روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش «اشرافیت و خط نفوذ؛ عملیات گازانبری»نوشت:
1- «اشرافیت ارتجاعی ناراضیتراش» و «خط نفوذ»، تنها دوخط موازیای هستند که به هم میرسند. انحرافها ابتدا کوچکند اما وقتی مورد مقابله قرار نگرفتند، تشدید میشوند و زاویه را بیشتر میکنند. امیرمومنان (ع) به تکلیف الهی «ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً» (من گمراهان را به یاری نمیگیرم) وفادار بود که وقتی مروان بن حکم را پس از جنگ جمل اسیر گرفتند و گفت بيعت میكنم، فرمود «أَوَ لَمْ يُبَايِعْنِي بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ؟ لَا حَاجَهًَْ لِي فِي بَيْعَتِهِ، إِنَّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّهًْ لَوْ بَايَعَنِي بِكَفِّهِ لَغَدَرَ بِسَبَّتِهِ. آیا بعد از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازى نيست. دست او، دست يهودى است.».(خطبه 73 نهجالبلاغه).
2- حکم بن ابیالعاص پدرِ مروان، به خاطر افشای اسرار پیامبر(ص) نزد قریش، از مدینه اخراج و لعنت شد. با آنکه عثمان برای رفع تبعید، چند مرتبه نزد رسول خدا (ص) از آنان شفاعت کرد ولی مورد قبول حضرت واقع نشد. در دوره خلیفه سوم، مروان همراه پدرش به مدینه بازگشت و کاتب و از خاصّان خلیفه سوم و داماد او شد. منابع تاریخی اقدامات وی را از عوامل اصلی شورش مردم ذکر کردهاند. مروان از کسانی بود که طلحه و زبیر را برای شورش علیه امیرمومنان ترغیب کرد. با وجود آنکه اشرافیگری امثال مروان و ولید، اسباب اعتراض طلحه و زبیر علیه خلیفه سوم را فراهم کرده بود، اما آنها با هم علیه امیر مومنان جبهه ائتلافی تشکیل دادند؛ دو صحابی مرتجع و اشرافیتزده، دست در دست کسی گذاشتند که وصی پیامبر، دست غدّار او را به عنوان «دست یهودیه» پس زده بود. انحراف نسل به نسل بیشتر شد. بنی عباس هرچند با نقاب دفاع از اهل بیت (ع) در مقابل بنی امیه سر کار آمدند اما رئیسشرطهها و استخبارات هارونالرشید، سِنْدی بْن شاهِکْ «یهودی» بود که بر امام موسی بن جعفر (ع) سخت گرفت و امام را به شهادت رساند.
3- شاخص خوشبختی و فلاکت کدام است؟ کدام آمار و نمودار نشان میدهد فرد یا مردمی خوشبخت یا بدبخت هستند؟ آمار برخورداری و مصرف؟ میزان سرانه تولید و درآمد ملی؟ درصد رشد اقتصادی؟ امام محمد باقرعلیهالسلام فرمود «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَهٌ عَظِیمَهٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْرُ. امر به معروف و نهى از منکر، راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مىشود، راهها امن مىگردد و درآمدها حلال مىشود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمىگردد، زمین آباد مىشود و کارها سامان مىپذیرد».
4- در روزگار غربت جانشین پیامبر، عصمت کبرای الهی زهرای مرضیه (س) - به ناچار- از خانه برون آمده بود تا جان نازنین خویش را سپر مولایی کند که پهلوانی شجاعتر از او نمیشناختند اما به حکم مصلحت، مأمور به صبری تلخ بود. بانویی که پیامبر(ص) بارها دربارهاش فرموده بود «فداها ابوها»، با جان گرامی خویش، جوّ اختناق را شکست. اما آیا اگر اصحاب پیامبر (ص) پای حق میایستادند و بهتدریج در مارپیچ سکوت گرفتار نمیشدند، کار به شهادت حضرت زهرا (س) میکشید؟ کار به جایی رسید که به واسطه خودکامگی مدیریتاشرافی بدمست، جناب ابوذر به بیابان ربذه تبعید شد. ابوذر همان صحابیای بود که پیامبر فرمود زیر آسمان راستگوتر از او نیست.
