در این نشست سعید ناجی و روح الله کریمی به عنوان مدافعان طرح فلسفه برای کودکان و پگاه مصلح و محمد مهدی اردبیلی به عنوان منتقد این طرح سخنرانی کردند.
در ابتدای این نشست ناجی، عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: در رویکردی که از فلسفه در فلسفه برای کودکان ارائه می شود اعتقاد براین است که تحصیلات آکادمیک فرد را فیلسوف نمیکند بلکه اگر یک نفر به فلسفه علاقه داشته باشد و سراغ سوالات فلسفیاش برود میتواند فیلسوف شود و به آن فیلسوف آماتور گفته میشود. به بیان دیگر ما کودکان را تشویق نمیکنیم تا به صورت آکادمیک فیلسوف شوند بلکه تلاش میکنیم به آنها بگوئیم تفکرات فلسفی خود را تقویت کنند. در حلقه های کندوکاو هم تعریف جدیدی از فیلسوف بودن ارائه می شودکه به کودکان امکان فیلسوف بودن میدهد.
پس از ناجی، روح الله کریمی سخنرانی کرد و گفت: ما در فبک با دو گزاره مواجه هستیم؛ گزاره اول اینکه کودکان ذاتا فیلسوف هستند و دلیل این گزاره هم این است که سوالاتی مثل انسان چرا باید پیر شود یا انسان چرا می میرد را مطرح میکنند. گزاره دوم اینکه براساس گفته لیپمن بنیانگذار این فلسفه، هدف فلسفه برای کودکان تربیت فیلسوفان کوچک نیست، بلکه فلسفه کمک میکند تا زندگی آنها غنیتر شود، یعنی یک بچه میتواند در آینده یک مهندس یا کشاورز شود ولی در کار خودش بهترین باشد.
پگاه مصلح، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از دیگر میهمانان این مراسم گفت: دکتر ناجی در جایی گفته بود که فلسفه را نباید در برج عاج نگه داشت من در پی این صحبت پیش وی رفتم و بحث هایی صورت گرفت که قرار شد این جلسه برگزار شود. به عقیده من فیلسوف به گونهای فلسفه ورزی نمیکند که همگان بفهمند و متوجه شوند البته اگر دیگران بفهمند و بخش هایی از آن را ساده کنند اشکال ندارد ولی لزومی ندارد فیلسوف فلسفه را طوری مطرح کند که همگان بفهمند.
وی افزود: هنگامی که مشخص نباشد فلسفه چه فعالیتی است ممکن است با مباحث دیگر خلط شود. وقتی درباره فیلسوف کیست حرف میزنیم یک بحث فرهنگی است چون در زمینههای تاریخ و فرهنگی مختلف فیلسوف تعریف متفاوت دارد مثلا در فلسفه آمریکایی، فیلسوف به کسی گفته میشود که خیلی سخت به فلسفه میپردازد و سلسله مراتبی را طی میکند ولی در فلسفه آلمانی و یونانی اینگونه نیست و معنای متفاوتی دارد.
مصلح ادامه داد: من با گزاره آقای کریمی که کودکان ذاتا فیلسوف هستند، مخالفم چون مباحثی مثل ذات باوری و این ها مطرح میشود. اگر هم بخواهیم نگاه ذات باورانه داشته باشیم موارد نقض متعددی بیان میشود. نکته دیگر اینکه فلسفه را نباید با پرسشگری فلسفی یکی بگیریم. لازم است کار فلسفی را با استاد فلسفه و دانشجوی فلسفه از هم جداکنیم. بنابراین فلسفه همان پرسشگری فلسفی نیست.
