محمد صادق خسروی علیا- خبرنگار: از شمال غرب ایران که زلزله به جانش زد؛ مردم زلزله زده سرپل ذهاب تا جنوب شرقی ایران؛ هیرمند تشنه‌اش و کشاورزان چشم به راه آبش، از پایتخت از قلب آلودگی، ترافیک و نرخ‌های روبه انفجارش؛

شادی

تهران و مردم آپارتمان‌نشینش تا شمال و معدن‌چیان یورتش، کرمان زلزله زده مان، آبادانی‌های از ریزگرد زده مان، یک کلام همه ایران مان، در یک شب، دریک زمان کامشان شیرین شد. یک آن توپی قل خورد و رفت چسبید به یک تور، بعد همه سختی‌ها و مشکلات یکدفعه از یاد رفت.

جمعیت چشمگیری در سراسر کشور با هزار و یک گرفتاری، یکدفعه آب دستشان بود زمین گذاشتند و به خیابان‌ها رفتند تا جشن بگیرند و شادی کنند؛ آن هم ملتی که می‌گویند از ته جدولی‌های جهان است از نظر شادی، افسرده است، توی تاکسی‌ها، اتوبوس‌ها، مترو وهرجای عمومی‌اش که مجال رد و بدل کردن دیالوگی باشد غر می‌زنند و غم و غصه‌شان را برای هم زیر و رو می‌کنند و خیلی حرف‌های دیگر.

اتفاقاتی که بعد از دقیقه 94بازی فوتبال ایران و مراکش در کشور افتاد نشان داد که اگر فرصتی پیش ‌آید و محرکی باشد مردم ما نه افسرده‌اند و نه از شادی گریزان. برخی جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران در گفت‌وگو با همشهری معتقدند جشن و پایکوبی سراسری در کشور در جمعه شب گذشته و در کل، شادی‌های اجتماعی به نفع جامعه است و باید اجازه داد این کنش‌های اجتماعی به روال طبیعی خود انجام پذیرد.

  • جامعه ایران افسرده نیست و تمنای شادی دارد
    سیدمحمد بهشتی/ کارشناس مسائل فرهنگی

ما نباید مزاحم «امید» و «شادی» مردم شویم. ماجرایی که ما جمعه‌شب بعد از پیروزی تیم ملی فوتبال شاهد آن بودیم مصداق این موضوع است و از 2جهت با اهمیت؛ یکی اینکه برای «شادی» و «نشاط» مردم، کسی نقشه نکشید. آن «نشاط» اجتماعی نه برنامه‌ای از پیش تعیین شده بود و نه هزینه‌ای در بر داشت. مردم در حرکتی خودجوش آمدند به خیابان و «شادی» و «نشاط» به روح جامعه تزریق کردند. این موضوع از این جهت با‌اهمیت است که «استعداد» و «توانایی» خودجوش مردم را برای«شادی» نشان می‌دهد.

اتفاقی که در 2شب گذشته شاهدش بودیم نشان‌دهنده آن بود که جامعه ما حدود و ثغور اخلاقی در «شادی»های اجتماعی را می‌داند و آن را رعایت می‌کند.

موضوع دیگری که می‌توان آن را یکی از دستاوردهای با ارزش ماجرای جمعه‌شب تلقی کرد، مسئله «قیم‌مآبی» است. قیم مآبی به‌اصطلاح مربوط به دیدگاه برخی از مسئولان است که تصور می‌کنند هر کنش و واکنش اجتماعی نیازمند دخالت و جهت‌دهی آنهاست. اتفاق آن شب به مسئولانی که دیدگاه این چنینی دارند، گوشزد کرد که:

«لطفا هیچ کاری نکنید!» و مردم در اینگونه ماجراها نیازی به «قیم» ندارند و نباید برای‌شان مزاحمت ایجاد کنیم. به‌عبارتی هرگاه جامعه- مانند اتفاق جمعه‌شب گذشته- خواست عرض اندام کند و شادی و یا غم خویش را در مقیاس اجتماعی آشکار کند، وجود «قیم‌مآبانه» و «مسئولانه» در امور این چنینی مردم، «مزاحمت» برای آنها تلقی می‌شود.

به اعتقاد من در چنین بزنگاه‌هایی است که می‌توان چهره واقعی جامعه را دید. جامعه ما درعین اینکه ناملایمات بسیاری را در خود شاهد است، اما افسرده نیست و «تمنای شادی» دارد. جامعه «امیدواری» است که در مواجهه با محرک‌های طبیعی، «شادی» در آن ظهور و بروز می‌کند. نیازی نیست که تصنعی جامعه را « شاد» کنیم، جامعه مکانیسم‌هایی درونی دارد که خودش می‌تواند مسائل و مشکلات را حل و فصل کند.