5- جناب عایشه شهادت میدهد «روی زمین کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم» و «در میان مردم کسی را شبیهتر از فاطمه به پیامبر از نظر کلام و گفتار ندیدم». بنابراین فاطمه سلامالله علیها آن روز از زبان پیامبر(ص) خطبه خواند که فرمود «فَجَعَلَ اللَّهُ... طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّهًِْ وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَهًْ. خداوند اطاعت ما را مایه نظام دین و امامت ما را امان از تفرقه قرار داد... آنگاه که خداوند خانه پیامبران را برای پیامبرش برگزید، نفاق پنهان در شما ظاهر شد و جامه دین کهنه گردید... همانا میبینم که به عیش و رفاه چسبیدهاید... پس آب [ایمان] را که در دهان خود جمع کرده بودید، یکباره همه را بیرون ریختید و هرچه را خورده بودید، بالا آوردید (و البته به فرموده قرآن) کفر شما و تمام انسانهای روی زمین زیانی به خدا نمیرساند».
6- مقتدای انقلاب دیروز در جمع پرشور مردم آذربایجان، ضمن تجلیل از حماسه حضور مردم در راهپیمایی دشمنشکن 22 بهمن فرمودند: «من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم. ما اگر به سمت اشرافیگری حرکت کردیم، این رفتن به سمت ارتجاع است. اگر به جای توجه به طبقه ضعیف، دل سپرده طبقات مرفه و زیادهخواه شدیم، این حرکت به سوی ارتجاع است. اگر به جای تکیه به مردم، به خارجیها تکیه کردیم امیدمان را به بیگانهها بستیم این حرکت به سمت ارتجاع است... ما نتیجه اتکاء به خارجیها را در قضیه برجام مشاهده کردیم و در قضیه مذاکرات هستهای به آنها اعتماد کردیم اما سودی نبردیم». این هشدار تکلیف مسئولان غیرتمند و نخبگان را دو چندان میکند.
7- هفته گذشته، گزارش دانیل کوتز مدیر«جامعه اطلاعاتی آمریکا» با موضوع «تهدیدهای جهانی» به کنگره ارائه شد که تاکید میکند «سیاستمداران میانهرو و تندرو ایران در تلاش جهت اجرای چشمانداز خود برای آینده، به شکلی فزاینده درگیر خواهند شد. این رقابت، عامل کلیدی در مشخص کردن این مسئله خواهد بود که آیا ایران، رفتارش را به نحوی که در راستای منافع ایالات متحده باشد، تغییر خواهد داد یا نه». گزارش اذعان میکند «ایران شبکهای از عوامل را در سرتاسر جهان گرد هم میآورد.ایران و شریک استراتژیکش حزبالله، همچنان تهدید دائمی محسوب میشوند. ایران در عراق، سوریه و یمن - جاهایی که میبیند چالشها به نفع تهران پیش میرود - در پی گسترش نفوذ خواهد بود و از دستاوردهای میادین جنگ در جهت توافقهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی استفاده خواهد کرد. ایران تواناییهای نظامیاش را توسعه خواهد داد».
8- همزمان، وزیرخارجه آمریکا به شبکه الحره گفت «ایران نفوذی گسترده در منطقه دارد. پاسخگویی به نفوذ ایران به ویژه سوریه، از راه مذاکرات میسر میشود». جمعبندی سخنان تیلرسون و گزارش کوتز این میشود که ایران تبدیل به ابرقدرت منطقهای شده و میخواهد این نفوذ را تبدیل به عایدات امنیتی و اقتصادی و سیاسی برای خود و شرکایش کند. آنها نام این نفوذ را تندروی گذاشتهاند و در مقابل، امیدوارند منافع استعماری شان از طریق طیفی منفعل احیا شود. کدام میانهرو؟ سازمان CIA و MI6 انگلیس، چهره سکولار و ناسیونالیستی در حد دکترمصدق را هم تحمل نکردند.
9- رهبر انقلاب، پس از اعلام توافق، بارها درباره نفوذطلبی استکبار هشدار دادند. ایشان در دیدار دولت (4 شهریور 94) با تشکر از «ختم مذاکرات» فرمودند: «جزو نگرانیها و دغدغههای من این است که دشمنان هدفهایی را در ذهن میپرورانند... دشمنیها کاسته نشده، این را نباید از نظر دور داشت. همه دستگاههای اقتصادی و فرهنگی مطلقاً توجه داشته باشند که ما در داخل نقشه طراحی شده دشمن قرار نگیریم و بازی نکنیم؛ که فلان تصمیم سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی کمک بکند به آن بسته تعیین شده دشمن... کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتخاذ مواضع انقلابی باید صراحت داشت، یعنی رودربایستی نکنیم». ایشان در دیدار فرماندهان سپاه (24 شهریور 94) فرمودند «یکی از راههای ورود و نفوذ، ایجاد خلل در باورهای انقلابی و دینی است... دشمنان ما مکرر میگویند شما کشور قدرتمند و با نفوذ و اثرگذاری هستید [اما]... این مسئله انقلاب و روحیه انقلابی را کنار بگذارید و دنبال نکنید! اگر روحیه و عملکرد انقلابی نبود، این نفوذ هم وجود نداشت. معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از این قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی میگویند و توجه نمیشود به معنا و مفهوم واقعی این حرف».
10- سؤال مهمی وجود دارد که مخاطب آن دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و وزارت اطلاعات است. رهبر انقلاب در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات (19 مرداد 1395) فرمودند «مبانی انقلاب اسلامی، آثار و بیانات صریح امام خمینی(ره) است. ایجاد خط فاصل با رأس جریان استکبار، از مهمترین مبانی قطعیِ امام بزرگوار ماست و جای هیچگونه مسامحه و سهلانگاری ندارد... ناکامی استکبار جهانی در مقابل نظام اسلامی با وجود انبوه توطئهها، جز با پشتوانهی ایمان ممکن نبود. هر اقدامی در تضعیف ایمان مردم و مسئولان خیانت است. آن نیروی دفاعی که کشور را درهمه این سالها حفظ کرده، نیروی ایمان است و اگر این سلاح قوی و کارآمد تضعیف شود، آفات فراوانی به دنبال خواهد داشت... وزارت اطلاعات، پوسته سخت نظام است که به هیچوجه نباید آسیبپذیر شود...وزارت اطلاعات چشم بینا و بیدار نظام اسلامی است و مبانی و جهتگیریهای انقلاب اسلامی باید به طور کامل در وزارت اطلاعات حفظ شود».
11- ایشان شبیه همین مطالبات را 14 بهمن 94 خطاب به شورای عالی امنیت ملی و دبیرخانه آن مطرح کردند: «انجام صحیح نقش تصمیمسازی دبیرخانه، منوط به حاکم بودن فضای صد درصد انقلابی در این نهاد است زیرا اگر جهتگیریهای زاویهدار با انقلاب در دبیرخانه شورا تأثیرگذار شود، نتیجه مطلوب بدست نخواهد آمد ... برخی تلاشها برای جابهجایی خطوط اصلی و روشن انقلاب در جریان است... از همان ابتدای پیروزی انقلاب، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد». سؤال این است که پس از دو سال، در قبال این مطالبات صریح، چه اقدامی صورت گرفته است؟
12- چند جاسوس و دزد و وطنفروش دو زیست (دوتابعیتی) دیگر باید شناسایی بشوند یا فرار کنند تا دولت و وزارت نفت و اطلاعات و خارجه و بانک مرکزی و سازمان برنامه و... هوشیار شوند؟! آن مدیر دوتابعیتی چگونه به شرکت نفت رخنه کرده بود که 100 میلیارد اختلاس کرد وگریخت؛ یا آن عضو تیم مذاکرهکننده که مدال و سکه گرفت و با مشاور خاص اوباما در ارتباط بود؟ فرزندان و خانواده برخی مدیران در خارج کشور چه میکنند و چرا تابعیت در آمریکا و انگلیس و کانادا گرفتهاند؟ آنها هنگام اخذ تابعیت سوگند میخورند که برای آن کشور بجنگند! وزیر اطلاعات ۲۴ تیر ۱۳۹۶ در شورای اداری کرمانشاه گفت «جمهوری اسلامی ایران امروز همزمان با ناتوی فرهنگی و نظامی، با ناتوی اطلاعاتی هم مواجه است». با سرپلهای این جریان چه برخوردی شده است؟ چرا باید سربازان گمنام امام زمان(عج) خون دل بخورند و مجال برخورد لازم را نداشته باشند؟
13- دشمن میکوشد از طریق برخی عناصر، در برخی مراکز مهم تصمیمگیر و تصمیمساز رخنه کند؛ نمونههایی مانند دری اصفهان، جیسون رضائیان مرتبط با دفتر یک دولتمرد ارشد، نزار زکا مرتبط با تیم دستیار حقوق شهروندی و تیم مدیریتی قبلی در وزارت ارتباطات، کاووس سید امامی و کاوه مدنی مرتبط با مدیریت محیط زیست، و پدر و پسر نمازی که برای برخی مراکز راهبردی دولت برنامه مینوشتند، مواردی از نفوذ جریانی را بازگو میکنند. چه سر و سرّی میان مدیریتاشرافی ناکارآمد و ناراضی تراش با خط نفوذ وجود دارد که اولی سعی میکند برای تحرکات گروه دوم حاشیه امنیت ایجاد کند؟
- مردمسالاري و ديگر هيچ
محمد مهاجري در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
١- كليدواژه «مردمسالاري» در سخنان ديروز رهبر عزيز انقلاب از برجستهترين موضوعاتي است كه توسط ايشان چندبار تكرار شده است، هرچند اين تعبير در بيانات ايشان مكرر است اما در آستانه ورود به چهلمين سال انقلاب اسلامي، مفهوم خاصي دارد.
برخي از آنها انحراف پيدا ميكنند، بعضي به ضد خود تبديل ميشوند، پارهاي پاي در راه استبداد ميگذارند و برخي دچار فراموشي اهداف ميشوند. وجه مشترك همه اينها كنارنهادن مردم به عنوان صاحبان انقلاب و «مردمسالاري» به عنوان ضامن بقا است. انقلاب اسلامي علاوه بر اينكه با نقش آفريني مردم پيروزشد، بزرگترين شكوه مردمسالاري را در دوران دفاع مقدس تجربه كرد. علاوه بر آن برگزاري ١٢ دوره انتخابات رياستجمهوري، ١٠ دوره مجلس و چندين دوره مجلس خبرگان و شوراهاي شهر و روستا، نمادهايي از مردمسالاري را به رخ كشيده است. هرچند به طور متوسط هر سال يك انتخابات در كشور برگزار شده، اما بسنده دانستن مردمسالاري به حضور در انتخابات، كوچك كردن اين واژه است. بنابراين بايد راهكارهاي حضور مردم را در جامعه بسط داد.
٣- يكي از مواردي كه حضور مردم را قوت ميبخشد، پذيرش حق نقد براي همگان است. امروز به خصوص با گسترش فضاي مجازي، زبان نقد براي همه، امكان گشودن يافته است. وقتي همه بتوانند از ابزار گفتوگو استفاده كنند و نظام نيز اين ابزار را به رسميت بشناسد، تحمل هردوطرف بالا ميرود. نقدكننده به تدريج داراي اين فرهنگ ميشود كه چه بگويد، چگونه بگويد و از كدام راه به هدف و مقصود خود دست يابد. از آن سو، مسوولان درمي يابند كه با ناظري به تعداد همه مردم مواجهند و هرگونه اشتباه و سهوشان به چشم ميآيد. لذا ناگزيرند در محيطهاي شفاف و اتاقهاي شيشهاي مديريت كنند .
٤- مردمسالاري تنها يك راهبرد براي خوب حكومت كردن نيست بلكه خودش داراي ارزش ذاتي است. به بيان ديگر عزتمند بودن، محق بودن، ناظر بودن و ناقد بودن، به مثا به يك مفهوم ذهني هم قدر و منزلت و شرافت دارد.
٥- مردمسالاري، عطا و لطف حكومت به شهروندان نيست. نظام نميتواند به خاطر اينكه به مردم حق شركت در انتخابات يا نقد كردن ميدهد بر آنها منت بگذارد. به عكس، منتپذير هم هست. مديران كشور افتخارشان اين است كه از طريق نظام مردمسالار- و در كشور ما به دليل مسلمان بودن مردم، مردمسالاري ديني- به هدف اصلي حيات انساني يعني تكامل كمك ميكنند.
٦- مردمسالاري حتما مابهازاي بيروني دارد. اينكه عدهاي دايما توي بوق كنند كه چون دهها انتخابات در ايران پس از انقلاب اسلامي برگزار شده، پس مردمسالاري كاملا محقق شده، تصور كاملي نيست. بعضي از سياسيون و حتي رجال مذهبي، مردمسالاري را يك مقوله اجباري و تحميلي ميدانند كه نظام جمهوري اسلامي، آن را به اجبار پذيرفته است. چنين تفكري براي مردم هيچ هويتي قائل نيست، چه برسد به حق او براي شركت در انتخابات يا نقد حاكميت و نظاير آن. صاحبان چنين ديدگاهي مردمسالاري را نه هدف نظام كه وسيلهاي براي رسيدن به مقاصد ديگر ميدانند. آنچه در بيانات ديروز رهبرمعظم انقلاب آمد با مكتب فكري اين قشر، قطعا بيگانه است.
