احمد پورنجاتی در ستون سرمقاله شرق «چشم باز و گوش باز و باقی قضایا!»نوشت:
یکی از کلیشههای تکرارشونده در ادعاهای دشمنان و مخالفان نظام این است: «این نظام، بقای خود را در بحران میجوید». لابد مقصودشان این است که اگر شرایط سیاسی داخلی و خارجی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور به گونهای نرمال باشد، فاتحه نظام خوانده است و خلاص! از سوی دیگر، یکی از گزارههای تکرارشونده در اظهارنظرهای مقامات و اهالی سیاست و هواداران و دلسوزان نظام این است: «حفظ همدلی و همبستگی و آرامش اجتماعی با وجود تفاوت دیدگاهها، سلیقهها و انتقادها، همواره یک امر ضروری، عقلانی و سودمند برای کشور و ملت است». لابد مقصودشان این است که تنها در شرایط همدلی، همگرایی و آرامش همراه با پذیرش و تحمل یکدیگر، موجودیت و منافع و مصالح نظام و کشور، تأمین و تضمین میشود. حالا میدانید نکته جالب قضیه کجاست؟ اینکه در هر دو گروه، رفتارها به کلی خلاف گفتارها و گويي در خدمت مهندسی معکوس نظریات خودشان است. نقشه بحران برای این نظام را همان طرفی طراحی و سعی در پیادهکردنش میکند که شعار میدهد: راز بقای این نظام، در بحران است! در این سوی قضیه نیز متأسفانه بسیاری از خردهعلتها یا حتی زمینهسازیها برای خدشهواردكردن به کالبد و روح همدلی و همگرایی ملی را برخی از همانها که شعارش را سر میدهند، با گفتار و رفتارهای کژ و کوژ و گاه فرصتطلبانه سیاسیشان فراهم میکنند. از آن گروه اول که هیچ توقعی نیست. بگذارید پنبهشان را حلاجی کنند و حلوای سر گورشان را بپزند.
اما به گمانم برای مردم ایران که بار اصلی همه فرازونشیبها، چالشها و ناهمواریها را به دوش کشیده و میکشند، بسیاری از این رفتارهای بیقاعده و خودخواسته و گاه هردمبیل و ناموجه - از سوی هر شخص حقیقی یا جریان سیاسی و بهویژه شخصیت حقوقی وابسته به نهادهای حاکمیتی- پذيرفتني نیست و از آن مهمتر، چهبسا موجب ناامیدی، سرخوردگی و وادادگی میشود. برخی واکنشهای عجیبوغریب و احساسی یا حتی از موضع عقدهگشایی و تسویهحساب سیاسی در این روزها به بهانه اقدام عهدشکنانه و سخیف ترامپ درباره برجام، نمونهای از این رفتارها بود. نمیدانم چرا برخی نمیخواهند حتی اندکی واقعیتها را ببینند. ملت و کشور، همواره و این روزها بیش از همیشه به بازسازی و تحکیم اعتماد، همدلی و پرهیز از رفتارهای بهانهجویانه و تنگنظرانه نياز دارد. افتخار ما این است که حتی در پیچیدهترین شرایط امنیتی و جنگی در کشور، برخلاف رویه معمول در بسیاری از کشورها، وضعیت ویژه و فوقالعاده امنیتی اعلام و اجرا نکردیم. البته مقصودم توجیه و پاککردن ردپای برخی روشهای افراطی ناسزاوار در برهههای خاص نیست. بهعنوان یک رویکرد کلی میگویم. حواسمان باشد که مصداق این گفته مولوی نشویم که:
چشم باز و گوش باز و این عمی
حیرتم از چشمبندی خدا!
- جنبش ملي ارمنستان
بهرام اميراحمديان در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
در شرايط كنوني ارمنستان با مسائل دشواري روبهرو است كه مهمترين آن، دور ماندن از تحولات منطقهاي است. نبود روابط ديپلماتيك با همسايگان شرقي (آذربايجان) و غربي (تركيه) و نامساعد بودن راههاي ارتباطي به سمت شمال غربي (با گرجستان) و نداشتن ارتباط مستقيم با روسيه، اين كشور را در تنگناي استراتژيك قرار داده و تنها مسير ارتباطي اين كشور از طريق جنوب از قلمرو ايران به سوي آبهاي آزاد است.
