در اروپا، کانادا، آمریکا و حتی ژاپن که پرتیراژترین روزنامههای دنیا را دارد نیز این اتفاق افتاده و تیراژ 14میلیونی یکی از روزنامههای مشهور این کشور به زیر 10میلیون رسیده است؛ پس این یک روند جهانی است؛ گرچه در ایران اوضاع فجیعتر است چون رسانههای ما بهشدت به اقتصاد دولتی وابستهاند و وقتی اقتصاد دچار مشکل شود آنها نیز بهشدت تضعیف میشوند. توقف فعالیت، افت تیراژ، تعدیل نیرو، حذف صفحات، کاهش حقوق و مزایای روزنامهها همگی باعث تأسف بسیار است،
اما چاره کار نیست، باید برای بهبود اوضاع رسانهها حداقل در بخش اقتصادی فکری اساسی کرد تا بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. علاوه بر اوضاع اقتصادی نامناسب، بیاعتمادی مردم به رسانهها نیز موجب افت شدید در تیراژ آنها شده است، زمانی که فضای مجازی بدون داشتن هیچگونه خط قرمزی اطلاعرسانی میکند درحالیکه رسانههای مکتوب مجبور به درنظر گرفتن ملاحظات و خطوط متعددی هستند،
نباید توقع داشت که مردم باز هم به آنها روی بیاورند. افکار عمومی به اخبار با چاشنی و جزئیات فراوان فضای مجازی عادت کرده و مذاقشان دیگر اخبار رسمی و تشریفاتی رسانههای مکتوب را نمیپسندد و گواه این ماجرا هم اعضای میلیونی یک کانال تلگرامی در مقابل تیراژ چند هزار تایی یک روزنامه است.
رانت و یارانه دولتی دو آفت دیگری هستند که روزنامهها را زمینگیر کردند. همچنین تعداد بالای روزنامههای سراسری در کشور ما هم معضل جدی دیگری است، در ایران بالغ بر 40روزنامه سراسری داریم که روی دکه مطبوعات میآیند؛ درحالیکه هیچ کجای دنیا اینطور نیست و نهایتا 5 یا 6 روزنامه سراسری وجود دارد و بقیه مطبوعات محلی و موضوعی هستند،
این روند را باید خود روزنامهنگاران اصلاح کنند تا اوضاع مطبوعات تا حدی سامان یابد. در نهایت باید مطبوعات مکملهای متعدد را در فضای مجازی ایجاد کنند تا مخاطبان خود را متناسب در هر کدام از آنها داشته باشند تا تقویت شوند. این موارد راههایی است که میتواند از سقوط کامل رسانههای مکتوب تا حدودی جلوگیری و حضورشان را در عرصه رسانه حفظ کند.
نظر شما