«ما مردمانی عاشق کوروش/ ما قوم در تاریخ جا مانده/ جدا کدام از ما فقط یک بار/ یک خط از آن تاریخ را خوانده؟» وقتی علیرضا عصار در کنسرت سال پیش پشت پیانو نشست و این قطعه را اجرا کرد
با استقبال بینظیر مخاطبانش مواجه شد و نشان داد که بعد از این سالها هنوز هم همان عصار تند و تیزی است که با هیچکس مماشات نمیکند.
حالا تقریبا یکسال از آن زمان گذشته و عصار بعد از شش سال -به گفتهي خودش 11سال- آلبوم «جز عشق نمیخواهم» را منتشر کرده است
آلبومی ده قطعهای که هم رنگ و بویی از عصار همیشگی دارد و هم اینکه نگاهی ویژه به مخاطب امروز دارد.
آقای صدا مخملین دهههاي 70 و80 با قرار دادن قطعات «نوجوونی»، «منتظرت بودم» و «اصلا به من چه؟» در آلبوم تازهاش تلاش كرده نسل جدید را هم به جمع طرفدارانش اضافه کند.
مجموعهی این اتفاقات باعث شد یک ساعت رو در روی علیرضا عصار بنشینیم و گپ و گفت گرم و دلچسبی را تجربه کنیم.
- از اینجا شروع کنیم که آلبوم «جز عشق نمیخواهم» از تنوع و رنگبندی ویژهای برخوردار است و باعث میشود نسل امروز هم با این اثر همراه شود.
من زمانی هم که کارم را شروع کردم، نسل جدید مخاطبم بودند. همیشه این نسل جدید اضافه میشوند. من اصلا اینطور فکر نمیکنم که نسل جدید امروز موسیقی خوب گوش نمیدهد و شعر کلاسیک نمیخواند.
- چقدر پیگیر موسیقی روز کشور هستید تا سلیقهي مخاطب دستتان بیاید؟
من در سالهایی که کار نمیکردم، کمتر موسیقیهای تولید خودمان را دنبال میکردم ولی از وقتی تصمیم گرفتم دوباره کار کنم، کمکم پیگیری کردم. الان هم تقریبا تمام موسیقیهایی را که منتشر میشوند، گوش میدهم.
- پس حتما ميتوانيد به ما بگوييد حال موسيقي كشورمان خوب است يا نه؟
مثل همهجای دنیا هم موسیقی خوب تولید میشود و هم موسیقی بد. ممکن است مقدار و درصد موسیقی خوبی که در کشور ما تولید میشود با کشورهای دیگر فرق کند. برخلاف چیزی که همه فکر میکنند
مرکز تولید موسیقی جهان، اروپا بهخصوص انگلستان است. در آنجا میزان تولیدات موسیقیهای قابلاعتنا خیلی بیشتر از ماست ولی ما هم موسیقیهای خیلی خوب داریم.
- خیلیها معتقدند که موسیقی ضعیف جامعه به شدت پررنگ شده است و مخاطب هم پذیرفته که به شنیدن این سبک موسیقی تن بدهد. چند درصد از موسیقیهایی که میشنوید، قابل اعتناست؟
کم بوده ولی به هرحال خوب هم داشتهایم. بازهم میگویم که اگر زاویهي دیدمان را عوض کنیم، میتوانیم راحتتر بپذیریم. من میگویم اگر کسی دارد برای شادی مردم موسیقی تولید میکند، چرا باید موسیقی جدی تولید کند؟
- مسئله این است، کسانی که موسیقی جدی تولید میکنند، کم کار شدهاند.
این هم هست ولی متاسفانه مقدار موسیقی بدمان هم زیاد است. من براساس عقيدهي شخصیام نظر نمیدهم و فقط از منظر موسیقایی میگویم که کمتر موسیقیهای قابلاعتنا تولید میشود.
- شما و همنسلانتان که موسیقی قابلتامل تولید میکردید، کم کار شدهاید، چرا این همه سال کاری تولید نکردید؟
دلایل مختلفی وجود دارد که همهاش هم به میل خودم نبوده است. الان هم مهم نیست و جوابم چیزی را که گذشته است، تغییر نمیدهد.
فروردین سال بعد بیستمین سالی است که فعالیتم را شروع کردهام. من در نوروز سال 77 آهنگ «معشوقه به سامان شد» را خواندم. البته 10سال از این 20سال را کار نکردم. در مارکت موسیقی معیوبی مثل مارکت ما، ارتباط درستی بین هنرمند و مردم به وجود نمیآید.
در خارج از کشور هزاران شبکهي تلویزیونی و رادیویی هست که فقط موسیقی پخش میکند اما اینجا اینطور نیست.
همکاران جوان اينقدر کار تولید میکنند و سرعت تولید بالاست که مثلا اگر الان کار شما در سایت «موسیقی ما» منتشر شود، 20دقیقه بعد در مقام چهارم تازهها قرار دارد و دو ساعت بعد هم آرشیو میشود.
در واقع جایی نیست که شما گذری موسیقی گوش بدهید و حتما باید تعدادي طرفدار داشته باشید تا پیگیر کارهایتان باشند. در شبکهي MTV کار خوبی که تازه منتشر شده است یک ماه تمام پخش و شنیده میشود.
- شما هم آن زمان تلویزیون را داشتید.
بله، آن زمان پول چندان مهم نبود، اول برای توليدكننده و بعد برای مردم. در نسل ما اينقدر اختلاف طبقاتی کم بود که رسما نمیتوانستیم از پول استفادهی خاصی بکنیم؛ مثلا بهترین ماشینی که در بازار بود، مربوط به 30سال قبل بود که هرکسی میتوانست آن را بخرد.
همبرگر همهجا پنج تا یک تومانی میارزید و همهجا هم خوشمزه بود، دیگر خبری از همبرگر چهارصدهزار تومانی نبود. خانههایمان هم شبیه هم بود.
مثل الان نبود که يکی در کاخ زندگی کند و یکی در کوخ و با هم دوست هم باشند. عجیبتر این است که جفتشان 10سال قبل در کوخ زندگی میکردند.
پول برای حکومت هم خیلی مهم نبود؛ مثلا یادم هست که بین دو نیمهی فوتبال، تلویزیون موسیقی پخش میکرد. اما الان بین دو نیمه را ثانیهای چندین میلیون میفروشند.
تاثیر این مسئله از منظر جامعهشناسی جای کار و بررسی دارد. همهی اینها در ضمیر ناخودگاه شما تاثیر میگذارد. همهی اینها طرف شدن با ایدئولوژی شما را برای من و همکاران هنرمندم سخت میکند.
- زمانی تلویزیون تنها رسانهی در دسترس مردم بود و همه از آن تبعیت میکردند.
مدیران تلویزیون هم این را میفهمند ولی برایشان مهم نبوده و کاری نکردهاند. برای همین هم هست که دیگر خيلي از مردم تلویزیون نگاه نمیکنند؛ البته این را هم بگویم که من هیچ عنادی با تلویزیون ندارم و معروفیتم را هم مدیون تلویزیون هستم.
به نظرم هنوز هم دیر نشده و مسئولان تلویزیون میتوانند، فکری بکنند و با جریان روز جهان هماهنگ شوند. این مملکت پر از بچههای بااستعداد است و میتواند خیلی سریع خودش را برساند.
- برگردیم به خود آلبوم. در این سالها خیلیها منتظر بازگشت شکوهمند علیرضا عصار بودند ولی این اتفاق نمیافتاد و سرخوردگی ایجاد میشد. زمانی که میخواستید دوباره برگردید، نگران این نبودید مخاطبی که این همه سال منتظر بوده، چه واکنشی نشان میدهد؟ چقدر نسبت به جذب مخاطب جدید برای این آلبوم وسواس داشتید؟
این وسواس همیشه با من بوده است. چیزی نیست که بگویم آن زمان نبوده و حالا هست. من دو راه داشتم
یکی اینکه به همان مخاطبی که خدا را شکر کم نیست، بسنده کنم و به همان سبک و سیاق کار کنم كه به نظر ایدئولوژی بدی هم نیست، چون من تا حدي میتوانم از خود حقیقیام فاصله بگیرم و اعتقاداتم قطع شود. اضطراب نداشتم.
بیشتر اشتیاق بود که زودتر این کارها منتشر شوند تا روزی جلوی دو جوان مثل شماها بنشینم كه در عرض یک هفته اينقدر کارها را گوش داده باشید که با من با زبان همین آلبوم صحبت کنید.
این نشاندهندهی این است که انتخابم اشتباه نبوده است.
- فکر میکنم یکی از دلایلی که بعد از ششسال هنوز هم مخاطبان مشتاقی دارید، این است که از خودتان فاصله نگرفتهاید و اصالتتان را حفظ کردهاید.
جملهات را اصلاح کنم، ششسال نه، 11سال. «نهان مکن» آخرین آلبومی است که همراه با آقای روحانی تولید و سال85 منتشر کرديم.
بعد پنج سال کار نکردم و آلبوم «محتسب» را منتشر کردم. این آلبوم را قبلتر ساخته بودم و قطعهي «محتسب» را در کنسرت سال83 زده بودم و از سال 83 تا 90 در آن سالهای عجیب و غریب مشغول گرفتن مجوز بودیم. آن همه سمینار پروین اعتصامی در کشور برگزار میشد ولی به معروفترین شعرش مجوز نمیدادند.
در نهایت هم کار از طریق حوزههنری منتشر شد که مجوز وزارت ارشاد وقت را نمیخواست، البته الان میبینم وزارت ارشاد خیلی بهتر شده است. اینها را گفتم که بگویم آلبوم «محتسب» را آلبوم جدیدی حساب نمیکنم و در حقیقت 11سال است که کار نمیکنم و تک و توک آهنگ خواندهام.
- آلبوم «جز عشق نمیخواهم» هم در طول این سالها تولید شده یا متاخرتر است؟
این آلبوم تقریبا دو سال پیش استارت خورد. افشین مقدم دوست قدیمیام است که قبلا هم خیلی از کارهایش را خواندهام. یک روز افشین به من زنگ زد و گفت میخواهم با علیرضا افکاری به خانهات بیاییم.
کارهای علیرضا را شنیده بودم و یک بار هم در خانهی دوست عزیزم سیامک انصاری دیده بودمش. روزی که افشین به من زنگ زد، هیچ برنامهای برای کار نداشتم.
بعد از گپ و گفت همیشگی، افشین گفت که من یک شعر دو خطی گفتهام و دوست دارم بشنوی: «اصلا به من چه خوبی و اصلا به من چه که بدی/ اصلا به من چه رفتی و اصلا به من چه اومدی/ اصلا به من چه یک نفر یکدل نشد دو رنگ بود/ اصلا به من چه این همه چشمای تو قشنگ بود» اينقدر ساده و دلنشین بود که خیلی خوشم آمد. به نظرم «اصلا به من چه چشمای تو اينقدر قشنگه» خیلی دراماتیک است.
علیرضا گفت رویش ملودی گذاشتهام و من گفتم خیلی دوست دارم بخوانم. افشین رفت شعر را کامل کرد و علیرضا ملودی را شب برایم تلگرام کرد. من رفتم شمال و لب ساحل گوش میدادم و میخواندم.
این اتفاق باعث استارت آلبوم بود. بعد کار جلوتر رفت و تصمیم گرفتیم کنسرت بگذاریم. به این فکر کردم که سرپرستی ارکستر را به پویا نیکپور بسپارم. همهچیز همینطور زنجیروار اتفاق افتاد و باقی قطعات آماده شد
منبع:همشهري جوان
نظر شما