البته اين درست است كه حالا ميتوان با استفاده از اپليكيشنها و كتابخوانها مطالعه كرد.
واقعيت ديگر اينكه كتاب الكترونيك امكان جستوجوي دقيق و سريع به ما ميدهد و... اما اين واقعيت را هم شايد نتوان ناديده گرفت كه اگر بههر دليلي امكانات الكترونيكي و ارتباط اينترنتي خود را از دست بدهيم، همچنان همان نسخههاي كاغذي كتاب ميتوانند همراهمان باشند و باز هم با كمك آنها اطلاعات لازم را بهدست بياوريم و لذتخواندن را تجربه كنيم.
اين را هم خوب است هميشه به ياد داشته باشيم كه بشر، از گذشتههاي خيلي دور، كتاب را بهعنوان وسيلهي مناسبي براي ثبت تاريخ زندگي خود و به يادگار گذاشتن يافتهها و كشفهاي ادبي، هنري و علمي خود شناخته است. با اينهمه و با توجه به صورتهاي گوناگون كتابخواندن و مطالعهي نشريات و... خوب است اين را هم از خود بپرسيم كه اصلاً چرا مطالعه ميكنيم و كتاب ميخوانيم؟
- چرا ميخوانيم؟
وقتي كتابي براي خواندن انتخاب ميكنيم قاعدتاً بايد اين پرسش را، هرچند بيكلام، پاسخ داده باشيم كه چرا وقت خود را براي مطالعهي اين كتاب ميگذاريم؟ هدف چيست؟ گاهي آشنايي با مفهوم و دانش و يافتهاي فكري و علمي را هدف ميگيريم و گاهي هدف، لذتبردن از خواندن است.
اگرچه خيليها معتقدند حتي مطالعهي آثار هنري هم بايد به ارتقاي سليقه و ذوق هنري ما كمك كند يا ارزشي انساني، مفهومي هنري و... را در وجودمان تثبيت كند. با اين حساب اگر كتابي به دست گرفتيم كه خواندنش به هيچكدام از اين هدفها كمك نكند، به نظر بسياري آن كتاب سزاوار خواندن نيست. پس كتابي كه براي مطالعه انتخاب ميكنيم توانايي تشخيص، شيوهي تفكر و ميزان رشد هنري و علمي ما را نشان ميدهد.
- تعدادچهقدر مهم است؟
برخي ميگويند امروزه اگر به خانهي كسي رفتي و ديدي اندازهي كتابخانهاش (البته اگر كتابخانه داشته باشد) بزرگتر از تلويزيون است، قاعدتاً بايد خود را با انساني فرهنگي روبهرو ببيني كه از دانش و انديشه بهرهاي برده و به آرا و نظر ديگران احترام ميگذارد.
شايد كسي بگويد همهي كساني كه در خانههايشان كتابخانههاي بزرگ دارند چنين نيستند و راست هم بگويد. براي همين چند سطر بالاتر گفتم قاعدتاً بايد چنين باشد. متأسفانه هستند كساني كه فقط براي پُز فرهنگيبودن و نمايش اهل ادب و هنربودن و... كتاب ميخرند. بايد نشانههاي خواندن دستكم برخي از آن كتابها را هم ببينيم وگرنه صرف داشتن كتابخانه چيزي را ثابت نميكند.
هرچند آدمهاي فرهنگي و اهل مطالعه، معمولاً به داشتن كتابخانهي شخصي و خواندن حداقلي كتاب شناخته ميشوند، اما فقط زياد يا كمبودن تعداد كتابهاي كتابخانهي شخصي آدمها، معيار مناسبي براي تشخيص وضعيت فرهنگي آنها نيست. حتي اگر انتخاب مناسبي نداشته باشند، شايد تعداد كتابهايي كه خواندهاند هم، چندان اهميتي نداشته باشد.
درواقع آنچه ميخوانيم و تأثيري كه اين خواندنها روي زندگي ما ميگذارد، خيلي بيشتر از تعداد كتابهايي است كه در خانه داريم يا حتي خواندهايم و معيار، شخصيت فرهنگي ماست.
حالا كه در آغاز فصل تابستان هستيم و فرصت آزاد بيشتر و اوقات فراغتي داريم، بياييد با خودمان قرار بگذاريم، كمي بيشتر تلاش كنيم، از ديگران مشورت بگيريم، مجلهها و سايتهايي مربوط به كتاب و آثار فرهنگي را بگرديم و با اطلاع و آگاهي نسبي دست به انتخاب كتاب بزنيم و تا جايي كه ميتوانيم كتاب بخوانيم تا هم از خواندن كتابهاي خوب لذت ببريم و هم تأثير بپذيريم.
موافقيد؟ حاصل اين تجربههايتان را ميتوانيد با هفتهنامهي دوچرخه و دوستان دوچرخهايتان هم به اشتراك بگذاريد.
نظر شما