او تهديدم ميكرد كه نبايد در اينباره با كسي حرف بزنم.» اين اظهارات دختر نوجواني است كه سالها عذاب ميكشيد اما دم نميزد و همين سكوت او را دچار مشكلات رواني كرد اما سرانجام راز سياه او برملا شد و پاي راننده سرويس 64سالهاي كه بارها او را مورد آزار و اذيت قرار داده بود به دادگاه كشيده شد.
به گزارش همشهري، اواخر سال گذشته دختر نوجواني همراه با والدينش به دادگاه كيفري يك استان تهران رفت و مدعي شد راننده سرويس مدرسهاش او را مورد آزار و اذيت قرار داده است. او گفت: وقتي كلاس سوم دبستان بودم راننده سرويس مدرسهمان مرا به خانهاش برد و مورد آزار و اذيت قرار داد. او 2سال ديگر هم در همان مدرسه راننده سرويسم بود و باز هم آزارم ميداد تا اينكه من از آن مدرسه رفتم و نجات پيدا كردم. در اين مدت مدام كابوس ميديدم تا اينكه همهچيز را براي پدر و مادرم تعريف كردم.
بهدنبال ثبت اين شكايت، دختربچه به پزشكي قانوني معرفي و مشخص شد كه او مورد آزار و اذيت قرار گرفتهاست. در اين شرايط راننده سرويس مدرسه كه حالا مردي 64ساله است به دادگاه احضار شد. اين مرد در تحقيقات مقدماتي ماجراي تجاوز به دختر دانشآموز را به كلي انكار كرد و گفت كه حرفهايي كه او ميزند زاييده تخيلاتش است.
- جزئيات حادثه
در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي اصغر عبداللهي و با حضور قاضي واعظي برگزار شد ابتدا دختر نوجوان از رنجي كه در اين سالها كشيده، صحبت كرد. او گفت: از زماني كه كلاس سوم دبستان بودم اين مرد راننده سرويس ما بود.
او نخستين بار همان سالها مرا به خانهاش برد و مورد آزار و اذيت قرار داد. پدر و مادرم فكر ميكردند او مرد خوبي است. اما او چندين مرتبه مرا به خانهاش برد. اين ماجرا 2سال ديگر هم تكرار شد. او بعدها به من قرص و سيگار ميداد و ميخواست مرا معتاد كند.
چند مرتبه وقتي ناراحت شدم و اعتراض كردم او چاقو زير گلويم گذاشت و تهديدم كرد و گفت خودم و پدر و مادرم را ميكشد. من هم نميتوانستم آنچه را كه اتفاق ميافتد به كسي بگويم. دختر نوجوان ادامه داد: او ميخواست يكي ديگر از بچهها را هم اذيت كند اما او به مادرش گفت و مدرسهاش را عوض كرد. حتي ديده بودم كه او به يكي از بچههاي كلاس اول هم دست ميزند. يكبار وقتي خيلي ناراحت بودم ماجرا را به ناظم مدرسه مان گفتم اما فايدهاي نداشت.
- انكار و سكوت
در ادامه اين جلسه، رئيس دادگاه اتهام تجاوز به عنف را به متهم 64ساله تفهيم كرد و او گفت: من 5سال راننده سرويس مدرسه بودم اما فقط يك مرتبه دختر دانشآموز را به خانهام بردم و هيچ وقت تعرضي به او نكردم. وي ادامه داد: من با پدر دختربچه دوست بودم و چون دخترش درسش خوب بود يك مرتبه تصميم گرفتم به او هديه بدهم و به همين دليل او را به خانهام بردم.
در اين هنگام رئيس دادگاه حرفهاي دانشآموز ديگري را كه در پرونده ثبت شده براي متهم قرائت كرد. اين دانشآموز گفته بود كه راننده سرويس چند مرتبه برايش خوراكي خريده و از او خواسته بود همراهش به خانهشان برود. متهم با شنيدن اين جملات سكوت كرد.در پايان اين جلسه، قضات دادگاه شاكي و متهم را براي انجام بررسيهاي دقيقتر به پزشكي قانوني معرفي كردند.
نظر شما