مقصود ما از «ایمان» در این مقاله نیز «ایمان دینی» (Religious Faith) آن هم ایمان به بخشهای تحریفنشده ادیان الهی و آنگاه عمل براساس آموزههای پاک و اصیل این ادیان است.
ایمان عمیق بسیاری از نوابغ و پژوهشگران بزرگ ایرانی و خارجی،تأثیر باورها، نیایش ها و رفتارهای مؤمنانه بر رخدادها و اتفاق های بیرونی مورد نیاز پژوهشگر، پژوهش هایی که از سوی متخصصان علوم شناختی دربارة تأثیر باورهای دینی بر زندگی انسانها صورت گرفته و ادعای ادیان الهی بر این که تضمینکننده سعادت بشر و نشان دهنده راه راست به انسانها در هر زمینه هستند، این حدس عمیق را تقویت میکند که ایمان دینی میتواند نقشی بسیار عمیق و کارساز در پژوهش نیز ایفا کند.
آنچه میخوانید اشارهای کوتاه به تأثیر ایمان بر روند پژوهش- از الهام تا روشیابی یا متدولوژی - دارد و مستند به مطالعات و تجربیات شخصی یا دیدهها، شنیدهها، تحقیقات، خواندهها و مطالعاتی است که دیگران داشتهاند.
از ادیسون نقل شده است که «نبوغ عبارت است از یک درصد الهام و 99 درصد تلاش.»
در واقع گام اول، سنگ زیرین بنا و مبنای کوشش ها و پژوهشهای بزرگ، الهام است. الهام یعنی برانگیختن نیروی ذهنی و فکری یا قدرت خلاقیت در دیگری.
بدون این انگیزش هیچ حرکت علمی ارزشمند و اثرگذار آغاز نمیشود و صورت نمیگیرد. الهام دیدن حقیقت یا درک آگاهی های جدید است. در پی آن، پژوهش، تلاش برای رسیدن به حقیقت و اثبات آن و رساندن یا نشان دادن آگاهی های جدید به دیگران است.یکی از مهمترین وظایف علم کلام در میان دانش های دینی اثبات این اصل است که منشأ و انگیزانندة اصلی و تأثیرگذار مستمر در جهان خداست.
نیز اثبات میشود که ارتباط بیشتر با خدا میتواند منشأ دریافت های بیشتر، انگیزههای قویتر و اطلاعات و نیروهای جدیدتر از او شود. نخستین نقش ایمان در هر پژوهش دریافت الهام است.
گاه نیز پژوهش در پی یک «حدس» صورت میگیرد. در این حال کوشش پژوهشگر به اثبات این حدس معطوف میشود. البته مواردی گاه بسیار نیز هست که نتیجه پژوهش بطلان حدس را در پی دارد. طبیعی است که بینش و شناخت و اطلاعات درستتر میتواند به حدس درستتر منجر شود و در نتیجه از هزینههای مادی و معنوی رسیدن به بنبست بکاهد.
نقش ایمان در اینجا دادن بینش به پژوهشگر در شناخت حدس، حدسهای درستتر و تشخیص حدس یا حدس هایی است که نتیجهای جز بطلان ندارند.
جهان بینی واقعگرا
میگویند هیچکس بدون جهان بینی نیست. برخی میگویند که پژوهشگر باید در پژوهش خود، بی طرفی پیشه کند، گرایش و جهان بینی خود را کنار بگذارد و تنها در پی کشف حقیقت و دستیابی به واقعیت باشد.
برخی دیگر نیز عقیده دارند که غیرممکن است پژوهشگر بتواند گرایش و جهان بینی خود را کنار بگذارد.در هر 2حالت، ایمان داشتن و مؤمن بودن میتواند نقشی کارساز در یک پژوهش ایفا کند:در حالت اول، مؤمن تنها در پی کشف حقیقت و دستیابی به واقعیت است. حتی ایمان خود را از اینرو ارزشمند میشمارد که ایمان به حقایق و واقعیتهاست.
در واقع پژوهش او چیزی در راستای ایمان او و آجری دیگر در تکمیل یا ترمیم بنای شناخت او نسبت به حقیقتها و واقعیتهاست.در حالت دوم، حتی اگر پژوهشگر، بهناگزیر جهان بینی خود را در پژوهش دخالت دهد، از آن رو که جهان بینی او متناسب با حقایق و واقعیت هاست، بی گمان خللی در روند پژوهش و تناقصی میان پژوهش بی طرفانه و پژوهش ایمانمدارانه ایجاد نخواهد کرد.
بر پایه آنچه در اول مقاله گفتیم مقصود ما جهانبینی دینی بر اساس بخشهای تحریفنشدة ادیان الهی است، و گرنه در مورد بخشهای تحریفشده و آن عناصری که زائدههای ناهمگونی بر پیکر ادیان الهی هستند، هم دخالت آنها به روند درست و سالم پژوهش آسیب میزند و هم پژوهش درست و سالم، نتیجهای خلاف آنها را نشان میدهد.
تعهد و حقگرایی
مؤمن، متعهد است و کار عبث و بیهوده نمیکند. پژوهش او، یا حقیقتی ارزشمند را آشکار میکند که به سعادت انسانها بستگی دارد یا فایدهای عملی را به جامعه میبخشد. خوشبینانهترین آمارها حکایت از این دارند که امروزه تنها حداکثر 50 درصد پژوهش ها مفیدند. در واقع حداقل نیمی از بودجههای پژوهشی و اوقات و سرمایههای معنوی صرفشده برای پژوهش به هدر میروند. اما پژوهش یک مؤمن به مدد الهام، جهانبینی، تعهد، واقعگرایی و حقجویی او برکنار از احتمال خطر و زیان اتلاف سرمایه و هدر رفتن هزینه پژوهش خواهد بود.
نیازسنجی و نیازشناسی
بسیاری از دانشجویان میپرسند: «در چه موردی تحقیق کنم؟» یا: «به من موضوع برای پژوهش بدهید.» یکی از دوستان نویسنده میگفت: «من به این دلیل از تدریس در دانشگاه کنار کشیدم که مجبور نباشم موضوع تحقیق به دانشجو بدهم.»اما واقعیت این است که یک مؤمن - چه دانشجو باشد چه استاد - جدا از مردم و جامعه نیست. در میان آنها زندگی میکند، سفر میکند و راه میرود. با آنها گفتوگو میکند، چانه میزند، بحث میکند، مراوده دارد، میگوید، میخندد و میگرید.
از مشکلات و پیشرفت های جامعه، دولت و جهان آگاه است. آسیب ها و نیازها را میداند و در پی راهحل برای آنها و پاسخگویی به آنهاست. رادیو گوش میکند، تلویزیون میبیند، به شبکههای اطلاعرسانی جهانی دسترسی دارد، روزنامه میخواند و بهطور خلاصه، انسانی زنده، فعال، پویا، روزآمد و جزیی از نهاد ناآرام جهان در عین آرامش و اطمینان مؤمنانه است. او میتواند هزاران موضوع تحقیقاتی مفید از در و دیوار بیابد.
حتی اگر در گوشهای خزیده باشد و تنها نماز بخواند و ذکر بگوید و به سیر و سلوکی درونی بپردازد، میتواند دهها و صدها مورد از تجربههای موفق یا ناکامی های خود را در پیشرفت های درونی و سلوک معنوی فردی، موضوع تحقیق قرار دهد و به پیشرفت خود و دیگران در این زمینه کمک کند.
طرح پرسش و حدس پاسخ
تبدیل نیازها به پرسش های علمی که از آن به«طرح پرسش» یا «مسئلهگزینی» تعبیر میشود یکی از مراحل مهم آغازین در روند پژوهش است. این مرحله افزون بر اطلاعات اولیه، نیازمند ذهنی منطقی براساس نیازسنجی و نیازشناسی درست است. پژوهشگر هر چه خردمندتر باشد، در این مرحله موفق تر است. خرد یا عقل نیز بر 2گونه است: خرد یا عقل موروثی و خرد یا عقل اکتسابی.
اما خردمندی یکی از لوازم اصلی ایمان است. به تصریح روایات، آن که عقل ندارد، دین ندارد و هر که بیشتر عاقل است دیندارتر است. این نشان میدهد که مؤمنان نه تنها از خردی کمتر از دیگران برخوردار نیستند بلکه از غیرمؤمنان خردمندترند.
