گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا در سفری از پیش تعیین نشده با حامد کرزی و نیروهای انگلیسی حاضر در افغانستان ملاقات کرد؛ دونالد تاسک، نخست وزیر لهستان در سفری... ؛
نیکلا سارکوزی، رئیسجمهوری فرانسه در بازدیدی اعلام نشده... ؛ کوین راد، نخست وزیر استرالیا...؛ و رومانو پرودی، نخست وزیر ایتالیا هم در سفری همچون دیگر رهبران اروپایی اعلام نشده و البته یک روزه وارد کابل شد و پس از ملاقات با کرزی و سربازان ایتالیایی مستقر در افغانستان، شام را در رم صرف کرد.
این تراکم سفر به کابل تنها به کمتر از یک ماه گذشته مربوط میشود و اگر قرار بود برای مثال برنامه یک سال گذشته حامد کرزی در استقبال از مقامات اروپایی- آمریکایی را بررسی کنیم احتمالا به یک صفحه کامل در روزنامه نیاز داشتیم! به هر حال این بازدیدهای یک روزه پرسشهایی را درخصوص انگیزه اصلی این رهبران در اذهان ایجاد میکند.
آیا هدف از این سفرها تأکید بر پایبندی به تعهدات است؟ آیا رهبران اروپایی میخواهند اهمیت جنگ علیه تروریسم را در افغانستان گوشزد کنند؟ آیا...
اگر به سخنرانی این مقامات در افغانستان توجه کنیم به جملاتی مشابه برمیخوریم. ناتو درگیر مبارزه با تروریسم است، ما نمیتوانیم و نباید در این جنگ شکست بخوریم، ما به تعهدات خود در قبال بازسازی افغانستان پایبندیم و چه بسیار جملات کلیشهای دیگری که شاید حتی امید به آینده را نیز در دلها ایجاد نمیکند.
از سوی دیگر اگر به انتقادهای گاه و بیگاه رابرت گیتس از نحوه پیشرفت امور در افغانستان به ویژه سخنرانی وی پیش از شرکت در اجلاس وزرای دفاع ناتو در اسکاتلند توجه کنیم، صحنه بیش از پیش برایمان آشکار میشود.
وی در انتقادی که بیشتر شبیه عجز و ناله بود خطاب به کشورهای عضو ناتو گفت: ما در بخش پشتیبانی حتی نتوانستهایم هلیکوپترهای مورد نیاز در افغانستان را تأمین کنیم!
وی با دلخوری و ناامیدی تأکید کرد: کشورهای عضو ائتلاف اراده، به تعهدات خود در قبال افغانستان آنگونه که باید عمل نکردهاند و ما نیاز به رویکردهایی جامع و هماهنگ در این کشور داریم.
واقعیت این است که هیچ کشوری به انجام عملیات خطرناک در افغانستان تمایل ندارد؛ واقعیت این است که همه از تقسیم قدرت در افغانستان میهراسند و مشارکت در عملیات برقراری ثبات در افغانستان برای آنها استقرار نیرو در حوالی کابل معنی میشود نه شرکت در عملیات بازپسگیری موسی قلعه.
وزیر دفاع آلمان که کشورش پس از ایالات متحده و بریتانیا، بیشترین نیرو را در افغانستان دارد( اما این سربازان در هیچیک از عملیات بزرگ چند ماه اخیر در این کشور شرکت نداشتند) در واکنش به اظهارات همتای آمریکایی خود تصریح کرد: این انتقادها برای ما تازگی ندارد!
6 سال از اشغال افغانستان میگذرد و این کشور همچنان بیش از 70 درصد موادمخدر دنیا را تولید میکند، هنوز سایه بیثباتی و ناامنی در بسیاری از مناطق افغانستان گسترده است و این حقیقت را پایتختهای اروپایی به خوبی میدانند.
مؤسسه مطالعات سلطنتی انگلستان – چتم هواس- دو ماه پیش گزارشی جالب از وضعیت افغانستان منتشر کرد. نگارندگان گزارش که ماهها در شهرهای مختلف افغانستان بررسی میدانی انجام داده بودند، همگی بر لجام گسیختگی و ناهماهنگی راهبردها با هدف بازسازی این کشور تأکید داشتند.
در این گزارش آمده بود نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در کابل! حتی برای خرید غذا نیز جرات ندارند از مقر خود خارج شوند و از افراد محلی برای تهیه مایحتاج خود استفاده میکنند.
بازسازی فراموش شده افغانستان اکنون بهعنوان یک ضرورت و حتی فراتر از آن بهعنوان یک راه حل جلوگیری از شکست مطرح است که ائتلاف اراده برای دستیابی به آن در پی یافتن راهبردی کارگشاست.
اخیراً گمانهزنیهای جالبی درباره مسیر آینده سیاسی در افغانستان به گوش میرسد؛ تعدیل قدرت در کابل و احتمالا شریک ساختن طالبان میانهرو که بناست سارکوزی جاه طلب نقش این میانجی را بازی کند.
بنابراین اگر قرار باشد برای پایان دادن به جنگ در افغانستان، طالبان میانهرو سلاح بر زمین بگذارند از طریق فرانسه راحتتر میتوان وارد معامله شد زیرا نه تنها واشنگتن و لندن به شدت درگیر عراق بوده و هستند بلکه اساسا از اعتماد و ظرفیت لازم برای ایفای این نقش برخوردار نیستند.
اما همان سؤال اول، این سفرهای یک روزه برای چیست؟ نمایشی نمادین با هدف القای این موضوع که ائتلاف ناتو همچنان برقرار است اما واقعیت دست کم در افغانستان چیز دیگری است؛ درد ناتو در این کشور بحران زده، خوب نجنگیدن است.