به گزارش همشهری، ساعت 19یازدهم دیماه سال گذشته، به قاضی سیدسجاد منافیآذر، بازپرس جنایی پایتخت خبر رسید مردی 50ساله بر اثر اصابت ضربات چاقو در خانهاش در شمال شرق تهران به قتل رسیده است.
تیم جنایی با حضور در محل پی برد که روز حادثه مردی جوان مهمان خانه مقتول بوده است. همسایهها میگفتند که دقایقی قبل صدای فریادهای قربانی را شنیدهاند که به سختی خود را به راهروی ساختمان رسانده و درخواست کمک میکرد. وقتی همسایهها رسیدند، مردمیانسال غرق در خون بود و درست زمانی که میخواست نام قاتل را بگوید از حال رفت و جان باخت.
تحقیقات نشان میداد که مهمان آشنای مقتول، همزمان با جنایت، پابرهنه فرار کرده و حتی کفش و موبایلش را جا گذاشته است. از سویی در راهروی ساختمان هم رد پای خونی قاتل فراری دیده میشد. در چنین شرایطی تحقیقات برای شناسایی این مرد آغاز شد.
- شروع تحقیقات
بررسیها نشان میداد که در زمان حادثه همسر و دختر 7ساله مقتول در خانه نبودهاند. همسر وی وقتی در جریان قرار گرفت به سرعت خود را به محل زندگیاش رساند و به مأموران گفت: ساعتی قبل شوهرم، من و دخترم را به خانه یکی از بستگانمان رساند و مجددا به خانه بازگشت. یکی از آشنایانمان به نام مهدی مهمان خانه ما بود. یک هفتهای میشد که او به تهران آمده و در خانه ما زندگی میکرد اما هیچ اختلافی با شوهرم نداشت.
بعید میدانم که او قاتل باشد. کارآگاهان در ادامه به سراغ دوربین مداربسته ساختمان رفتند و متوجه شدند که دقایقی قبل از حادثه مهدی (مهمان آشنا) با 2مرد غریبه وارد ساختمان شده و بعد از حادثه نیز هراسان از ساختمان خارج شدند ضمن اینکه مهدی پابرهنه بود. مأموران در گام بعدی به بررسی گوشی موبایل مهدی که در خانه جا مانده بود پرداختند و به این ترتیب سرنخهای بیشتری در این پرونده بهدست آمد.
- چتهای مشکوک
بررسیها نشان میداد که مهدی 27ساله از مدتها قبل بهصورت پنهانی برای همسر 40ساله مقتول پیامهای عاشقانه میفرستاده. از سوی دیگر مشخص شد که او روز حادثه با 2پسر جوان در ارتباط بوده و آنها را برای آدمکشی اجیر کرده بود. در چنین شرایطی، قاضی جنایی دستور بازداشت همسر مقتول و دیگر مظنونان را صادر کرد.
- رمزگشایی از جنایت
اگرچه همسر مقتول در بازجوییهای اولیه ادعای بیگناهی داشت اما در ادامه چارهای جز بیان حقیقت ندید و راز قتل شوهرش را فاش کرد. او گفت: چند سال پیش به همراه شوهر و دخترم به کیش سفر کردیم. در آنجا خیلی اتفاقی با مهدی که از اقوام دور ما بود آشنا شدیم. از آن زمان رابطه خانوادگی ما با او آغاز شد و مهدی هر وقت به تهران میآمد در خانه ما میماند بهطوریکه در جریان مشکلات و اختلاف من با همسرم قرار گرفت.
وی ادامه داد: هربار که با همسرم دعوا میکردم مهدی سعی میکرد اوضاع را آرام کند و رابطه ما به حدی صمیمی شد که من گاهی با او درد دل میکردم و مهدی مرا آرام میکرد تا اینکه به هم علاقهمند شدیم و تصمیم گرفتیم شوهرم را از میان برداریم و با هم زندگی کنیم. ابتدا قصد داشتیم با جاسازی موادمخدر داخل ماشینش برای او پاپوش درست کنیم تا دستگیر و به اتهام حمل مواد به اعدام محکوم شود اما بعد منصرف شدیم.
پس از آن نقشه قتل او را کشیدیم و یکبار میخواستیم او را از بالکن به پایین پرتاب کنیم و ماجرا را یک حادثه نشان بدهیم اما نتوانستیم. یک بار هم میخواستیم او را بهتدریج مسموم کنیم که نشد تا اینکه مهدی گفت به تازگی با 2جوان در پارک آشنا شده و قرار است آنها شوهرم را به قتل برسانند.
پس از افشای این حقیقت تحقیقات برای دستگیری عاملان جنایت ادامه یافت تا اینکه 2جوان غریبه چند روز پیش در جنوب تهران دستگیر شدند. آنها اقرار کردند که در پارک با مهدی آشنا شده و در ازای دستمزد 50میلیونی قبول کردهاند دست به جنایت بزنند. یکی ازمتهمان اجیر شده گفت: روز حادثه همراه مهدی به خانه مقتول رفتیم و منتظر ماندیم تا او که همسر و فرزندش را از خانه بیرون برده بود، برسد.
وقتی رسید مهدی به سمتش حمله کرد و هلش داد. مقتول شروع کرد به داد و فریاد کردن که ما بهشدت ترسیدیم و فقط با چاقو یک ضربه به دستش زدیم. بقیه ضربهها را مهدی خودش زد و بعد هر 3فرار کردیم.
با اعترافات متهمان تحقیقات پلیسی برای دستگیری قاتل فراری ادامه دارد.
- پیامدهای تلخ رابطههای نامتعارف
امروزه با گسترده شدن ارتباط افراد در شبکههای اجتماعی، متأسفانه شاهد ارتباطهای نامتعارفی هستیم که زنگ خطر جامعه است؛ رابطههایی که عرف جامعه نیست و باعث بروز بیبند و باری در زندگی افراد میشود. درست است که عدممعاشرت یکی از عوامل گسستگی در نظامهای خانوادگی است اما باید بهدنبال ارتباطی بود که فرد را دچار آسیب نکند؛ رفتوآمدی که باعث رشد افراد شود نه رابطههای بیمارگونه. ما در علم روانشناسی به زوجین توصیه میکنیم که در چارچوبی خاص با خانوادههایی که رابطههایشان با آنها سالم است رفتوآمد داشته باشند اما اینکه رابطه را با چه کسانی و در چه شرایطی ایجاد میکنند خیلی اهمیت دارد.
در این ماجرا متأسفانه زوجین، در سفری با مردی غریبه آشنا میشوند و صرفا بهعنوان اینکه وی از اقوام دور آنهاست با وی وارد رابطه شده و این صمیمیت تا حدی پیش میرود که مرد غریبه به راحتی وارد خانه آنها شده و روزها در خانه آنها میماند. قطعا وقتی فردی غریبه وارد حریم شخصی زوجین میشود در جریان تمام مشکلات آنها و اختلافاتشان قرار گرفته و حالا زن خانواده برای کمک گرفتن از شخص سوم برای حل مشکلات خانوادگی وارد رابطهای غیرمتعارف با مرد غریبه میشود که نظام زندگیاش را تخریب میکند. مرد غریبه نیز مهارتهای حل مسئله را ندارد و سعی میکند در این مواقع نقش قهرمان را بازی کند.
(البته این موضوع میتوانست کمی متفاوت باشد و با ورود زنی غریبه به زندگی زوجین، باعث بروز مشکل شود.) شاید در ابتدا افراد متوجه این اشتباه نشوند اما بعد میبینیم که این ارتباط تا جایی پیش میرود که به خیانت و حتی جنایت کشیده میشود. من توصیهام این است که زوجین حتما در رفتوآمدهای خود با افراد غریبه، ضابطه و حریمهای شخصیشان را حفظ کنند و اگر دچار مشکل شدند حتی موضوع را با خانواده و نزدیکانشان مطرح نکنند و از متخصصان و مشاورههای خانوادگی برای بهبود روابطشان کمک بگیرند. نکته بعدی بحث طلاق در جامعه امروز ماست.
وی ادامه میدهد: متأسفانه بسیاری از خانمها وحشت از طلاق و جدایی در جامعه و خانوادههایشان دارند، به همین دلیل در خیلی از پروندههای خیانت دیده شده که زنان بهدلیل ترس از طلاق یا مراحل دشوار جدایی که ممکن است همسرانشان راضی به طلاق نشوند، نقشه میکشند تا هرطور شده همسرانشان را از میان بردارند که من باز توصیه میکنم هنگام بروز مشکل، افراد خصوصا خانمها همه جوانب را ارزیابی کنند و مهارت تصمیمگیری داشته باشند تا شاهد چنین حادثههای خشونتباری در جامعه نباشیم.
نظر شما