نیلوفر ذوالفقاری: روزهای داغ تابستان یکی از بهترین زمان‌ها برای اکران فیلم‌های سینمایی است، به همین دلیل سینماگران هم خوشحال می‌شوند اگر نوبت اکران فیلمشان به این فصل بیفتد.

سینما

با این حال همه فیلم‌هایی که تابستان روی پرده می‌روند هم پرفروش نمی‌شوند. «هزارپا» تجربه جدید ابوالحسن داوودی در فیلمسازی، در نخستین روز اکران با بیش از 550میلیون تومان، رکورد فروش افتتاحیه فیلم‌ها را شکست.

برای داوودی ساختن هزارپا، عهدشکنی بعد از سال‌ها نسبت به تصمیمش برای کنار گذاشتن سینمای کمدی بوده. او می‌گوید این روزها سینما وظیفه دارد حال مردم را خوب کند و حتی برای چندساعت، فرصت فراموشی و خنده را به آنها هدیه دهد. با داوودی در دفتر کارش به گفت‌وگو نشستیم؛ جایی که ردیف جوایز و لوح‌های تقدیر، خبر از کارنامه موفق کارگردان می‌دهد.

  • چرا بعد از چند فیلم جدی اجتماعی، ژانر کمدی را انتخاب کردید؟

من کمدی را انتخاب نکردم، کمدی مرا انتخاب کرد. من فیلمسازی را با ملودرام اجتماعی شروع کردم. جامعه‌شناسی خوانده بودم و ترجیح می‌دادم در فضای فیلم‌های اجتماعی کار کنم. «سفر جادویی» فیلمی بود که کارگردانی آن به همسرم پیشنهاد شد، اما آن روزها ما در شرف پدر و مادر شدن بودیم و امکان ساخت فیلم برای همسرم فراهم نبود.

به این ترتیب من وارد فضای فیلم کودک و کمدی شدم. موفقیت سفر جادویی در جشنواره‌ها و گیشه مرا به ساخت چند فیلم کمدی پشت سر هم تشویق کرد. در دولت اصلاحات به فضای اجتماعی-سیاسی و ملودرامی که مورد پسند و سلیقه خودم بود برگشتم. «نان، عشق و موتور 1000» هم فیلمی سفارشی بود که من برای ساخت آن سراغ پیمان قاسم‌خانی رفتم. فیلم که یک هجو سیاسی-اجتماعی بود در فضایی دوستانه شکل گرفت و بعد از آن تصمیم گرفتم به کلی از کمدی فاصله بگیرم. همان زمان هم از دنیای سینمای کمدی خداحافظی کردم و تا سال گذشته، بر سر این عهد ماندم.

  • چه شد که عهدتان را شکستید و دوباره فیلم کمدی ساختید؟

منظر اجتماعی و فضای جامعه برای من اهمیت زیادی دارد، سعی می‌کنم کار خودم را با فضای روانشناسی اجتماعی جامعه وفق دهم. هر فیلمساز وقتی ساختن فیلمی را شروع می‌کند باید تصور کند که اثر او حداقل و در بهترین شرایط، یک سال بعد به نمایش گذاشته می‌شود؛

بنابراین باید پیش‌بینی کند که در شرایط اجتماعی زمان اکران، چه اثری می‌تواند کاربرد بیشتری داشته باشد؟ برای من زمینه شدید شدن بحران در ماه‌های پیش رو قابل مشاهده بود، به همین دلیل هم فکر کردم دیگر زمان مناسبی نیست که من به‌عنوان یک فیلمساز، با تصویر کردن منظرهای تاریک جامعه و مشکلات اجتماعی، دردی به درد مردم بحران‌زده اضافه کنم.

احساس کردم اگر بخواهم دوباره برای مردم «تقاطع» یا «زادبوم» بسازم، دچار خودخواهی و منیت شده‌ام. به‌نظرم این یک خیانت شخصی به مردم بود که در این شرایط، دردهای آن را دوباره واکاوی کنم و موضوع فیلم قرار دهم. وقتی این فیلمنامه پیشنهاد شد، آگاهانه به این نتیجه رسیدم که این کار می‌تواند از دیدگاهی جدیدتر نسبت به فیلم‌های کمدی قبلی، به اثری سالم و سرگرم‌کننده تبدیل شود.

  • نظر منتقدان درباره این انتخاب چه بود؟

خیلی‌ها ساز مخالف کوک کردند. هرچند همه نظرات برای من محترم است اما من تفکر را از کارم حذف نکردم، فقط یک فیلم سرگرم‌کننده ساختم؛ چیزی که وظیفه سینما در همه جهان در همه زمان‌ها بوده است. من هزارپا را با هیچ‌کدام از فیلم‌های دیگر خودم مقایسه نمی‌کنم. هزارپا برای این برهه زمانی و برای مردم در این شرایط سخت اجتماعی ساخته شده است.

  • فکر می‌کنید سینما در این شرایط باید حال مردم را خوب کند؟

حتما باید این کار را بکند. در این شرایط کاری از دستمان برنمی‌آید که اوضاع را بهتر کنیم. اما من به‌عنوان یک فیلمساز وقتی فکر می‌کنم چه کاری از من ساخته است، جوابی جز این ندارم که می‌توانم 2ساعت فراموش کردن دردها را به مردم پیشنهاد دهم. شاید این تنها هدیه کوچکی باشد که می‌توانم به مخاطبانم بدهم. مهم‌ترین وظیفه یک فیلمساز این است که اوقات فراغت را به شکل بهتری برای تماشاگران فراهم کند.

  • این درست نقطه اعتراض منتقدان است که معتقدند فیلمساز نباید با ساخت کمدی به شرایط اجتماعی بی‌اعتنایی کند.

شاید منتقدان جزو آن افرادی هستند که همیشه سواره‌اند و از دنیای پیاده‌ها خبر ندارند. من خودم از فضای نقد آمده‌ام اما برای نخستین‌بار می‌خواهم طور دیگری حرف بزنم. این نخبه‌پنداشتن خود توسط منتقدان، همان بلایی است که باعث شد در زمینه‌های دیگر هم نتوانیم واقع‌گرایانه با موضوعات مواجه شویم.

من تلاش کردم نشان دهم در هر زمان، هر فیلمی را که لازم است با لحنی که مناسب می‌دانم بسازم. اینطور نبوده که یک دوره فیلم‌های روشنفکرانه بسازم و بعد سراغ فیلمفارسی بروم یا برعکس. همیشه موقعیت اجتماعی و تاریخی را درنظر گرفته‌ام. منتقدان از برج عاجی که برای خود ساخته‌اند خارج نمی‌شوند تا به خیابان بیایند و اتفاقات واقعی جامعه را ببینند. من برای همه انتخاب‌هایم، از دیالوگ‌ها گرفته تا قاب‌بندی و مخاطب فیلم‌هایم حرف دارم.

گاهی باید بعضی نظرات را شنید و فراموش کرد. دوست دارم به منتقدان بگویم در این شرایط بگذارید مردم فیلمشان را ببینند، بخندند و حالشان خوب شود، روشنفکری را به مردم تزریق نکنید. بازخوردها می‌گوید این فیلم توانسته فضای شادی را برای تماشاگران به‌وجود بیاورد.

  • خط اصلی قصه در همه فیلم‌های شما، چه جدی و چه کمدی، به موضوعات مربوط به جوانان برمی‌گردد. چرا دغدغه پرداختن به جوانان را دارید؟

چون فکر می‌کنم دنیای جوان‌ها، دنیای آینده است و همراه آن، امید به زندگی، تحرک و پویایی وجود دارد؛ ضمن اینکه در 4 دهه اخیر، فراز و فرودهای زیادی اتفاق افتاده و تناقضات فرهنگی در جامعه به‌وجود آمده است. بخش زیادی از این تناقضات مربوط به دنیای جوانان بوده است؛ جوانانی که در این انقلاب به دنیا آمدند اما حالا به جدی‌ترین منتقدان نسبت به وضعیت فرهنگی موجود تبدیل شده‌اند.

تضاد فضای زندگی جوانان با فرهنگ حاکم و راه‌هایی که برای مواجهه با این تضادها پیدا کرده‌اند، برای من شکلی از مکاشفه و پرداختن به آنها برایم مهم بوده است. سعی کردم در مسیر فیلم‌ها این پرداختن به جوانان را کامل کنم، به همین دلیل اگر در فیلم تقاطع نگاه پدرانه متناسب با سن خودم به جوانان داشتم، با گرفتن بازخوردهایی از سوی همین جوانان، در «رخ دیوانه» قضاوت شخصی و جهت نگاه پدرانه حذف شد.

  • برگردیم به فیلم هزارپا. در این فیلم چند المان آشنای فیلم‌های کمدی وجود دارد که فیلمساز را نسبت به موفقیت فیلم مطمئن می‌کند؛ مثلا روایت داستان در دهه 60 یا استفاده از زوج کمدین. چرا سراغ این المان‌ها رفتید؟

در خیلی از نظرات با این موضوعات روبه‌رو شدم. خیلی‌ها گفته‌اند که فیلم تکرار بعضی کلیشه‌هاست. به‌نظر من سینما اصولا تکرار است. نمی‌توان با هر فیلم دنیایی صددرصد جدید خلق کرد. در درام هم در همه ادبیات داستانی و سینمایی، بیشتر از 38موقعیت نداریم بنابراین همه فیلم‌ها در همین موقعیت‌ها اتفاق می‌افتد.