همپيماني ارمنستان با روسيه و استقرار تجهيزات نظامي در پايگاه هوايي گومري در شمال غرب ارمنستان در نزديكي مرز تركيه (پايگاه هوايي قارص) و ايروان، حضور روسيه در امور نظامي و سياسي را شدت بخشيده است. اگرچه در جريان ناآراميهاي اخير سخن از روسيه نميرود، ولي مردم ارمنستان به ويژه نسل جوان خواهان روابط گستردهتر با روسيه نيستند و ميخواهند استقلال سياسي بيشتري نسبت به دوره شوروي و دهههاي اخير داشته باشند. حساسيت اين مساله را در نخستين اعلام موضع سياسي پاشينيان درباره تداوم همكاري با روسيه ميتوان دريافت. اشغال قرهباغ كوهستاني و نگهداري آن در زير سايه همپيماني استراتژيك با روسيه براي ارمنستان هزينههاي مالي و سياسي دارد و دولت را در تخصيص بودجه براي ارائه خدمات با تنگناهايي روبهرو ميسازد. مساله ديگر كه برقراري روابط با همسايگان را با موانع جدي روبهرو ميسازد مساله كشتار ارامنه در سال 1915 از سوي تركيه عثماني است كه برقراري روابط ديپلماتيك با تركيه را غيرممكن ميسازد، هرچند روابط غير رسمي به ويژه در تجارت خارجي بين بازرگانان ترك و ارمني گسترده و حتي بيش از روابط رسمي با ايران برقرار است. ارمنستان از مزاياي دالان تراسكا، خطوط راه آهن باكو-تفليس- قارص و مسير خط لوله انتقال نفت باكو-تفليس-جيهان و خط لوله انتقال گاز باكو- تفليس- ارزروم با وجود آنكه از دالان قفقاز در شمال ارمنستان ميگذرند، محروم است. روسيه براي كمك به اقتصاد ارمنستان اين كشور را به عضويت در اتحاديه اقتصادي اوراسيا پذيرفته است، ولي چون ارتباط زميني بين دو كشور وجود ندارد، روسيه تمايل دارد ايران را وارد اين اتحاديه كند تا از آن طريق پيوستگي جغرافيايي ارمنستان با اتحاديه فراهم شود. اگر امكانپذير نشود، آذربايجان را به عضويت ترغيب كند ولي آذربايجان علاقهاي به برقراري اتصال ارمنستان (به سبب اشغال قرهباغ) به محدوده اتحاديه را ندارد وحتي پوتين وعده بازگرداندن هفت شهرستان اشغالي پيرامون منطقه قره باغ را به آذربايجان در ازاي پيوستن به اتحاديه داده است.
رايدهندگان در يك رفراندوم در سال 2015 از تغييرات قانون اساسي حمايت كردند و قدرت رييسجمهور را به نخستوزيري واگذار كردند. مخالفان بر اين باور بودند كه سرژ سركيسيان اين تغييرات را به نفع خود انجام داده بود تا در پايان دوره رياستجمهوري خود كه دور دوم و در 2018 پايان مييافت بار ديگر بتواند قدرت را با خود به نخستوزيري ببرد. سرژ سركيسيان در پايان دوره دوم رياستجمهوري خود در آوريل 2018 با توجه به تغيير نظام سياسي كشور از رياستي به پارلماني، از سوي پارلماني كه اكثر كرسيهاي آن در دست حزب حاكم جمهوريخواه بود، به مقام نخستوزير انتخاب شد. در پي آن، بزرگترين اعتراضات خياباني ارمنستان كه طي سالها به وقوع نپيوسته بود به راه افتاد كه خواهان كنارهگيري سرگيسيان از نخستوزير بود. رهبري اين اعتراضات را نيكول پاشينيان بر عهده داشت. سركيسيان پس از چند روز ناآرامي، داوطلبانه از پست نخستوزيري استعفا داد. نيكول پاشينيان رهبر مخالفان دولت ارمنستان پس از آنكه هفتهها تظاهرات عظيم عليه حزب حاكم را هدايت كرد و چشمانداز سياسي كشور را تغيير داد، پس از يك بار رايگيري در پارلمان با مخالفت اكثريت مجلس كه كرسي اكثريت آن در اختيار حزب حاكم جمهوريخواهان بود، روبهرو شد. بنابر قانون ارمنستان كانديداي نخستوزيري در صورت عدم كسب راي اعتماد ميتواند دو هفته بعد در انتخابي ديگر در رايگيري شركت كند. وي با راهاندازي تظاهرات گستردهاي ديگر، مجلس را تهديد كرد كه اگر بار ديگر راي اعتماد نگيرد كشور را با اعتراضات گسترده و نافرماني مدني فلج خواهد كرد. پاشينيان در دور دوم با جلب آراي چند نماينده حزب جمهوريخواه در ماه مه 2018 توسط پارلمان به عنوان نخستوزير انتخاب شد. نگرانيهايي درباره موضع و ديدگاه پاشينيان نسبت به روابط سياسي با كشورهاي ديگر بروز كرده بود. برخي ديدگاهها حاكي از آن بود كه معترضان ممكن است از خارج پشتيباني شوند يا اينكه يك انقلاب رنگي ديگر در منطقه قفقاز در جريان است. روند امور نشان داد كه اين يك جريان ملي است و بدون وابستگي سياسي و مالي به خارج شكل گرفته است. آقاي پاشينيان پس از به دستگيري پست نخستوزيري وعده داده است كه اتحاد استراتژيك ارمنستان با روسيه را حفظ كند، به همين سبب رييسجمهور ولاديمير پوتين، جزو نخستين رهبراني بود كه انتخاب او را به نخستوزيري تبريك گفت. بنا براين ميتوان گفت كه جريان سياسي در ارمنستان خواهان ثبات روابط با روسيه است. دولتمردان ارمني بهخوبي آگاهي دارند كه بدون پشتيباني روسيه امكان مقاومت در برابر آذربايجان و حفظ مناطق اشغالي قرهباغ و پيرامون براي آنها وجود نخواهد داشت. اكنون با روشن شدن اين ديدگاه ميتوان دريافت كه روابط با روسيه كماكان ادامه خواهد يافت، هرچند انتظار كمك بيشتر از روسيهاي كه خود درگير تحريم غرب و در وضعيت نامساعد اقتصادي قرار دارد امكانپذير نيست.
- همچنان در خُماری برجام
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
1- رویااندیشی برخی دولتمردان، به وضعیت بحرانی و نگرانکنندهای رسیده است. دیروز سخنگوی دولت گفت «تاریخ، قطعا روحانی را به خاطر شجاعت و خدمتی که به ملت کرد، تکریم خواهد کرد». اما همزمان صادق زیباکلام که در ستاد انتخاباتی روحانی فعال بود، اذعان میکند «هنوز یک سال از انتخابات 29 اردیبهشت که روحانی 24میلیون رای آورد نگذشته اما اگر فردا انتخابات برگزار شود، 10میلیون رأی هم نمیآورد. سرعت پشیمانی و ریزش رای او حیرتانگیز است. هرجا میروم، مردم به من اعتراض میکنند». مشابه این دوگانگی تصور، به شکل حاد درباره دیپلماسی و مسئله نقض برجام دیده میشود.
2- معلوم نیست آقای ظریف سفر اروپایی رفته تا از آنها تضمین بگیرد پای تعهدات ضدتحریمی خود بمانند و با تحریمهای ثانویه آمریکا مخالفت کنند یا بسته پیشنهادی اروپا را که نوعی دیکته تازه و باجخواهی نیابتی آمریکاست، بپذیرد و با خود به تهران بیاورد! متاسفانه برخی قرائن، ناظر بر احتمال دوم است. اگر اروپاییها در کنار آمریکا به جای عذر آوردن و قول جبران، طاقچه بالا میگذارند و اجرای تعهد خود را مشروط به شروط و امتیازات جدید میکنند، به خاطر پیامهای ضعفی است که مدام از این طرف منتقل شده است؛ چه آن زمان که با وجود پر بودن خزانه، گفتند خزانه خالی است اما بزرگترین واردکننده خودروهایاشرافی در منطقه شدند. و یا گفتند آمریکا در 5 دقیقه میتواند تمام توان دفاعی ما را نابود کند. و چه 20 روز قبل که آقای ظریف به شوراي روابط خارجي آمریکا رفت و از موضع متهم منفعل، به گله و شکایت از عربستان سعودی پرداخت؛ انگار که مقرّ شیطان بزرگ، دادگاه بینالمللی لاهه است!
3- آیا بدون رازداری و صیانت از اسرار، پیروزی در مصاف با دشمن امکانپذیر است؟ امیر مومنان علیهالسلام در حکمت 48 نهجالبلاغه میفرماید «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَالْحَزْمُ بِإِجَالَهِ الرَّأْی، وَالرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ. پیروزى در گرو احتیاط و دوراندیشی است، حزم و دوراندیشى در گرو مشورت و همفکری، و تفکر صحیح در گرو صیانت از اسرار است». اگر دشمن توانست از آنچه در اتاقهای تدبیر و تصمیم میگذرد مطلع شود، یا بدتر، بر اجزای چرخه همفکری و تدبیر اثر بگذارد، مواجهه دشوار خواهد شد.
4- آقای ظریف و تیمش میگویند به خاطر جاسوسی و شنود، برخی مشورتهای سرّی را در حیاط هتل مذاکرات انجام میدادند. ظریف ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ به روزنامه جام جم گفت «جاسوسی را مفروض میگیریم اما در مورد تعدادش صحبت داریم. زمانی که مذاکرات هستهای در جریان بود، بعضی روزها در محیط مذاکره تلفن من به خاطر شنود مانند اتو داغ بود. او همچنین 20 اسفند 94 در گفتوگو با روزنامه اعتماد خاطر نشان کرد « تصور من در تمام مذاکرات این است که لااقل چندین سازمان جاسوسی مشغول شنود هستند... به اقای کری گفتم که نیاز به هواخوری و پیادهروی دارم. ایشان هم پیشنهاد کردند که با من همراهی کنند تا درخصوص موضوعاتی که شنود آن را به صلاح نمیدانستم با هم در این فاصله حرف بزنم».
5- این تلقی عجیب در حالی بود که کری و شرمن و سوزان رایس، به طور سیستماتیک، قبل از هر دور مذاکره با ایران، با مقامات صهیونیست مشورت میکردند و بعد از مذاکرات، گزارش آن را به سران رژیم صهیونیستی میدادند. از دل همین حسن ظن بود که آقای عراقچی گفت «امضای کری تضمین است» و کلاه گشاد برجام را بر سر تیم مذاکرهکننده ما گذاشتند. سخن ظریف درباره جاسوسی و شنود در حالی بود که نفوذی دانه درشتی مانند دری اصفهانی به عنوان کارشناس ارشد مالی و بانکی و تحریمی در تیم مذاکرهکننده حضور داشت. یک دهه قبل هم کسی عضو و سخنگوی تیم مذاکرهکننده بود که به خاطر ارائه اطلاعات به بیگانگان محکوم شد. نظیر همین را میتوان در نمونه نفوذی بازداشتی در دفتر مشاور رئیسجمهور و همچنین پروندههایی مانند جیسون رضائیان و سیامک و باقر نمازی رصد کرد و به این دغدغه مهم رسید که آیا در مصاف دیپلماتیک، رازهای تیم ما محفوظ مانده بود؟
6- برجام بدون آمریکا، دقیقا یعنی چه؟ اگر ممکن بود، چرا سراغ آمریکایی رفتند که روحانی در اردیبهشت 92 او را «کدخدایی که بستن با او راحتتر است» مینامید اما حالا «مزاحم» میخواند؟ آقای روحانی قبلا در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» نوشته بود «در مجموعه معادلات قدرتهای بیرونی، یک قدرت بزرگ (آمریکا) همواره مخالف روند مذاکرات ما با سه کشور بود و لذا طبیعی بود که این روند با مشکلاتی مواجه شود، البته مذاکره با اروپا بهترین گزینه برای همکاری نبود، ولی انتخاب بهتری هم نداشتیم. من با بیانی در یک مصاحبه مطبوعاتی در سال 1383 گفتم که مابین دوچرخه و پیکان مخیر بودیم. دوچرخه غیرمتعهدها و پیکان، همان انگلیس به اضافه فرانسه و آلمان بودند. بنز هم (آمریکا) بود، ولی ما اجازه نداشتیم از آن استفاده کنیم. ناچار شدیم پیکان را انتخاب کنیم. در این حالت، دیگر نباید توقع بنز از ما داشته باشید». نتیجه توهم بنز سواری آقای روحانی، وضعیت متناقضی است که در آن گیر افتاده و حالا بر مبنای همان تصور خطا تصور میکند صاحبان پیکان کذایی، تحویلش میگیرند و سوارش خواهند کرد! همین جا باید گفت چند ماه دیگر که خیانت اروپا آشکار شد، امثال روحانی و ظریف شروع نکنند به خطابههای انقلابی علیه اروپا و به شعور مردمی که ذات غرب را مدت هاست شناختهاند، توهین کنند. اگر باید موضع انقلابی و ملی عزتمندانه گرفت - که باید گرفت- زمانش همین حالاست.
7- آنها که خود را به خواب زدهاند و میگویند «چطور ترامپ از برجام خارج شد، در حالی که میگفتید برجام به نفع آمریکاست؟»، پاسخ را میدانند. پاسخ، در رفتار همین طیف پس از زیر پا گذاشتن پیاپی برجام توسط هر دو دولت اوباما و ترامپ نهفته است؛ آنها در قول و فعل نشان دادند به هر قیمت پای برجام میمانند! تیم ترامپ وقتی میبینند کسانی خود را گروگان برجام کردهاند، چرا همان مختصر تعهداتی را که اجرا میکردند، ادامه دهند؛ زیر پا میگذارند، در حالی که پنهان و آشکار از اینها شنیدهاند «حتی با وجود خروج آمریکا، در برجام میمانیم و تعهدات خود را اجرا میکنیم»!؟ میگویند کسی شیطان را در خواب دید که برای هر کس، زنجیری فراخور نقطه ضعفهایش دارد؛ پرسید «برای همه زنجیر داری، پس زنجیر من کو؟» و پاسخ شنید «تو خودت دنبال من راه افتاده و تا اینجا آمده ای، زنجیر میخواهی چه کار؟».
8- برجام طوری - به تعبیر تایم- «سر همبندی» شده که در هر دو صورتِ بودن یا کنار کشیدن آمریکا از آن، ایران متضرر شود. آمریکا ابتدا عصاره و عایدی برجام را مکید و اکنون از تفاله آن بهرهبرداری میکند؛ نظیر شوکهای اقتصادی روانی به افکار عمومی و تهدید شرکتها و بانکهای خارجی. این حاصل تشدید وابستگی و نگاه به خارج در اثر برجام است. دقیقا به این میماند که کسی را به مخدری عادت دهند. پس از آنکه معلوم شد این کار چه قدر زیانبار بوده و به جای تسکین درد، بر گرفتاریها افزوده، و فرد بخواهد ترک کند، طبیعتا دچار عوارض و بیتابیهایی میشود. درست در این هنگام، همانها که این گرفتاری را رقم زدهاند، به جای عذرخواهی و شرمندگی، زبان به گستاخی باز کنند که «بفرمایید؛ نمیبینید بدون مخدر، چه قدر حال این بنده خدا را بد میکنید»!
9- امیرمومنان علیهالسلام در نامه 31 نهجالبلاغه به امام حسن(ع) فرمود: «برای امور پیش نیامده، به واسطه آنچه واقع شده استدلال کن، چرا که امور دنیا شبیه هم هستند و از کسانی نباش که اندرز و موعظه سودی به آنان نمیبخشد؛ مگر زمانی که به آزار و رنج برسد؛ که عاقل با آموختن و تربیت پند میپذیرد». کدام عاقلی میگوید اگر زمین خوردی، باید تا خانه سینهخیز بروی و اگر جایی بر حرفت اصرار کردی اما غلط از آب درآمد، باز هم بر منطق باطل خود اصرار کنی؟ لغزشها وعبرتهای گذشته در توافق، یک مسئله است و اصرار بر تکرار هماناشتباهات در ابعادی جدید، مسئله نگرانکنندهتری است. ما اکنون بیش از 4-5 سال گذشته، نگران آینده هستیم؛ همان که یک اقتصاددان حامی اما منتقد شده دولت از آن به عنوان «آیندهفروشی دولت» یاد کرد. جریان سیاسی- رسانهای بزککننده شیطان بزرگ، اکنون به جای اظهار شرمندگی یا دست کم، نشان دادن عزم برای جبران خطا، اصرار بر شبهه افکنی و غبارآلود کردن فضا دارد و همین، شکبرانگیز میشود که درباره بزک آمریکا و توافق با او، فقطاشتباه میکردند یا ماموریت داشتهاند پوست خربزه زیر پای دولت بگذارند؟
10- انسان متاسف میشود وقتی به یاد میآورد که میگفتند «مدیریت ما، مدیریت ژنرالهاست نه گروهبان ها»، «من دیپلمات و حقوقدانم، سرهنگ نیستم»، «مردم نوکر نمیخواهند، مدیر کاربلد میخواهند». یک سال قبل (27 اردیبهشت 96) آقای روحانی در اردبیل گفت «بابا جمعه تموم میشه و شنبه میاد. چه جور آب و صابون بیاریم، رویتان را بشوریم؟... کاسبان تحریم! ناراحتید که تحریمها رفت؟ تحریمها دیگر بر نمیگردد. شما میخواهید مذاکره کنید؟ شما زبان مذاکره با دنیا را بلد نیستید». یک دغدغه مهم این است که برخی دولتمردان در این 27 ماهه پس از اجرای برجام و حتی در چند ماه اخیر، تصور کردند چون توافق کردهاند، بنابراین دشمن آتش بس جنگ اقتصادی داده است؛ حال آنکه دشمن به تدریج در طول همین دوره در حال دور زدن یکایک تعهدات خود درباره برداشتن تحریمهای هواپیمایی و نفتی و بانکی و مالی بوده است. اتلاف وقت دوباره با اروپا چنین تداعی میکند که هنوز هم برخی سیاسیون از خوابزدگی و رویااندیشی منصرف نشدهاند.
11- اگر وزارت خارجه آمریکا در پیشانی جنگ دیپلماتیک با ما قرار داشت، اما در خدمت نقشه اتاق جنگ اقتصادی در وزارت خزانهداری عمل میکرد و عملیات فریب را برعهده داشت. در حالی که دولت خیال میکرد راه رونق اقتصادی، توافق با دشمن است، وزارت خارجه و وزارت خزانهداری آمریکا سرگرم تشدید تحریمها بودند اما این طرف به غلط و دروغ ادعا میشد سایه جنگ را از سر کشور برداشتیم! متاسفانه جنگ جاری و روبه تشدید اقتصادی دشمن- به اعتبار فریب برجامی- آتش بس و دوران صلح و مشارکت و همکاری پنداشته شد. به قول حافظ «شیوه چشمت فریب جنگ داشت- ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم /...گفت خود دادی به ما دل حافظا- ما محصّل بر کسی نگماشتیم». به خاطر دیپلماسیزدگی و غلبه این نگاه بسیط که با توافق محض و بدون حمایت از تولید داخلی و مدیریت واردات میتوان به رونق رسید، از کارکرد ستاد اقتصادی غفلت شد. در اصل در برابر وزارت خزانهداری (جنگ) آمریکا، این طرف ستاد اقتصادی دولت، طفیلی دیپلماسی التماسی و راهبرد «واردات چشم پرکن»! قرار گرفت.
12- میگویند اگر برجام از بین برود، فروش نفت ما را تحریم میکنند و درآمدهای ما پایین میآید. مگر سال 90 یا 92 تحریم نبودیم؟ آن زمان دلار چند بود و الان چند است؟ چرا نرخ دلار از 3300 تومان به 6200 تومان صعود کرد؟ دولت ادعا میکرد درآمدهایش با برجام دو برابر شد و دو برابر نفت فروخت. از طرف دیگر، قیمت نفت هم که به نسبت سال 92 افزایش یافت و کم نشد. همچنین دولت اعلام میکرد تحریمهای مالی و بانکی برداشته شده و درآمدهای ارزی به کشور میآید. با این همه، چرا در سال 96 و 97 که باید میوه برجام را میخوردیم، با چالش در بازار ارز و تبعات اقتصادی آن مواجه شدیم؟ مشکل اصلی بیش از آنکه واقعی باشد، روانی و نتیجه مجال دادن به دشمن و بازوهای رسانهای آن برای مهندسی و شرطیسازی افکارعمومی و حتی تصورات برخی تصمیمسازان و تصمیمگیران است.
نظر شما