به گزارش همشهری، چند روز پیش ساکنان ساختمانی در مرکز تهران سرو صدای دختر جوانی را شنیدند که فریادزنان از مردم کمک میخواست. صدا از واحد یک در طبقه اول به گوش میرسید. همسایهها خود را به مقابل واحد شماره یک رساندند و در را کوبیدند تا اینکه پس از دقایقی پسر جوانی(ساکن واحد شماره یک) در را باز کرد و به همسایهها توضیح داد که دوستانش را به خانه دعوت کرده و مشغول تمرین تئاتر هستند.
در همین لحظه ناگهان صدا در فضای ساختمان پیچید. صدا از داخل حیاط میآمد. همسایهها خود را به داخل حیاط رساندند و دختر جوانی را دیدند که از بالکن واحد شماره یک به پایین پریده و میگفت پسرجوان او را گروگان گرفته است. در چنین شرایطی همسایهها با پلیس تماس گرفتند و با حضور مأموران در محل تحقیقات آغاز شد.
«2ساعت مرا در خانهاش حبس کرده بود و مدام تهدیدم میکرد تا مرا تسلیم نیت شوم خود کند.» این نخستین جملهای بود که دختر جوان پیش روی مأموران بازگو کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: چند ماه پیش این پسر جوان به نام آرش در اینستاگرام برایم پیام شخصی فرستاد و به این ترتیب با هم آشنا شدیم.
وقتی نخستین بار سر قرار با او رفتم متوجه شدم که او مدتی قبل با خواهرم دوست بوده و رابطه آنها بهم خورده است. این را که متوجه شدم از آرش خواستم دیگر پیامی برای من نفرستد و مزاحم من نشود اما او دست بردار نبود. میگفت از همان ابتدا با دیدن عکسهای من که در پیج خواهرم بوده، عاشق من شده است. حتی پیشنهاد ازدواج مطرح کرد اما من زیربار نرفتم.
وی ادامه داد: ارتباطم را با او بههم زده بودم اما آرش دست بردار نبود و مدام به من زنگ میزد تا اینکه پیام فرستاد و گفت اگر جوابش را ندهم عکسها و فیلمهای شخصی خواهرم را پخش میکند و آبرویش را میبرد. اینها را که گفت ترسیدم و ناچار شدم جوابش را بدهم.
از من خواست برای آخرین بار به دیدنش بروم تا تمام عکسهای شخصی خواهرم رابرگرداند و قول داد دیگر مزاحم من نشود. بیآنکه بدانم نقشه شومی در سر دارد با او قرار گذاشتم. وقتی سوار ماشین آرش شدم، مدعی شد که عکسها را داخل خانهاش گذاشته است. با تهدید از من خواست به خانهاش بروم اما وقتی وارد آپارتمانش شدم درها را قفل کرد و گفت باید به دوستیام با او ادامه بدهم و اگر جواب رد بدهم مرا به قتل میرساند. او مدام تهدیدم میکرد و نیت شومی در سر داشت.
تنها کاری که از دستم برمیآمد این بود که فریاد بزنم و از همسایهها کمک بخواهم. هرچه به آرش التماس میکردم که دست از سرم بردارد و اجازه بدهد بروم فایدهای نداشت. تا اینکه سر و صدای همسایهها را از داخل راهرو شنید. گویا صدای مرا شنیده بودند و میخواستند نجاتم بدهند.
اما آرش تهدید میکرد که سکوت کنم و میگفت اگر فریاد بزنم گلدان را به سرم میکوبد و جانم را میگیرد. وی ادامه داد: همسایهها پیگیر بودند و مدام به در میکوبیدند تا ببینند ماجرا از چه قرار است، آرش هم سراسیمه شده بود. وقتی به مقابل در رفت، من از فرصت استفاده کردم و به سمت بالکن دویدم. در را باز کردم و از آنجا به پایین پریدم و چون ارتفاع زیاد نبود آسیب چندانی ندیدم.
با اظهارات دختر جوان آرش دستگیر شد و در بازجوییها به گروگانگیری و تهدید دختر جوان اقرار کرد. او گفت: من بادیدن عکسهای ملیکا (شاکی پرونده) در پیج خواهرش، عاشق او شدم و تصمیم گرفتم با وی ازدواج کنم اما وقتی قبول نکرد، نقشه آدمربایی کشیدم.
این پسر26ساله با دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران، برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
نظر شما