پرندهها
در کنار کفشها
پرواز ميکردند
وقتي گريه ميکرديم
مادر تکههاي ابر
در دهانمان ميگذاشت
خورشيد را سر ميکشيديم
در جهان وارونه، همهچيز زيبا بود
ناگهان
آن طرف زندگي را نشانمان دادند
کاش پرستارها
هميشه نوزاد را
سروته نگه ميداشتند
طاهره جابري
16ساله از شهرقدس
عكس: هليا لگزايي، 17ساله از تهران
- پرده
هوا گرم است
و اين را
پرده ثابت ميکند
که تکان نميخورد
سارا دانشمهر
16ساله از تبريز
- محال
خورشيد شدهاي؛
متولد دورترين نقطهي تماشا
همينقدر دور
و محال...
حنانه شکوري
15ساله از شهريار
- نبودنها
تو نيستي
من نيستم
او هست
و من از صرف تمام فعلها بدم ميآيد.
سپيده طاهرخاني از تهران
- گـلابيهاي نـارس
حياط
پر شده
از گلابيهايي که دوست داشتي.
برگرد
ميترسم نيايي
و دنيا
پر از گلابيهاي نارس شود!
عكس و شعر:
نازنين حسنپور
16ساله از تهران
نظر شما