٢- انقلابها معمولا پس از گذشت دورههايي از عمرخود دچار تحول در انديشه ميشوند.
- «پيشنويس» خطرناك
جاويد قرباناوغلي . ديپلمات ارشد در ستون سرمقاله شرق نوشت:
يکي از دستاوردهاي بزرگ و انکارناپذير توافق هستهاي، خنثيسازي پروژه وسيع و چندوجهي ايرانهراسي بود. براي درک بهتر اين موضوع نگاهي به وضعيت ايران قبل از برجام در منطقه و جهان کفايت ميکند. از ياد نبردهايم كه حتي کشورهاي کوچک و دوست ايران نيز به دليل فضاي بهشدت ضدايراني متأثر از برنامه هستهاي و هراس از پيامدهاي تأثير سياست آمريکا، عربستان و بهخصوص قطعنامههاي ششگانه شوراي امنيت سازمان ملل متحد، جرئت همکاري با ايران را نداشتند. مقامات آن کشورها به ايران سفر نميکردند، هيئتهاي اعزامي از ايران را يا به لطايفالحيل نميپذيرفتند يا صراحتا با آن مخالفت ميکردند. همکاريهاي اقتصادي به طريق اولي تقريبا تعطيل شده بود و... . هنر برجام و دستاورد شگرف آن، شکست اين فضا، فروريختن ديوارهاي ضخيم اجماع بينالمللي عليه ايران و رهاسازي ظرفيتهاي کشور براي خلاصشدن از انزواي تحميلي بود. به دلايلي که بر همگان روشن است و مجال پرداختن به آن در اين يادداشت موجز نيست، از همان اولين روز اعلام اجراي برجام، پروژه ممانعت از شکست کامل اين برنامه کليد خورد. در اين مرحله، فعاليتهاي دو گروه ولو کاملا متفاوت از يکديگر، همسو بود. گروه اول و در خط مقدم پروژه جديد کشورهايي بودند که براي اجرا و تکميل ايرانهراسي از طريق مسئله هستهاي، از هزينههاي سنگين مالي و توان ديپلماتيک خود در جهان استفاده کردند و اميدهاي زيادي براي تکميل آن و بلوکهکردن کامل ايران در سر ميپروراندند.
اين گروه اين بار براي ممانعت از حضور توانمند ايران در عرصه جهاني و استفاده از دستاوردهاي برجام و ظرفيتهاي اقتصادي و سرمايهگذاري پروژه شکستخورده ايرانهراسي را اين بار در قالب فعاليتهاي موشکي و نفوذ ايران در منطقه در پرتو تحولات چند سال اخير، کليد زدند. دسته دوم اما در داخل فعال بودند؛ گروههايي که در طول مذاکرات هستهاي نگران از اينکه مذاکرهکنندگان هستهاي، دستاوردهاي جوانان غيرتمند ما را در انرژي هستهاي به غربيها ميفروشند، فرياد «وا ايرانا و وا اسلاما» سر دادند. تيترهاي بزرگ روزنامهها و سايتهاي چندصدتايي اين جناح را که بعدها به دلواپسان معروف شدند، از ياد نبردهايم. عجب اينکه هنوز هم نظريهپردازان اين گروه با استفاده از امکانات گسترده رسانه و فضاي مجازي و حتي رسانه ملي به اين جو دامن ميزنند.
در دوسالي که از اجراي برجام ميگذرد، اقدامات و تحرکات بيوقفه آمريکا بهخصوص پس از ورود ترامپ به کاخ سفيد، اسرائيل و عربستان عليه ايران از طريق ديپلماسي آشکار و پنهان، تهديد و تطميع ديگر کشورها براي همراه يا متحد کردن آنها درباره آنچه در نظر آنها «خطر ايران» ناميده ميشود، در حال تبديلشدن به اقداماتي در سطح جهان و از طريق مجامع بينالمللي است. گفته ميشود نمايندگان آمريکا، بريتانيا و فرانسه در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، پيشنويس قطعنامهاي را تهيه کردهاند که هدف آن در ظاهر «تمديد تحريم تسليحاتي يمن براي يک سال ديگر» و در واقع محکوميت ايران به خاطر ناکامي در ممانعت از ارسال موشک به حوثيهاي يمن است. نيکي هيلي، نماينده دائم آمريکا در سازمان ملل متحد، اقدام شوراي امنيت عليه ايران به بهانه آنچه وي «نقض تحريمهاي شوراي امنيت عليه يمن» و ممانعت از جلوگيري از ارسال مستقيم يا غيرمستقيم، فروش يا انتقال موشکهاي بالستيک کوتاهبرد و ساير تجهيزات به حوثيها ناميد، خواستار اتخاذ تدابير لازم از سوي شوراي امنيت شده است. روز گذشته نيز نتانياهو با تکرار نمايشي که در سازمان ملل متحد با هدف تأثيرگذاري بر مذاکرات هستهاي به راه انداخته بود، مدعي شد تکهاي از «پهپاد ايراني» را در دست دارد تا در حلقه جديد ايرانهراسي، فعاليتهاي ترامپ و نيکي هيلي را تکميل کند. روند رو به رشد اظهارات مقامات اروپايي را بايد جدي گرفت و براي جلوگيري از اتصال حلقههايي که هنوز به دليل ظرفيت برجام و پايبندي ايران به آن، از يکديگر جداست، تدبيري انديشيد. اخيرا ترزا مي، نخستوزير بريتانيا، اعلام کرد که بريتانيا و آلمان خود را در نگرانيهاي آمريکا از اقدامات ايران در خاورميانه سهيم ميدانند و آماده مقابله با سياستهاي ايران در منطقه هستند. قبل از وي نيز امانوئل مکرون، رئيسجمهوري فرانسه هم درباره برنامه موشکي ايران اظهار نگراني کرده بود که با توجه به موضع اخير وي در برنامه موشکي و پاسخ تند سخنگوي وزارت خارجه، بيم آن ميرود که سفر قريبالوقوع مکرون به تهران را به مخاطره اندازد. مقامات مسئول ايران بارها به درستي گفتهاند هدف برجام انحصارا حلوفصل برنامه هستهاي ايران بود. اين گزاره به آن معناست که موضوعات موشکي و تحولات منطقه را نميتوان به برجام پيوند زد و از آنها در جهت تضعيف يا توقف برجام سوءاستفاده کرد. از سوي ديگر شاهد آن هستيم که همين موضوعات دستاويز آمريکا براي ورود به برجام، تهديد به خروج از آن و فشار به اروپا شده است. سخن اينجاست در حالي که ايران در مهمترين چالش ديپلماتيک دو دهه اخير خود توانست از طريق مذاکره آمريکا را در فعاليتهاي هستهاي به عقبنشيني وادار كند و موفقيت بزرگ ديپلماتيک به ارمغان آورد، چرا بايد از ورود به مذاکره با کشورهاي اروپايي درباره موضوعاتي که اتفاقا از دست پر و منطق نيرومند برخوردار است، پرهيز کند؟
اجازه دهيد شعارهايي که به درستي و واقعبيني از آنها عبور کرديم و فارغ از جو هيجاني مسير مذاکره را برگزيديم و در نهايت پيروزي بزرگي را رقم زديم، يک بار ديگر از نظر بگذرانيم. از ياد نبردهايم که رئيسجمهور پيشين با تمسخر قطعنامه و گفتن آن سخنان سخيف، کشور را در آستانه ويراني اقتصادي و تکميل حلقه اجماع جهاني و تصويب قطعنامههاي متعدد و پيدرپي قرار داد. تکرار اين روند دور از خردورزي و شأن ملت بزرگ کشورمان است. دشمنان ايران در حال تکميل و اتصال حلقههاي در حاضر گسسته و منفصل اجماع عليه ايران به بهانه برنامه موشکي و نفوذ و بيثباتسازي منطقه هستند. اين پروژه در حال شدتگرفتن است و در صورت ارائه چنين قطعنامهاي به شوراي امنيت، حتي در شرايط وتوي آن توسط روسيه يا چين، اصل اتهام به سوژهاي تقريبا پذيرفتهشده تبديل خواهد شد، هرچند نگارنده بشخصه ترديد دارد روسيه و چين در چنين فضايي از «حق وتو» براي شکست چنين قطعنامهاي استفاده کنند. ضروري است ايران تحولات اخير حول موضوعات مربوط به خود را جدي گرفته و فارغ از فعاليتهاي روزمره دستگاه ديپلماسي کشور، در سطح ملي به آن توجه ويژهاي شود.
نظر شما