چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۵
۰ نفر

دکتر اسماعیل امینی - شاعر، طنزپرداز و استاد دانشگاه: کتاب نمی‌خوانیم؛ چون خیال می‌کنیم که همه‌‌چیز را می‌دانیم و وارث قدیم‌ترین تمدن عالم هستیم و از تمام ملت‌های دیگر باهوش‌تریم و مدام از اینجور خیالات رنگارنگ در سرمان چرخ می‌زند.

دکتر اسماعیل امینی

کتاب می‌نویسیم؛ چون خیال می‌کنیم که خیلی مهم هستیم و خیلی چیزهای مهم را می‌دانیم و رسالت داریم که دانسته‌های فراوانِ خود را هر چه زودتر در اختیار دیگران قرار بدهیم تا از نادانی و غفلت، رهایی یابند.

کتاب نمی‌خوانیم؛ چون می‌بینیم که عملاً سرنوشت ما و مناصب ادارات ما و حتی گاهی معیشت ما غالباً به‌دست کسانی است که نه‌تنها کتاب نمی‌خوانند بلکه به کتاب نخواندن‌شان افتخار هم می‌کنند.

کتاب می‌نویسیم؛ چون همان کسانی که کتاب نمی‌خوانند و در سخنرانی‌شان آشفته حرف می‌زنند و هنگام نوشتن، غلط می‌نویسند، داعیۀ تألیف و تحقیق دارند و هر سال چند کتابِ گردن کلفت منتشر می‌کنند این هوا! کتاب نمی‌خوانیم؛ چون کارشناس و کارشناس ارشد و دکتر و مهندس و استاد و حجت‌الاسلام و علامه‌ایم و با این القاب دلخوش و سرگرم شده‌ایم. پس خیال می‌کنیم، کتاب خواندن موجب کسر شأن‌مان است.

انگار فقط محصلان و دانشجویان و طلاب نیازمندند کتاب بخوانند.کتاب می‌نویسیم؛ حتی در دوران نوجوانی و کودکی، چون پدر و مادرمان بعد از به رخ کشیدنِ خانه و فرش و مبل و ماشین و کیف و کفش‌شان، حالا باید نبوغ فرزندشان را اسباب مفاخره و پُزدادن کنند. خبر فوری: نوجوانی 10ساله با 10مجموعۀ شعر.کتاب نمی‌خوانیم؛ چون سرگرمِ خواندنِ پرت و پلاهای پراکنده‌ایم:
خبر جنجالی! سخنرانی جنجالی! سؤال جنجالی! پاسخ جنجالی! واکنش جنجالی! عکس جنجالی!

کتاب می‌نویسیم؛ چون در مدرسه و دانشگاه و رادیو و تلویزیون، مدام در کعب نفسانیت‌مان می‌دمند و اعتماد به نفس است که از در و دیوار می‌بارد. آنقدر از اعتماد به نفس آکنده‌ایم که مازادِ‌ آن را یا در رانندگی دلخراش، مصرف می‌کنیم یا در خوانندگی گوشخراش و یا در شاعری و نویسندگی جگرخراش!

کتاب نمی‌خوانیم؛ چون خیال می‌کنیم، ‌به روز بودن یعنی آچارکشی و تعمیرات اساسی چشم و ابرو و دهان و دماغ و سایر اعضای بدن از اعالی تا اسافل.

کتاب می‌نویسیم؛ چون وقتی کتاب نمی‌خوانیم و از عالم و آدم بی‌خبریم، خیلی خوش به حالمان می‌شود و هر جرقۀ‌ ساده را طلوع خلاقیت می‌انگاریم و هر سخن سطحی و تکراری و دم دستی را کشف حقیقت می‌پنداریم و هر مضمونِ نازل و مبتذلی که به خاطرمان خطور کند در سطرهای پلکانی می‌نویسیم و به‌خودمان تبریک می‌گوییم که: عجب شعری سرودی نازنینم!
بعد زیر شعرمان تاریخ می‌زنیم و دفتر شعرهای نازنین‌مان را به ناشر می‌دهیم و چند میلیون تومان هزینه می‌کنیم و کتاب درمی‌آوریم تا در نمایشگاه کتاب بدرخشیم.

کد خبر 404363

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

بیشتر

پر بیننده‌ترین خبر امروز

بیشتر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha