برای مثال جنگ جهانی اول و دوم که رخ داد جمعیت قابلتوجهی از ملتها درگیر آن شدند و بخش عظیمی از ثروت، سرمایه و نیروهای انسانیشان کاملا از بین رفت و آسیبهای بسیار سنگینی را شاهد بودند اما در نهایت دیدیم دوباره این کشورها با کمک مردمشان همهچیز را از نو ساختند،
درحالیکه همان زمان شاید هیچ افق روشنی، در ارتباط با آینده نداشتند، اما در نهایت چه شد؟ بنابراین اگر یک نگاه کلان به همین جهان امروز داشته باشیم میبینیم هیچ کشوری نیست که با چالش، بحران و فراز و نشیب روبهرو نبوده باشد اما به این علت که ملتها خواستهاند، توانستهاند از سختیها عبور کنند در واقع بحران را پذیرفتهاند و با تلاش دوباره و مضاعف خود و دولت هایشان کشورشان را از ورطه نابودی نجات دادهاند؛ البته با عنصری به نام امید اجتماعی. چرا که اگر جامعهای امید اجتماعی را از خود بگیرد نابود میشود.
در واقع به میزانی که امید از یک جامعه گرفته میشود آن جامعه درون خود ویران میشود. بهطور مثال بازی ایران و پرتغال را ببینید، به جایگاه سبک و متد فوتبال این دو کشور توجه کنید اینکه چقدر تفاوت وجود داشت، اما در نهایت فوتبالیستهای ما با امید و تلاشی که داشتند نهتنها توانستند 90دقیقه دوام بیاورند و برای خود و ایران حماسه بیافرینند بلکه تحسین فیفا و افراد بنام سایر کشورها را برای آن امید، حرکت و تلاش بهدست آوردند.
بازیکنان ما در ناامیدی نماندند و برای ساختن دنیای جدید در عرصه فوتبال تلاش کردند و میبینیم حتی در شرایطی که از جام جهانی خارج میشوند اما همچنان تحسین میشوند، چون حداکثر تلاش، سعی، کوشش، تدبیر، عقلانیت، کارجمعی، مشارکت و توجه به مدیریت صحیح برایشان نتیجهای را رقم زده که قابل ستایش بود.
باید باور کنیم که معجزه بیدلیل رخ نمیدهد، معجزه همان ظرفیتهای بزرگی است که درون هر جامعه وجود دارد و اکسیر امید اجتماعی، همان چیزی است که میتواند هر جامعهای را به سوی افقهای روشن هدایت کند. مردم باید اکسیر امید را در یکدیگر بدمند و تبیین کنند تا تبدیل شود به یک خواسته عمومی. مردم باید مطالبه کردن برای رسیدن به خواستههایشان را یاد بگیرند آن هم از مدیران جامعهای که خود انتخاب کردهاند.
وقتی مدیری را در جامعه خود انتخاب میکنیم باید بدانیم که چگونه مدیری است؟ چه برنامهریزی و نتایج مثبتی در کارنامهاش وجود دارد و چه میخواهد برای ما انجام دهد؟ در کنار این خواستههای بحق مردم؛ حاکمیت ما نه فقط قوه مجریه بلکه قوه مققنه، قوه قضاییه و سایر دستگاهها و نهادها باید کار تیمی را بپذیرند و در مواجهه با مشکلات فرافکنی نکنند، بهدنبال مچگیری نباشند، مشکلات کوچک را بزرگ نکنند، بهطور مثال افزایش قیمت ارز و مسکن بارها در دنیا و حتی در همین کشورهای عربی با آن همه پول و سرمایه عظیم رخ داده است و آنها هم از این چالش گذر کردهاند.
این دغدغهها اموری نیستند که جامعه ما را به زمین بزنند. مردم باید یاد بگیرند که در درجه نخست امید داشته باشند و دوم اراده و عزمی جدی برای اصلاح. باید از مسئولان هم بهعنوان یک خواسته اجتماعی بخواهند که بیتدبیری، تنبلی و نامحرم دانستن مردم مورد پذیرش نیست تا ملت با ظرفیتهای بزرگی که دارد کنار شما بایستد. آنچه فاصله ایجاد کرده در جامعه ما به این دلیل است که جامعه انتظار دارد فردی چون رئیسجمهور علاوه برگفتار، اقدامات مناسب هم برای ارائه یک تصویر صحیح از آینده در برابر مردم قرار دهد.
به هر حال یک دولتی امروز مستقر شده که 25-24میلیون رأی آورده پس بنا نیست زیر پای این دولت خالی شود همه مردم باید کمک کنند به کیروش این جامعه تا او بتواند بر مشکلات فائق بیاید. نباید این نگرانی وجود داشته باشد که عدهای تصور کنند بر بحرانها دامن میزنیم تا این دولت نتواند کار خود را درست انجام دهد، البته مردم همیشه همراه بودهاند و همچنان هم آمادگی دارند برای کمک به دولت؛ اما امروز دولت است که باید تصمیم جدی بگیرد برای عدمحضور برخی مدیرانی که آمادگی حل مشکلات را ندارند تا گذر از بحران امکانپذیرتر شود.
نظر شما