تنها حضور« فاعلانه» و «قیم مآبانه» خیلی وقت‌ها مشکل و اختلال ایجاد می‌کند. دستکاری و اختلال در این کارکرد، جامعه را به لجبازی وا می‌‌دارد؛ مثال بارز آن«جلوگیری از حضور خانواده‌ها در ورزشگاه»‌هاست. این رفتار «قیم‌مآبانه» که محروم می‌کند خانواده‌ها را از حضور «جمعی»، نشان می‌دهد که ارزیابی‌ها نسبت به جامعه غلط است. اتفاق جمعه‌شب نشان داد که مردم ما در کنار خانواده هایشان در یک جشن «خودجوش»، «عمومی و ملی» و «برنامه‌ریزی نشده» حضور پیدا کردند و هیچ مشکلی هم پیش نیامد. به‌نظرم آن شب یکی از «امن‌ترین» شب‌های کشورمان بود.

  • پیروزی تیم ملی بهانه‌ای برای شادی و امید
    مصطفی اقلیما/ جامعه‌شناس

در جامعه‌ای که «تفریح» و «شادی» کم است، پیروزی تیم ملی فوتبال می‌تواند به جشنی عمومی و ملی بدل شود، مردم را به زندگی بازگرداند و امید و همبستگی اجتماعی ایجاد کند. چیزی که جمعه‌شب شاهد آن بودیم، «شادی» مردمی با رعایت معیارهای اخلاقی و «جشن»‌های خیابانی در کنار خانواده‌ها بود؛ جشنی که بدون هیچ‌گونه مشکل و دردسری برگزار و به اتمام رسید. اگر مأموران مانع آنها می‌شدند این جشن و شادی از بین می‌رفت.

شادی جمعه‌شب خوشبختانه از بین نرفت و نتیجه حداقلی آن فراموشی مقطعی مشکلات و گرفتاری‌های معیشتی و تقویت روحیه مردم بود، روحیه اینکه ما می‌توانیم؛ اما نکته مهم این است که متأسفانه در جامعه ما چنین اتفاقاتی کمتر رخ می‌دهد. مسئولان باید درنظر داشته باشند که بعد از شادی‌های اجتماعی، مردم حداقل تا یک هفته کمتر غر می‌زنند و ناامیدهایی که ناشی از تنگناهای اجتماعی، اقتصادی و... است کمتر نقل محفل‌هاست و جای خود را به حس غرور و شادی اجتماعی می‌دهد.

«جشن»‌های اجتماعی خودجوش به افراد جامعه «انرژی» می‌دهد تا آستانه تحمل، انگیزه، امید و همبستگی خود را تقویت کنند. وقتی مردم در پی«شادی» در جشن عمومی بدون برنامه شرکت می‌کنند و به خیابان‌ها می‌آیند در کنار هم انرژی‌هایشان تخلیه می‌شوند، نفس راحتی می‌کشند و به خانه‌هایشان می‌روند؛ اتفاقی که در همه جای دنیا هم‌چنین است.

وقتی در کشوری شادی وجود دارد به این معناست که کسی مزاحم کسی نمی‌شود. اجازه بدهیم در اینگونه اجتماعات افراد حرف خودشان را بزنند، حالا اگر نمی‌توانیم کاری برای‌شان انجام دهیم حداقل اجازه حرف زدن به آنها بدهیم. مردم ما بعد از پیروزی تیم ملی به خیابان‌ها آمدند و شادی کردند و نشان دادند که این کار را به درستی و بدون دخالت مسئولان انتظامی بلد هستند؛

درحالی‌که در اغلب کشورها «شادی»‌های اجتماعی با شیطنت‌های آسیب زا- مانند آتش زدن سطل زباله و... همراه است اما مردم ما اینطور نیستند و جشن خانوادگی را به‌دلیل مسائل فرهنگی و حدود فرهنگی می‌شناسند. همانطور که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:«بگذارید مردم کار خودشان را بکنند.»

اگر در امور این چنینی بگذاریم مردم کار خودشان را انجام بدهند خیلی از مسائل به‌خودی خود حل می‌شوند. حکومت تنها باید شرایط را برای جشن‌های ملی مهیا کند و بعد کار را به مردم واگذار کند. اتفاقی که پیش از این در جشن‌هایی مانند نیمه‌شعبان هم شاهد بودیم ولی چند سالی است که نهادهای دولتی وارد آن شده‌اند و مسئولیت مردم را کم کرده‌اند که این اشتباه است. زمانی که چیزی دولتی شود دیگر شاهد آن جنب و جوش و حضور فعالانه مردم نیستیم.

کد خبر 408236

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha