دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۹
۰ نفر

مرتضی تفرشی*: اردلان عطار پور پژوهشگر، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی با اولین برف تهران رفت.

اردلان عطار پور

اردلان عطار‌پور هنوز دستش به 60 سالگی نرسیده بود که رشتۀ زندگی را از دست داد. سحرگاه روز برفی 8 بهمن 96، درحالی‌که سه ساعت پس از سکته قلبی آمبولانس اورژانس به او رسیده بود، در راه بیمارستان چشمش را به همۀ کم و کاستی‌های سرزمینش بست و در حالی که سینه‌اش مالامال از آرزوی نوشتن و انتشار پژوهش‌های جدید بود، قلبش از طپش افتاد.

اردلان عطار پور، پر از ایده‌های نو بود و هرگاه روی موضوعی تمرکز می‌کرد، زاویۀ دید متفاوت و نگاهی یگانه داشت؛ نمونه‌اش کار تحقیقی و فشردۀ او دربارۀ حافظ که با وجود صدها کتاب و مقاله دربارۀ شاعر بزرگ ایران، «هفت‌خط زجام حافظ» اردلان چیز دیگری است. همچنین است کتاب «ادعای کسروی بر حافظ» که منصفانه‌ترین ارزیابی مستند دربارۀ کسروی است که به ایجاز بیان شده است.

شماری از کارهایش او را در ردیف فلسفه‌نویسان می‌نشاند؛ مانند «پیرامون نیچه»، «مو لای درز فلسفه (طنز)» و «تائوته چینگ، فیلسوفی که با دو گاو سیاهش گم شد»، اما از نمایی نزدیک‌تر، او را اندیشه‌ورز عرصۀ ادبیات می‌شناسی. کارهایی که در زمینه نقد ادبی و قصه‌های کوتاه کرده است و نیز دل‌مشغولی‌های چالش برانگیز او در کاویدن مشتاقانۀ حافظ، عطار، خیام و فردوسی، هرکس را به این باور می‌رساند که اردلان عطارپور بی‌شک باید از نام‌آوران نقد ادبی به شمار آید.

او ادعای داستان‌نویسی نداشت ولی داستان «درخت عقیم و داستان‌های دیگر» ش، از آثار ارزشمند روزگار اوست. همچنان که در زمینۀ ترجمه انگار تنها به قصد ذوق آزمایی سراغ «تائوته چینگ»، اثر لائوتزو رفت و پس از آن وقت خود را صرف پژوهش‌های ایرانی کرد.

چنین کسی نمی‌توانست نسبت به روندهای سیاسی و تحولات اجتماعی جامعه بی‌تفاوت باشد، بی‌دلیل نیست که آخرین کارش- که عمرش وفا نکرد تا آن را پشت ویترین کتاب‌فروشی‌ها ببیند- به مدرنیته ایرانی اختصاص داشت و در کارهای پیشین او از این دست «توهم توطئه» (گفت‌وگوبا صادق زیبا کلام) را می‌توان یافت.

اردلان عطار پور در عرصۀ نشر و مطبوعات بسیار کوشید و قلم زد، درحالی‌که هیچ‌گاه عنوان و اسم‌ورسمی برای خود نخواست. شاید سردبیری روزنامۀ جهان صنعت، تنها عنوان ثبت شده در کارنامۀ او باشد. در حالی که در هفته‌نامه حوادث، نشریات همشهری، مجله‌های سینمایی و ادبی دیگر و هر جا که بود، حضوری پرمایه داشت.

اردلان ساده و بی‌ادعا بود، دنبال فالوئر و لایک گرفتن و خودنمایی نبود، این‌چنین است که در اینترنت به آسانی نمی‌توان دو عکس معمولی از او پیدا کرد. او به کار دل می‌داد، خاصه کار خردوروزانه و آگاهی بخش و پویا. افتادگی او هم از همین عشق بر می‌خواست. اردلان که خود نویسنده‌ای توانا بود، مقطعی از دورۀ طلایی عمرش را در خدمت ویرایش کتاب‌های ترجمه‌ دیگران گذاشت که فارسی‌نویسی آن‌ها چیزی کم داشت و کتاب‌های نشر آتش برای نوجوانان را با ویرایش خاص خودش، جان بخشید.

اردلان عطار پور از این شاخ به آن شاخ زیاد پرید. روح بی‌قرار او پیوسته در تکاپو بود، اما درهرحال، آرامش و صبوری او حتی دیگران را تسکین می‌داد. وجودش سراسر چالش و آشوب بود، اما با طنزی شیرین که چاشنی شخصیت او بود، آب روی آتش ذهنش می‌ریخت. این درس اساسی را از او آموختیم که به غصه‌هایمان بخندیم.

* سردبیر ماهنامه داروگ

کد خبر 396906

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha