ایران پیششرطی را برای ادامه اجرای برجام مطرح کرده و آن لزوم تضمین به اجرای تعهدات اروپاییهاست و اروپاییها هم حرف از بروزکردن قوانین مسدودکننده تحریم ها میزنند. بنا بر این لازم است در ابتدا کارآمدی این مصوبه اروپاییها که مربوط به گذشته است برای امروز واکاوی شود و در ادامه هم راهکارهای موجود دیگر را مورد اشاره قرار دهیم.
1- مسئلهای که این روزها بهعنوان مقررات مسدودکننده تحریمها شهرت پیدا کرده، مربوط به مصوبهای است که اتحادیه اروپا در22نوامبر سال 1996به تصویب رسانده است و براساس آن راهکارهایی را برای مقابله با قوانین فراسرزمینی اعمال کرده است. این مصوبه که مختصر هم هست در 11بند و یک ضمیمه خلاصه شده است.
در آن سالها یعنی بین سالهای 1993تا 1996آمریکا علیه کشورکوبا تحریمهایی را وضع کرده بود و در واقع بهدنبال قانونگذاری فراسرزمینی بود؛ مسئلهای که اتحادیه اروپا با این مصوبه بهدنبال مقاومت در مقابل این نوع سیاستگذاری فراسرزمینی آمریکا بود. در ماده 11این مصوبه تصریح میکند که شرکتهای اتحادیه اروپا حق ندارند از مقررات آمریکا درخصوص تحریم کوبا استفاده کنند. به تعبیر دیگر هدف واقعی این مقررات این بود که آمریکا حق ندارد قوانین خودش را بهعنوان قوانین فراسرزمینی به سایر کشورها تحمیل کند. البته باید توجه داشت که این مقررات سه مشکل عمده داشت.
الف) در این قوانین به ضمانت اجرای آن فکر نشده است. در واقع این مقررات محدودیتها و لزوم مقاومت در مقابل آن را بیان میکند ولی نمیگوید که اگر اروپا یا شرکتی به این مصوبه عمل نکرد در قبال آن باید چه کار کرد.
ب) در بخشی از این مقررات آمده است در مواردی که خسارتهای قابل توجهی به اروپا و کشورهای طرف معامله با کوبا بر اثر تحریمهای آمریکا وارد شود، آنها حق دارند مسئله را در کمیسیون مربوطه مطرح کنند و خود را استثنا کنند تا به موجب آن از خسارتهای عمده در امان بمانند.
ج) نکته دیگر هم در اینباره این است که این قانون هرگز به اجرا درنیامده است. دلیل آن هم این بود که این قوانین در زمانی به تصویب اروپا رسید که کلینتون در مسند قدرت آمریکا بود. کلینتون هم هیچگاه مایل نبود که با اروپا درگیرشود و بنا بر این تحریم شرکتهای اروپایی هیچگاه عملیاتی نشد که بخواهد مقاومتی درخصوص آن صورت بگیرد.
2) نکته مهم درخصوص این مقررات در سال 1996این است که این مسئله ابزاری است که مایل بود فضای سیاسی شکل گرفته در آن موقع را تحتتأثیر خود قرار دهد. در واقع شکل یک قانون بود اما در عمل از سوی صاحبنظران یک بیانیه سیاسی نامیده میشد که میتوانست جو سیاسی را به نفع شرکتهای اروپایی برای تعامل با کوبا تغییر دهد.
3) یک واقعیت را البته باید درنظر گرفت و آن این است که اروپاییها اقدامی که درخصوص کوبا انجام دادند را در گذشته مقابل ایران انجام ندادهاند. ما در سال 2008خاطرمان هست که اروپاییها در مقابل تحریمهای آمریکا عکس العملی از خود نشان ندادند. البته بخشی از این بیتوجهی مربوط به این بود که دیگر فقط تحریمهای آمریکا نبود بلکه تحریمهای شورای امنیت هم پا به عرصه گذاشته بود و خود شورای اروپا هم تحریمهایی را علیه ایران وضع کرده بود. بنا براین امروز شرایط مقداری با سال 2008متفاوت است و اروپاییها اعلام کردهاند که مایل نیستند ایران را تحریم کنند.
4)این نکته هم مهم است که اروپاییها تاکجا مایلند با ایران همکاری داشته باشند و تا کجا مقابل آمریکا میایستند.این مسئله 2چالش جدی دارد که به اختصار به آن اشاره میکنیم.
الف)فضای موجود در اروپا امروز با سالهای 1996متفاوت است. ضمن اینکه امروز در آمریکا شخصی در آمریکا عهدهدار ریاستجمهوری است که دیگر همه او را میشناسند او امروز قصد تحریم ایران و جریمه شرکتهای اروپایی را برای مقابله با ایران کرده است.
ب)مقررات مذکور به لحاظ حقوقی نیاز به آپدیتکردن و تصویب مجدد دارد. یعنی مذاکراتی را میان خود اروپاییها نیاز دارد و در ادامه به پیشنویس و تصویب آن هم احتیاج است. سازوکاری که باید بالاخره به نتیجه برسد، البته خبرها حکایت از آن دارد که کلید آن زده شده است. البته به لحاظ شکلی امکان حفظ کلیت آن وجود دارد ولی لازم است به جای ضمیمه که مربوط به تحریمهای کوباست، لیست تحریمهای ایران از سوی آمریکا اضافه شود که اروپاییها و شرکتهای آنها بدانند از چه مقرراتی نباید پیروی کنند. این نیاز به عزم اروپاییها دارد که باید منتظر بود و دید عملیاتی میشود یا خیر. پس ما باید شاهد یک دور از اقدامات در اتحادیه اروپا برای این مسئله باشیم.
5) اینکه تضامین اروپاییها برای ایران باید چه شکلی داشته باشد سؤال سختی است که نیاز به پاسخهای دقیق دارد که شاید در مجال این نوشتار نباشد. اما در این رابطه هم توجه به 2نکته ضروری است.
الف) تضمین اروپاییها میتواند در قالب موافقتنامههای کشورهای اروپایی با ایران به نتیجه برسد به این نحو که هر یک از کشورهای اروپایی و یا اتحادیه اروپا در مصوبه و یا موافقتنامههای خاص تعهد کنند که ایران را بهخاطر فعالیتهای هستهای به رسمیت شناخته شده در برجام تحریم نمیکنند
ب) در مورد اول، اروپاییها تعهد به یک ترک فعل میکنند، اما تعهد به اجرای یک فعل نکردهاند بنا بر این کماکان شرکتهای مثلا فرانسوی مختار خواهند بود که وارد بازار ایران شوند یا خیر. مگر اینکه اروپاییها شرکتهایی را ملزم به حضور کنند که این بهدلیل نظام لیبرالیسم اقتصادی اروپا تقریبا امکان پذیر نیست. چراکه شرکتها در اروپا اختیار فعالیتهای آزاد تجاری را دارند و از سمت دولتها ملزم نمیشوند.
6) نهایتا موضوع مهمی در این میان است که باید مدنظر قرار بگیرد. ما اگر بخواهیم مانع بازگشت تحریمهای شورای امنیت شویم باید روند همکاری را با اروپاییها به شرط تأمین منافعمان ادامه دهیم. این روند میتواند در قالب یک تعهد کلی که مورد اشاره قرار گرفت صورت بپذیرد. چراکه ما میتوانیم از شکاف شکل گرفته بین اروپا و آمریکا استفادههایی را ببریم. و نهایتا میتوانیم تعهداتی حقوقی از اروپاییها بهدست بیاوریم که براساس آن منافع ملی را حفظ کنیم.
نظر شما