پس حتی در کاربرد خرد موروثی نیز پژوهشگران مؤمن در طرح منطقی پرسش موفق تر خواهند بود.خرد اکتسابی با کار و کسب و معاشرت و مطالعه و حشر و نشر با انسانها، طبیعت و کتاب حاصل میشود. با توجه به آنچه در بند نیازسنجی و نیازشناسی دربارة سلوک مؤمن با جامعه و جهان گفتیم، خرد اکتسابی مؤمنان بهطور طبیعی باید بیشتر از دیگران باشد.
در این زمینه نیز مؤمنان پژوهشگر در طرح پرسش به صورتی منطقی موفق تر از دیگر پژوهشگران خواهند بود.در این مرحله، گمانهزنی یا حدس پاسخ نیز نقشی مهم ایفا میکند. شما باید حدس بزنید که به کجا میخواهید برسید و آیا این پرسش میتواند شما را به پاسخ مورد نظرتان برساند؟
در این مرحله نیز بینش و شم قویتر مؤمن، راه او را نسبت به پژوهشگری در شرایط مشابه او اما غیرمؤمن، نزدیکتر خواهد کرد.اطلاعات اولیه، نقشی مهم در طرح پرسش و حدس پاسخ دارند. در این میان اطلاعات دینی گاه نقشی مستقیم را نیز در زمینه طرح و حدس پاسخ به عهده میگیرند.
پژوهشگری که ایمان دارد خوردن گوشت فلان حیوان حرامگوشت، براساس فلان مستند معتبر دینی، باعث فلان آسیب اخلاقی به انسان خواهد شد، ممکن است براساس تعهد دینی و اجتماعی خود، موضوع و پرسش اصلی پژوهش خویش را بررسی تأثیر خوردن گوشت آن حیوان بر آن ویژگی اخلاقی قرار دهد.
او نیز میداند که به پاسخ مطلوب و مورد تأیید باور دینی خود خواهد رسید. از دیگر سو، اگر بهنظر وی، مستندات دینی در این باره معتبر نباشند و او در تردید باشد که آیا باید به این موضوع اعتقاد داشته باشد یا نه، باز پرسش اصلی پژوهش خویش را مانند مورد قبل مطرح خواهد کرد اما پاسخ خود را منحصر به یکی از2 پاسخ موافق یا مخالف یا با درصدهایی از مخالفت یا موافقت با آن باور منسوب به دین حدس خواهد زد.
تحلیل مسئله یا مسئلهکاوی
تحلیل مسئله به چند مسئله یا یک سلسله مسائل، و طراحی نقشة مسیر پژوهش به صورت گزارههای منطقی و پرسش های مشخص، مرحله بعدی کار پژوهشی است که به اندیشهای سامان یافته براساس موازین منطقی نیازمند است. اندیشه روندی منطقی است.
در این روند، ذهن نخست به پاسخ مینگرد و آن را شناسایی میکند،آنگاه به اطلاعات موجود خود نگاه میکند و به تأمل در این موضوع میپردازد که از میان این اطلاعات کدام، به کار رسیدن به پاسخ میآیند و چگونه میتوان آنها را به گونهای زنجیرهوار به یکدیگر پیوست که به پاسخ برسند. آن گاه این کار را انجام میدهد و سلسلة اطلاعات را با تشکیل دستگاههای بههمپیوستة استنتاج، به نتیجه - که همان پاسخ است - میرساند.
در این میان اگر اطلاعات، ناقص باشند، ذهن، این دستگاه سلسلهوار را تشکیل میدهد اما در این دستگاه جاهایی خالی نمودار میشوند که هر یک حلقهای از این زنجیرهاند و گسست هر یک از اینها میتواند زنجیره استنتاج را بگسلد. هر یک از این زنجیرهها گزارههایی منطقی هستند که جای خالی آنها باید با اثبات - از طریق - پژوهش پر شود. گاه نیز پژوهش در هر یک از این حلقهها نتیجه عکس میدهد و کل سلسله میگسلد و در نتیجه موضوع پژوهش را باید تغییر داد.
با توجه به آنچه درباره بینش، شناخت، خردورزی و اندیشمندی مؤمن در بندهای پیش گفتیم و آنچه در آینده درباره ویژگیهای دیگر مؤمن خواهیم گفت معلوم میشود که در این مرحله از پژوهش نیز کار مؤمن تا چه اندازه آسانتر از دیگران و دورتر از خطر ناکام ماندن پژوهش بر اثر تحلیل نادرست مسئله یا حدس مقرون به خطاست.