در این دوره، به مرور فضاهای تکجنسیتی حاکم بر ورزشگاهها موجب رواج ادبیات و خردهفرهنگهای ناروا و نامناسب برای فضاهای عمومی شد و این عامل جدید بهصورت علت یا دلیلی برای توضیح چرایی این ممنوعیت غیررسمی و نانوشته بهحساب آمد.
در سالهای پایانی دهه70 و بهویژه در دهه80، این موضوع خود را بهصورت یک تقاضای اجتماعی جدی مطرح کرد و بهطور ویژه در سالهای اخیر مورد حمایت کنفدراسیونهای ورزشی و سازمانهای حقوق بشری قرار گرفته و به شکل یک مطالبه سیاسی و اجتماعی در فضاهای سیاسی و بهصورت یک شاخص گفتمانی خود را بروز میدهد.
همزمان در تمام این سالهای ممنوعیت همیشه این پرسش مطرح بوده است که واقعا چرا تقاضای روزافزون دختران و زنان، بهعنوان نیمی از کل جامعه، برای ورود به محیطهای اجتماعی ورزشی نادیده گرفته میشود؟
آیا ملاحظه محیط مردانه ورزشگاه دلیل عادلانهای است؟ آیا این نظام تصمیمگیری با اصول عدالت اجتماعی و ازجمله عدالت جنسیتی هماهنگ است؟ این شرایط ناپایدار و پرهزینه و غیرقابل دفاع تا چه زمانی دوام داشته باشد؟
اما راهحلهای ترکیبی و میانی جایگزین کدامند؟ در یک شرایط ازپیش برنامهریزیناشده و در پی پخش بازیهای مسابقات جام جهانی فوتبال 2018، از پردههای سینمای روباز بوستانی در تهران، موضوع به یک تقاضای اجتماعی نتیجهبخش تبدیل شد و با فشار تقاضای اجتماعی و انعطاف به موقع مدیران شهری، هزاران زن و مرد، بهصورت خانوادگی، راهی ورزشگاه آزادی تهران شدند.
این افراد در یک جنبش مسالمتآمیز اجتماعی، در شبانگاه چهارشنبه سیام خرداد1397یکی از کمسابقهترین مسابقات تاریخ فوتبال ایران را، بیهیچ مشکلی، از صفحات نمایش پهن پیکر ورزشگاه آزادی بهصورت خانوادگی تماشا کردند. این تابو شکست و در یک تحلیل کارکردی، امید میرود با آزادی ورود خانوادگی به فضاهای ورزشی روح احترام و اعتدال به منش رفتاری و محاورهای این فضاهای ورزشی بازگردد.
حضور خانوادگی در ورزشگاه آزادگی بهصورت نمادهایی از شادمانی و نشاط سالم اجتماعی بازتاب یافت و این گام اجتماعی و انسانی مثبتی ارزیابی میشود. این چیزی است که جامعه برای آن دارای عطش و اشتیاق است. همچنین بازتاب غرور و افتخار ملی از تصاویر مخابره شده از حضور خانوادهها در ورزشگاه آزادی بهخوبی آشکار است.
ممکن است اکنون جای آن باشد که نگاهی کوتاه به ادبیات توسعه و ضرورت و زمینههای پیشرفت کشور بهعنوان مأموریت و آرمان تاریخی ملی خود بیفکنیم. توسعه پرشتاب آموزش و بهداشت و سلامت، در دهههای اخیر، کشور ما را، در منطقه در موقعیت مقایسهای خوبی قرار داده است. اما شاخصهای فرصتهای برابر برای ایفای نقشهای اجتماعی؛ مشارکت و توسعه اجتماعی و شاخص فعالیت در بازار کار در کشور نیاز به تقویت دارد.
در واقع یکی از مهمترین شاخصهایی که نیاز به بهبود و تقویت دارد، موضوع مشارکت اجتماعی است. شاخص مشارکت یکی از مهمترین عوامل برای رشد بلندمدت دیگر شاخصهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشورها بهحساب میآید. پایداری در رشد این شاخص یکی از عوامل مهم در تثبیت رشد دیگر شاخصهای توسعه محسوب میشود.
در همین خصوص به این نکته اشاره میکنم که ایران بهلحاظ توسعه اجتماعی زنان، یکی از پایینترین رتبهها را در میان کشورها داراست.
درواقع رتبه 107در میان 186کشور در سال 2011رتبه پایینی است که بیانگر نابرابری جنسیتی است. آمارتیاسن- اقتصاددان- نهادگرا، در فصل هشتم «توسعه بهمعنای آزادی» بر نقشآفرینی و عاملیت زنان در تحول اجتماعی تأکید میکند. وی به شواهد فراوانی اشاره میکند که هر گاه زنان به فرصتهایی که همواره از آن مردان بوده است، دست یافتهاند، توفیقشان در استفاده و بارورکردن ظرفیتهای رشد و رفاه اجتماعی، کمتر از مردان که قرنها ادعای انحصار آن را داشتهاند، نبوده است.
ورود زنان به ورزشگاهها ممکن است لزوما بیانگر توسعهیافتگی زنان نباشد، ولی میدانیم که در جامعهای که میزان افسردگی اجتماعی یکی از بالاترین سطوح و شادمانی و نشاط در یکی از پایینترین شرایط است، چنین اقدامات بسیار کمهزینه یا بیهزینهای چه ارزش افزودهای بالایی برای فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در نظام مبادلات سیاسی و اجتماعی کشور ایجاد میکند.
همچنین در موقعیت چالشآمیز کنونی در سیاست بینالملل و در شرایط پرتحول اجتماعی در میان کشورهای همسایه، ازجمله درخصوص گسترش آزادیهای اجتماعی، همانگونه که در راهپیماییهای ملی بیست و دوم بهمنماه عمل میکنیم، لازم است در تقویت حس همبستگی ملی و عمومی در کشور، تقویت نشانهها و مصداقهای نشاط و مشارکت عمومی، اهتمام ورزیده شود.
سیاست ملی باید به اعتلای مشارکت به مثابه امری خانوادگی کمک کند. حضور خانوادگی در اماکن ورزشی میتواند خود را بهصورت سنتزی از الگوهای مشارکت فردی دختران و پسران و مردان و زنان، نشان داده و جایگزین مظاهر و روشهای دیگر تماشای ورزشی کند.
ما میتوانیم جامعهای باشیم که حضور خانوادگی در فضاهای ورزشی را مشابه جشن 13فروردین، در الگوهای تشویق در میادین ورزشی نهادینه کنیم. چنین شکلی از تماشاگری ورزش به انسجام نظام خانواده و تقویت سطوح خرد اجتماعی و نیز تقویت پیوستگی ملی کمک میکند.
با تأکید بر مقتضیات اجتماعی و فرهنگی توسعه انسانی در ایران و با ملاحظه اولویت اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، انقلابی و ملی در کشور، نیازمند فرصت آفرینی برای ارتقای سطح امید، سرمایه اجتماعی و نهادی کشور در شرایط پر چالش اقتصادی و سیاسی کشور هستیم و ضمن قدردانی از مدیران سیاسی و امنیتی کشور، امیدواریم که فرصت حضور خانوادهها در ورزشگاهها تکرار و تثبیت شود.
نظر شما