اینکه چون 2فیلم درباره دهه60 ساخته شده‌اند پس حتما تکرار همدیگر هستند، گزاره اشتباهی است. اینکه فیلم ساختن درباره این دهه فیلمساز را در موقعیت امن قرار می‌دهد هم واقعیت ندارد. دهه60 برای من که سعی می‌کنم نگاه جامعه‌شناسانه داشته باشم از این نظر مهم است که دوره عطف کاملی در تاریخ بعد از انقلاب است؛ دهه‌ای پر از تناقضات و موضوعات مهم و نسلی که آرام‌آرام شخصیت خود را شکل می‌دهد.

بنابراین این دوره برای فیلمسازی با نگاه جامعه‌شناسانه جذاب است. درباره استفاده از زوج کمدین هم، بله این کار کاملا مبتنی بر کلیشه است اما در واقعیت کلیشه، موفقیتی در بیان است که می‌تواند تکرار شود. استفاده بد از کلیشه است که می‌تواند آن را خراب کند اما به‌خودی خود کلیشه سخیف نیست. ارتباط بین زوج کمدین تماشاگر را در معرض فضاهای خنده‌دار قرار می‌دهد و فرصت را برای خلق شوخی‌های بیشتر فراهم می‌کند.

  • شوخی‌های فیلم بسیار دوپهلو و به خطوط قرمز نزدیک هستند. با این موضوع موافق هستید؟

خیلی وقت‌ها موقع نقد، واقعیت‌های اجتماعی نادیده گرفته می‌شوند. به‌نظر من جامعه ما به یکی از بی‌اخلاق‌ترین جوامع دنیا تبدیل شده و این موضوع در مناسبات روزمره و اتفاقات جاری کاملا قابل لمس و مشاهده است. در بی‌اهمیت‌ترین درگیری‌ها و دعواها، سخیف‌ترین کلمات رد و بدل می‌شود.

بی‌پرواترین فیلم‌ها هم به گرد پای آنچه هر روز اتفاق می‌افتد نمی‌رسند. چرا سعی می‌کنیم کاری را که خودمان انجام می‌دهیم در دیگران سانسور کنیم و مذموم جلوه دهیم؟ با شعار و به اجبار نمی‌توان فرهنگ را به‌وجود آورد و تجربه این موضوع را ثابت کرده است. من به‌عنوان فیلمساز وظیفه خود می‌دانم که این دوگانگی و فاصله بین واقعیت اجتماعی و فرهنگ حاکمیتی را تا حد ممکن بدون زیرپا گذاشتن شئونات اجتماعی از بین ببرم؛

ضمن اینکه زبان فارسی در دوره‌های مختلف تاریخی همیشه زبان کنایه، تمثیل و دوپهلوگویی بوده است. این کنایه‌ها هم همیشه با مسائل شخصی و جنسی آمیخته بوده است؛ حتی در آثار سعدی و مولانا هم می‌توان این موضوع را دید. من هر زمان فکر کنم وجودم جایی لازم است، آنجا قرار می‌گیرم و برای مردمی که دچار مشکلات هستند فیلم می‌سازم. حتما اگر فردا شرایط بهتر شود من هم سراغ سینمایی می‌روم که جدی و متفکرانه‌تر است.

  • تیغ سانسور چه میزان از فیلم را حذف کرده است؟

چند دیالوگ کوتاه و کمتر از یک دقیقه از نسخه‌ای که من به شورای پروانه نمایش ارائه کردم حذف شد. هزارپا در ابتدا قرار بود در قالب 2فیلم تهیه شود و زمان آن 185دقیقه بود. اما بنا به دلایلی مثل نامشخص بودن زمان اکران نسخه دوم یا احتمال پخش نشدن قسمت بعدی بر اثر حواشی احتمالی، از این کار صرف‌نظر کردم و با کنار گذاشتن چیزی حدود 65دقیقه، هزارپا را به شکل فعلی ارائه کردم. به این ترتیب بسیاری از شوخی‌ها و صحنه های کاملی که خیلی هم خوب از آب درآمده بودند اما نبودنشان به روند قصه خسارت چندانی نمی‌زد به‌دست خودم حذف شد. تصاویری که در تیتراژ پایانی پخش می‌شود بخش اندکی از همین سکانس‌های حذف شده است.

  • انتخاب بازیگرها برچه اساس بود؟

جز عطاران که نقش برای او نوشته شده بود، بقیه بازیگران با وسواس انتخاب شدند. به‌نظرم مهم‌ترین قسمت کار که سرنوشت فیلم را عوض می‌کند انتخاب بازیگران است؛ به‌خصوص در هزارپا که باید همه کاراکترها به اندازه کافی بامزه و کمدی ظاهر می‌شدند وگرنه شوخی‌ها از دست می‌رفت.

دوست دارم به منتقدان بگویم در این شرایط بگذارید مردم فیلمشان را ببینند، بخندند و حالشان خوب شود؛روشنفکری را به مردم تزریق نکنید. بازخوردها می‌گوید این فیلم توانسته فضای شادی برای تماشاگران به‌وجود بیاورد

کد خبر 412573

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha