این جشن را خود اهالی سینما برگزار میکنند؛ چیزی نزدیک به مراسم اسکار و جالب اینکه جشن سینمای ایران هم مثل اسکار، اعضای آکادمی دارد.هرچند همواره به شیوه برگزاری و گزینش برندگان تندیس انتقاداتی وارد بوده است، چنان که عدهای معتقدند جشن سینمای ایران چنان که باید مستقل نیست و همواره تحت تأثیر مدیریت دولتی قرار دارد. گرچه برخی از صمیمیت حاکم بر جشن سینمای ایران به مثابه یک امتیاز و ویژگی در مقابل جشنواره فجر که حالتی رسمی و دولتی دارد، یاد میکنند.
ارزیابی شتابزده
تجربه 9 دوره برگزاری جشن سینمای ایران با تمام فراز و نشیبهایی که به همراه داشته، این امکان را به اهالی سینما و کارشناسان میدهد که به ارزیابی این جشن بپردازند.
مهدیکرمپور- کارگردان- که خود امسال با فیلم «چه کسی امیر را کشت؟» در جشن حاضر است، سالها در برگزاری این مراسم همکاری داشته است.
سازنده فیلمها و تیزرهای جشن سینمای ایران در سالهای گذشته، در این باره میگوید: «این جشن در محیط دوستانهای برگزار میشود. در جشن سینمای ایران اهالی سینما حضور پررنگی دارند، منتها ایراد کار به تغییر مداوم سیاستگذاریها باز میگردد.
من از دوره دوم جشن، در برگزاری مراسم و ساخت تیزر برای بزرگداشت بزرگان سینما همکاری تنگاتنگی با خانه سینما داشتم و به همین خاطر اشراف نسبی به اتفاقاتی که در حین برگزاری جشن میافتد، دارم.»
کرمپور معتقد است فقدان سیاست کاری واحد و تغییرات پی در پی در شیوه برگزاری، بزرگترین مشکل جشن سینمای ایران است.
او میگوید: «هر هیأت مدیرهای میتواند قوانین جشن را عوض کند. در واقع جشن خانه سینما، ابزاری شده برای اعمال سلیقه هیأت مدیرهها که گاهی اوقات هیأت مدیره کاملاً تحت تأثیر معاونت سینمایی قرار داشته است.
تغییرات مداوم در شیوه برگزاری جشن، گاهی اوقات حتی اهالی سینما را هم که برگزارکننده این مراسم هستند گیج میکند. هیچ رویداد سینمایی در دنیا وجود ندارد که هر سال با یک شیوه تازه برگزار شود.»
کرمپور البته، بودن جشن سینمای ایران را بهتر از نبودنش میداند. او میگوید: «وجود جشن سینمای ایران با تمام نواقص و ایرادهایی که به آن وارد است، به هر حال به سود سینماست. چه از نظر جو صمیمانه حاکم بر جشن و چه از نظر داوریهای تخصصی، جشن سینمای ایران بهتر از جشنواره فجر است.»
سعید قطبیزاده- منتقد- نیز به حال و هوای صمیمی جشن خانه سینما اشاره میکند و میافزاید: «هر سال کیفیت برگزاری جشن خانه سینما بهتر میشود. اگر چه اهمیت جوایزی که در این جشن اهدا میشود هنوز به اندازه جشنواره فجر نیست، اما در عوض جشن سینما، برخلاف جشنواره فجر ماهیت دولتی ندارد و صنفی بودنش میتواند اعتبار ویژهای به آن ببخشد.»
داوری بر مبنای تخصص یا رفاقت؟
یکی از چالش برانگیزترین مسائل در جشن سینمای ایران شیوه داوری بوده است. در حالی که خود اهالی سینما به داوری در رشتههای مختلف میپردازند و با توجه به تعدد داوران انتظار میرود، کمتر شاهد داوری سلیقهای باشیم، ولی در سالهای گذشته شاهد اتفاقات عجیب و غریبی در خصوص برندگان و نامزدهای دریافت تندیس بودهایم.
امیرپوریا- منتقد- درباره داوریها میگوید: «داوری تخصصی باید عادلانه باشد، نه اینکه در آن اصل برابری رعایت شود. در داوری عدالت به معنی مساوات نیست.»
سعید قطبیزاده با اشاره به این نکته که الگوی داوری در جشن خانه سینما، آکادمی اسکار است، میگوید: «تعدد داوران اعضای پرشمار اصناف سینمایی، یک امتیاز به شمار میآید. اگر اعضای اضافی که برای داوری انتخاب میشوند طبق یک معیار درست گزینش شده باشند، آن وقت میتوان گفت قضاوت نهایی، تخصصیتر و عادلانهتر است.البته با توجه به تعداد نسبتاً زیاد داوران، بحث سلیقههای شخصی در این نوع داوری کمتر نمود پیدا میکند.»
کرمپور در این باره میگوید: «هر سال شیوه داوری جشن خانه سینما دچار تغییراتی میشود. این ضعف جشن سینمای ایران است که تا این حد نحوه داوریاش با تغییر و فراز و نشیب همراه است.
هر چند من اصولاً با این نکته که شیوه داوری در هر جشنوارهای میتواند عادلانه باشد، مشکل دارم. هیچ شیوه داوری در خصوص آثار هنری کامل نیست. چون عرصه هنر، مثل مسابقات ورزشی نیست که بتوان با نمره و امتیاز کسی را برنده آن دانست. در هر شیوه داوری به هر حال نوعی سلیقه شخصی به چشم میخورد.»
یک تهیهکننده هم با اشاره به اینکه گاهی اوقات در شیوه داوریها نوعی نان قرض دادن به یکدیگر، مشهود است، میگوید: «در کشور، تجربه انجام فعالیتهای صنفی خیلی زیاد نیست. ما باید سالها تمرین کنیم تا بیاموزیم. این درست است که در داوریها بعضی وقتها رابطه جای ضابطه را میگیرد، ولی در مجموع شیوه داوری جشن سینمای ایران سالمتر از دیگر جشنوارههای سینمایی ماست. هر چند میتوان با تدبیر داوریها را بیحرف و حدیثتر از شرایط فعلی کرد.»
رویدادی صنفی یا دولتی؟
جشن سینمای ایران توسط جامعه اصناف خانه سینما برگزار میشود. بنابراین، این جشن به لحاظ ماهیت کاملاً صنفی است، ولی عدهای معتقدند که دستکم در برخی از ادوار برگزاری جشن، سایه دولت بر این رویداد صنفی سنگینی کرده است.
شبنم زینالعابدین- منتقد- در این خصوص به هیأت مؤسس خانه سینما اشاره میکند و اینکه اصلاً خود خانه سینما توسط دولتمردان تأسیس شده است. او میگوید: «شاکله خانه سینما توسط فخرالدین انوار (معاونت وقت سینمایی)، سیدمحمد بهشتی(مدیر عامل وقت بنیاد سینمایی فارابی) و محمدمهدی حیدریان (مدیرکل وقت اداره نظارت و ارزشیابی) شکل گرفت.
در واقع خانه سینما از همان ابتدا توسط دولت به وجود آمد. خانه سینما نه توسط اصناف که به وسیله سه مدیر وقت دولتی پایهگذاری شد. با این پیشینه، بدیهی است که عملکردش تحت تأثیر مدیریت دولتی باشد.
او میافزاید: «طبیعی است که جشن خانه سینما رویکردی دولتی داشته باشد. وقتی بودجهمان را از دولت میگیریم پس نمیتوانیم مستقل از آن عمل کنیم. در حالی که صنوف باید کاملاً مستقل از دولت باشند.»
قطبیزاده در این خصوص میگوید: «جامعه اصناف سینمای ایران، در مجموع یک تشکل دولتی است و زیر نظر وزارت ارشاد فعالیت میکند. میانجیگری معاونت سینمایی در بحرانهای اخیر خانه سینما نشان داد که جامعه اصناف سینمایی، هنوز به بلوغ نرسیده است.
حالا گاهی اوقات دولت نقش حمایتی دارد، مثل همین بحران اخیر خانه سینما و اقدامش در جهت منافع سینمای ایران و گاهی وقتها هم پیش آمده که دخالت دولت حمایتی نبوده و پیامدهای منفی را به همراه داشته است.
این یک تعریف کلی است که میتوان مصداقهایش را در جشن خانه سینما هم جستوجو کرد.»امیر پوریا، دریافت بودجه از دولت را نشانه دولتی بودن خانه سینما نمیداند.
او میگوید: «نمیشود گفت چون دولت به خانه سینما بودجه میدهد، پس جشن خانه سینما دولتی است. یکی از دلایل مطرح شدن بحث دولتیبودن جشن خانه سینما، این است که پارسال به فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» توجه زیادی شد. فیلمی که تهیهکننده دولتی داشت و برگزیده جشنواره فجر که توسط دولت برگزار شد، بود.
در حالی که معیار قضاوت، ساختار و تکنیک است و فیلمی که از این لحاظ نسبت به بقیه فیلمها متمایز و برتر است، باید برگزیده شود و اصلاً فرقی نمیکند که تهیهکننده این فیلم دولت است یا بخش خصوصی؛ معیار قضاوت خود سینماست نه حواشی آن.»