این پژوهشگر فلسفه اضافه کرد: اینکه بخواهیم مطرح کردن پرسش ها را مبنی بر فیلسوف بودن بدانیم اشتباه است چون پرسش برای خیلیها مطرح است. خیلیها همیشه پرسشهای زیادی دارند ولی دنبال پاسخ آن نمیروند. عدهای هم سوالاتی درباره امرار معاش و زندگی دارند که اینها هم جزو پرسشگری فلسفی محسوب نمیشود. فیلسوف کسی است که پرسشهایی دارد و به دنبال پاسخ آنها میرود و بعد این پاسخها را در یک سنت فلسفی پی میگیرد و بعد از آن به یک نظام و دستگاه فکری میرسد و زندگی خودش را براساس یک دستگاه منسجم تفکر پایه ریزی میکند. بنابراین فقط تعدادی از سوالات کودکان فلسفی است نه همه آنها.
مصلح گفت: فیلسوف صرفا مقلد پاسخهای پرسشهای فلسفی نیست، بلکه مفاهیم جدید هم خلق میکند و یک دستگاه فکری جدید پایهگذاری میکند مثل ژیل دلوز، نیچه و امثال اینها.
پس از مصلح، محمد مهدی اردبیلی، پژوهشگر و مترجم فلسفه سخنرانی کرد و گفت: وقتی درباره فلسفه صحبت میکنیم با طیف وسیعی از تعاریف فلسفه و فیلسوف مواجه میشویم و عمدتا هم این بحثها انتهایی ندارد و کمی هم خطرناک است.با این وجود هر تعریفی از فلسفه و فیلسوف داشته باشیم کودک فیلسوف نیست چون اگر این طور باشد همه انسان ها فیلسوف هستند و آن وقت اسم فیلسوف بی مسما میشود. فلسفه یک جایگاه انتقادی دارد که با عمومی شدنش ایده اصلی آن از بین میرود. به عقیده من فلسفه برای کودکان (فبک) بستری فراهم میکند که کودک بیندیشد وتفکر انتقادی داشته باشد. ما پرسش فلسفی نداریم بلکه مواجهه فلسفی داریم. در فلسفه مفاهیم انتزاعی و بنیادین بسیار اهمیت دارد و نمیتوان آن ها را دور زد.
وی افزود: فبک کار بسیار خوبی است و من بسیار هم موافق کارهایی که این گروه میکنند هستم ولی معتقدم اسم این کارهایی که انجام میشود، فلسفه نیست و بهتر است نام دیگری مثل کارگاه اندیشیدن انتقادی و یا خلاقانه روی آن گذاشته شود. فلسفه درس دادنی نیست بلکه اتفاقی است که باید در ذهن بیفتد. تصور ما این است که در فبک فلسفه درس داده میشود در حالی که یکی از ویژگیهای فیلسوف رنج، افسردگی، نهی و ... است و خب اگر ما بخواهیم این کار را بکنیم یعنی باید کودکی را از کودک هایمان بگیریم و آنها را تبدیل به کودکهای مغموم و افسرده کنیم که کار درستی نیست.
اردبیلی اضافه کرد: نکته دیگری که درباره کودکان فیلسوف یا کودک فیلسوف وجود دارد اینکه این پروژه وجه تبلیغاتی خیلی جدی دارد گویی مثل دکتر بازی که بچه ها در بچگی انجام میدهند ما از بچهها میخواهیم فیلسوفبازی کنند در این میان خانوادههایی داریم که فکر میکنند با رفتن کودکانشان در این کارگاهها، کودکانشان خاص و از بقیه متمایز شدند به بیان دیگر خانوادهها و کودکان را دچار توهمی میکنیم که اشتباه است و از طرف محتوای فیلسوف بودن هم تهی میکنیم و فیلسوف را فقط تبدیل به یک ژست قشنگ میکنیم و به نظرمن نوعی سوء استفاده از فلسفه است.
در پاسخ به این نقدها، ناجی، عضو گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: ادعای فبک و بنیانگذاران آن این است که فلسفه از یک جایی به بعد منحرف شده و نتیجه اینکه امروز فلسفه فقط برای فلاسفه مانده و کاری هم از دستش برنمیآید برای حل مشکلات جوامع بشری. فیلسوف اگر بتواند مشکلات خودش را حل کند یعنی فیلسوف واقعی است. در کارگاههای فبک، کودکان فلسفه را زندگی میکنند. به نظر من تصور آقای اردبیلی درباره کودک با تصوری که ما از کودک داریم فرق دارد و اینکه گفتند فلسفه همراه با رنج و درد است یک تصور و نظر شخصی است.
کریمی هم در پاسخ به نقدهای مصلح و کریمی گفت: ما در فبک نمیگوئیم که کودک فیلسوف است بلکه می گوئیم کسی است که دارد فلسفه ورزی و تفلسف میکند و اتفاقا نسبت به بزرگترها و بزرگسال ها بهتر هم فلسفه ورزی میکند و فقط هم در حد پرسشگری نیست و نوعی مواجهه فلسفی هم دارد. ممکن است از اصطلاحاتی مثل ذات و جوهر و اینها استفاده نکند ولی دیدگاه هایی را مطرح میکند که خودش به آنها رسیده و یا از جامعه گرفته است و با آنها زندگی میکند ضمن اینکه کودکان در صحبتهایشان از همان بازیهای زبانی که ویتگنشتاین آن را فلسفه میداند هم استفاده میکنند.
وی افزود: در خصوص نکته اردبیلی که گفت چرا نام فلسفه انتخاب شده لازم است بگویم که علت انتخاب فلسفه برای کودکان این است که جایی که انسان شروع به اندیشیدن راجع به تفکر خودش بکند نقطه شروع فلسفه است و در فبک هم همین اتفاق میافتد و تمام تلاش ما هم براین است که کودکان بفهمند دارند چه کار میکنند و به تفکر خود بیندیشند. ضمن اینکه خیلیها این پیش فرض که کودکی را از کودکهایمان نگیریم و اینها را مطرح میکنند ولی معلوم این نیست این پیش فرض که کودک یک انسان عجول، نامعقول، سربه هوا و.. است از کجا آمده است.
مصلح در ادامه بیان کرد: من با شنیدن صحبت های ناجی و کریمی نگران ترشدم و قبل جلسه نسبت به کارهای فبک خوش بین تر بودم. فلسفه به معنایی که ناجی گفت درست نیست و اینگونه ساده سازیها به فلسفه آسیب می زند و توهم فیلسوف بودن به بچه ها آسیب زننده است به عبارتی ساخت یک ماکت از فلسفه و ساده انگاری راجع به آن بسیار صدمه زننده است.
وی افزود: نکته دیگر اینکه وقتی در تعریف کیستی فیلسوف، کودک را هم فیلسوف بدانیم به نوعی به قدرت اجازه میدهیم که به فکر تولید فیلسوف بیفتد و آن را تعریف کند آن وقت باید منتظر فیلسوف الدوله و فیلسوف السلطنه باشیم.
اردبیلی هم در پاسخ به نکات کریمی و ناجی اظهار داشت: فلسفه چیزی جز دست و پنجه نرم کردن با مفاهیم انتزاعی و پیچیده نیست و کل آثار فلسفی هم وظیفه شان رسیدن به مفاهیم انتزاعی است. صحبت من این است که کودک از فهم مفاهیم متافیزیکی و انتزاعی ناتوان است من نمیگویم کودک نامعقول است بلکه میگویم ناتوان است و اینکه بخواهیم بگوئیم کودکها در تفلسف از ما جلوترند خیلی خطرناک است.
کریمی هم در پاسخ به این نظر اردبیلی گفت: اینکه من گفتم کودکان جلوتر هستند منظورم این است که قابلیت ارائه پرسش های فلسفی و مواجهه با پرسش های فلسفی کودکان از بزرگترها بیشتر است.
در انتهای این جلسه سه کتاب تازه در حوزه فلسفه برای کودکان (فبک) با حضور مترجمان اثر رونمایی شد.
نظر شما