او با همدستی دوستش فروشندههای بنز، بیامو، سمند و پژو را شناسایی کرده و با معرفی خود بهعنوان خریدار نقشه سرقت را عملی میکردند.
به گزارش همشهری، تحقیقات برای دستگیری این دو مجرم از چند روز پیش با شکایت مردی جوان شروع شد. مالباخته در توضیح ماجرای سرقت گفت: برای فروش خودروی بنزم در یکی از سایتهای اینترنتی آگهی دادم. مردی با من تماس گرفت و گفت خودرو را میخواهد. وقتی برسر قیمت به توافق رسیدیم با هم قرار گذاشتیم تا خودرو را ببیند. مردی جوان و شیک پوش سر قرار حاضر شد و از من خواست تا با ماشین دوری بزنیم.
وی ادامه داد: من هم بیخبر از همه جا سوار ماشین شدم و مرد شیک پوش در صندلی جلو نشست. کمی جلوترناگهان موتورسواری از پشت سر به ماشینم کوبید و هردو به سمت جلو پرتاب شدیم. ناچار شدم توقف کنم و از ماشین پیاده شوم تا ببینم چقدر خسارت به ماشینم وارد شده که ناگهان در یک چشم بههمزدن موتور سوار فرار کرد و مرد شیک پوش یا همان خریدار قلابی به سرعت پشت فرمان ماشینم نشست و او هم فرار کرد. من شوکه شده بودم و آنقدر همهچیز به سرعت اتفاق افتاد که حتی نتوانستم شماره پلاک موتور را بهخاطر بسپارم.
- سرقتهای سریالی
با اعلام این شکایت، پرونده بادستوردادیار دادسرای ویژه سرقت در اختیار مأموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. مالباخته در اداره آگاهی حاضر شد تا چهره سارق شیک پوش را ترسیم کند اما با بهدست آوردن تصویر چهره نگاری شده متهم و بررسی تصاویر متهمان سابقه دار هیچ نتیجهای حاصل نشد و این نشان میداد سارق شیک پوش تازه کار است که به تازگی قدم در دنیای سارقان گذاشته است.
همچنان که تحقیقات برای شناسایی متهمان ادامه داشت چند شکایت مشابه دیگر پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان میداد سارقان بهصورت سریالی دست به سرقت خودروها میزنند. شاکیان تازه خودروی بیام و، بنز، سمند و پژوی خود را در سایت خرید و فروش کالا، آگهی داده بودند و 2نفر به شیوه تصادف ساختگی، ماشینها را به سرقت بردند.
- دستگیری
جست و جوها ادامه داشت و تیم تحقیق به سرنخهای خوبی رسیده بود تا اینکه چند روز پیش مأموران کلانتری گلبرگ به سرنشینان خودروی پژویی مشکوک شدند و به راننده دستور ایست دادند. راننده اما به جای توقف، با سرعت شروع کرد به حرکت کردن. به این ترتیب عملیات تعقیب و گریز آغاز شد تا اینکه سرانجام با شلیک تیرهوایی پلیس، خودروی پژو متوقف و سرنشینان آن بازداشت شدند.
این درحالی بود که در بررسیها مشخص شد خودرو سرقتی بوده است.در ادامه با انجام تحقیقات بیشتر معلوم شد راننده آن کسی جز سارق تحت تعقیب نیست که در نقش خریدار حاضر میشد و با ایجاد تصادف ساختگی دست به سرقت میزد. او در بازجوییها گفت با همدستی دوستش که موتور سوار بوده، خودروها را سرقت میکردند. او در بازجوییها به بیش از 5فقره سرقت با این شگرد اقرار کرد و تحقیقات برای شناسایی همدست وی ادامه دارد.
- گفت وگو
- در دام سارقان
سارق دستگیر شده 30ساله است و میگوید خودش هم در دام دزدان گرفتار شده و ماشینش را دزدیدهاند. به همین دلیل تصمیم گرفته برای نخستین بار در زندگیاش خلاف کند و فکرش را نمیکرده که دستگیر شود. گفتوگوبا این جوان را در ادامه میخوانید.
- با همین شگرد در دام سارقان گرفتار شدی؟
بله. ماشین پرایدی داشتم که با آن مسافرکشی میکردم. خرج زندگیام از این راه تأمین میشد. تصمیم گرفتم ماشینم را بفروشم و پژو بخرم. برای همین در یکی از سایتهای اینترنتی خرید و فروش کالا آگهی دادم. مردی سر قرار حاضر شد و به بهانه اینکه میخواهد با ماشین دوری بزند از من خواست تا سوار ماشین شویم. در بین راه وقتی خودش پشت فرمان نشست با مشت و لگد مرا به بیرون پرتاب کرد و ماشینم را به سرقت برد. پس از آن شکایت کردم اما نتیجهای نداشت و سارق دستگیر نشد. خیلی بههمریخته بودم و تصمیم گرفتم برای خالیکردن عقده هایم، با همین شگرد. دست به سرقت بنز و بیام و و... بزنم.
- با همدستت چطور آشنا شدی؟
او از دوستانم بود که میدانستم بهتازگی دچار مشکل شده است. همسرش مهریهاش را به اجرا گذاشته بود و باید ماهانه سکه پرداخت میکرد. او هم مانند من با موتور کار میکرد و در آمد زیادی نداشت. وقتی به او گفتم بیا سرقت کنیم او بدون چون و چرا پذیرفت. نقشه را او کشید و به من گفت تو سوار ماشینها شو و من با موتور شما را تعقیب میکنم تا در فرصتی مناسب و با ایجاد تصادف ساختگی دست به سرقت بزنیم و با هم فرار کنیم.
- فقط بنز و بیام و سرقت میکردید؟
5سرقت انجام دادیم که 3تا از خودروها بنز و بیام و و 2تای دیگر سمند و پژو بود. البته این را هم بگویم برای سرقت این دو خودروی گرانقیمت، یک روز وقت گذاشتم و به نمایشگاه رفتم تا بتوانم با خودروی اتومات بنز و بیام و رانندگی کنم تا هنگام دزدیدن خودرو دچار مشکل نشوم.
- با خودروهای سرقتی چه میکردید؟
یکی از ماشینها را در روزنامه آگهی کردیم و بهصورت قولنامهای فروختیم اما بعد ترسیدیم گیر بیفتیم برای همین دوستم مالخری را به من معرفی کرد و خودروهای مسروقه را با قیمت خیلی پایینتر به وی میفروختیم تا او با شیوه سند نمره کردن یا جعل مدارک هویتی آن را بفروشد و ما فقط پولمان را میگرفتیم.
- چقدر پول گیرتان آمد؟
اصلا نمیدانم چقدر پول شد چون آنقدر بیبرکت بود که همه آن خرج شد. من واقعا تصور نمیکردم که دستگیر شویم چون اگر میدانستم اینچنین آبرویم میرود هرگز قدم در دنیای سارقان نمیگذاشتم.
نظر شما