روز گذشته مأموران پليس در كرمانشاه كاميوني را توقيف كردند كه حامل مقدار زيادي پتو بود و مشخص شد كه سارقان با سرقت اين پتوها قصد انتقال آنها به شهر ديگري را داشتهاند. به گفته سرهنگ مرزباني، بيشتر دستگيرشدگان افرادي هستند كه از ساير شهرها براي سرقت راهي مناطق زلزلهزده شده بودند.
وي ادامه داد: مأموران پليس بهصورت شبانهروزي با گشتهاي خودرويي، موتوري و پياده در مناطق زلزلهزده و كمپهايي كه براي اسكان زلزلهزدگان برپا شده در حال گشتزني هستند تا اجازه چنين فعاليتهايي را به افراد سودجو ندهند. جانشين فرمانده انتظامي استان كرمانشاه از بازماندگان زلزله نيز خواست كه مراقب اموال قيمتي خود باشند و آنها را در محلهايي امن نگهداري كنند، هنگام توزيع كمكهاي ضروري تجمع نكنند و با مأموران و امدادگران همكاري كنند و درصورت مشاهده موارد مشكوك پليس را در جريان قرار دهند.
- 2معجزه در بيمارستان صحرايي
محمد جعفري:
خانههايي كه آوار شده، جانهايي كه گرفته شده، دلهايي كه سوخته، اشكهايي كه ريخته... اين روزها در ميان چنين اخباري فقط بايد انتظار معجزهاي را كشيد؛ خبري خوب كه غمها را بزدايد و نويدبخش زندگي باشد. روز گذشته مردم مناطق زلزلهزده شاهد 2 اتفاق معجزهآسا بودند؛ حوادثي كه در جريان آن پيرمردي پس از 3روز ماندن زير آوار نجات يافت و با پاي خودش از بيمارستان خارج شد. همچنين زني باردار كه همراه فرزندانش در چادر امدادي دچار گازگرفتگي شده بود، ناباورانه زنده ماند.
- نجات زن باردار و فرزندانش
با اينكه مهمترين دغدغه زلزلهزدگان در 2روز بعد از حادثه نداشتن سرپناه و چادر بود، اما حالا مشكلات ديگري گريبان حادثهديدگان را گرفته است. آنها كه بهخاطر سردي هوا به چادرهاي مسافرتي و چادرهاي هلالاحمر پناه بردهاند، براي گرمكردن فضاي داخل آن مجبورند آتش روشن كنند كه اين كار هم بيخطر نيست و ممكن است انتشار دود و گاز منواكسيدكربن آنها را دچار مسموميت كند؛ درست مثل حادثهاي كه بامداد ديروز براي زني باردار و 2فرزندش اتفاق افتاد.
ساعت 4صبح ديروز مردي كه 2فرزندش را در آغوش گرفته بود و فرياد ميكشيد، خودش را به بيمارستان صحرايي ارتش در سرپل ذهاب رساند. چند امدادگر هم همسر باردار او را با برانكارد ميآوردند. ماجرا از اين قرار بود كه آنها بعد از 2شب كه بيهيچ سرپناهي گذرانده بودند، سهشنبه شب براي نخستين بار در چادري كه هلال احمر به آنها داده بود، خوابيده بودند. چون داخل چادر سرد بود آنها چراغي براي گرمشدن روشن كرده بودند اما فضاي بسته چادر باعث گازگرفتگيشان شده بود.
مرد جوان ناله ميكرد و بهخاطر وضعيت زن و بچههايش به سر و صورتش ميكوبيد. چون زن و بچههايش بيهوش بودند او زندگش را تمامشده ميدانست. پرستاراني كه از بيمارستان بانك ملي تهران به سرپل ذهاب رفتهاند ابتدا تلاش كردند مرد را كه بيقراري ميكرد، آرام كنند و در ادامه پزشكان سراغ زن باردار و پسر و دختر 5و 6سالهاش رفتند. زن، 7ماهه باردار و وضعيتش وخيم بود. 2 فرزندش هم وضعيتي شبيه به او داشتند.
پزشكان به هر سه سرم و اكسيژن وصل كردند و منتظر نخستين واكنشها شدند. شواهد حاكي از آن بود كه مسموميتشان شديد است. پدر خانواده يكلحظه آرام و قرار نداشت و خودش را بهخاطر روشنكردن آتش و گازگرفتگي جگرگوشههايش مقصر ميدانست. اما او هيچ وقت اين وضعيت را پيشبيني نميكرد.
لحظات سختي بود و پزشكان تلاش زيادي ميكردند تا زن باردار و فرزندانش را نجات دهند. سرانجام نخستين واكنشها با عاديشدن وضعيت تنفسي و هوشيارشدن آنها پديدار شد. زنده ماندن زن باردار و بچههايش شبيه معجزه بود. دكتر ديباجي كه لحظه به لحظه وضعيت اين 3نفر را كنترل ميكرد به همشهري ميگويد:
«با اينكه خطر براي زن باردار رفع شده بود اما از وضعيت جنين 7ماهه او مطمئن نبوديم. به همين دليل زن را به بخش زنان بيمارستان كه تازه احداث شده، منتقل كرديم و در آنجا صداي قلب جنين را كنترل كرديم و به لطف خدا همهچيز طبيعي بود و خطر براي جنين نيز رفع شده بود.»
وي ادامه ميدهد: «با اينكه ديگر خطري مادر جوان را تهديد نميكرد، اما او همچنان سردرد داشت كه با تجويز دارو درمان و چند ساعت بعد همراه با فرزندانش از بيمارستان صحرايي مرخص شد. هنگام خروج آنها ديگر از تشويش و نگراني پدر خانواده خبري نبود و او مدام پزشكان را دعا ميكرد و ميگفت شما وسيلهاي شديد كه خدا دوباره عزيزانم را به من بدهد.»
- نجات پيرمرد پس از 3روز
حالا كه بيشتر از 72ساعت از زلزله مرگبار در غرب كشور ميگذرد، براي زنده ماندن افرادي كه شايد هنوز زير آوار ماندهاند، بايد منتظر معجزه بود. مگر ميشود كسي بعد از 3روز ماندن زير خروارها سنگ و خاك و بدون آب و غذا زنده بماند؟ صبح ديروز امدادگران مردي 64ساله را در يكي از روستاهاي سرپل ذهاب پس از گذشت بيش از 3روز از زير آوار خانهاش بيرون كشيدند. او بيهوش بود اما هنوز نفس ميكشيد. با اين حال علائمي از شكستگي سر و صورت در او مشاهده نميشد.
در چنين شرايطي او به بيمارستان 50تختخوابي اورژانس منتقل شد. پزشكان در نخستين اقدام علائم حياتي وي را كنترل كردند. نبض پيرمرد كند بود اما همين تپش كند نويد زندگي ميداد. زندهماندن اين مرد بعد از 3 روز موجي از شادي در بيمارستان صحرايي ايجاد كرد. با شروع اقدامات درماني پيرمرد هوشياري از دست رفتهاش را بازيافت و در ادامه در بخش راديولوژي شكستگيهاي احتمالي او كنترل شد.
با اينكه ابتدا او مشكوك به شكستگي دنده بود اما بررسيها نشان داد او با وجود 3روز سخت كه زير آوار تحمل كرده، دچار كوچكترين شكستگي نشده است. به همين دليل پس از چند ساعت با پاي خودش از بيمارستان خارج شد تا معجزه ديگري شكل گرفته باشد. دكتر دارابي، ارتوپد بيمارستان صحرايي اورژانس در اينباره به همشهري ميگويد: «در اين چند روزه مدام شاهد خبرهاي تلخ بوديم اما زندهماندن اين مرد روستايي به ما روحيه و اميد بيشتري بخشيد.» او كه خودش اهل سرپل ذهاب است و در اورژانس خوزستان كار ميكند، ادامه داد: «وقتي خبر زلزله را شنيدم براي كمك به اهالي شهرم داوطلبانه به سرپل ذهاب آمدم. براي مردم شهرم دعا كنيد.»
نظر شما