دکتر سیدجعفر شهیدی درگذشت. نوشتن یادداشتی مختصر در فرصتی کوتاه درباره آن مرد بزرگ، کاری سخت دشوار است. بهراستی چگونه میتوان 90 سال فضل و فضیلت را در یکی دو صفحه توضیح داد. با این حال، سکوت و خاموشی در فقدان او با هیچ عذری پذیرفتنی نیست.
شهیدی متولد سال 1297 هجری شمسی بود در بروجرد. در جوانی به نجف رفته بود و در محضر علمای بزرگ و مراجع تقلید درس دین آموخته بود و در بازگشت به ایران، تحصیل و تدریس در دانشگاه را تا پایان عمر وجهه همت خود ساخته بود.
شهیدی از دانشمندانی بود که امتیازات و محاسن حوزه و دانشگاه را توأما در وجود خود جمع کرده بود. عمق معلومات و ایمان به خدا و عالم غیب و حقایق معنوی و اخلاق والا را همراه با انضباط علمی و روش درست تحقیق و تألیف یکجا در خود جمع کرده بود.
شهیدی، برای همکاران و دوستان و شاگردانش، تنها یک استاد و معلم نبود بلکه یک الگوی دوستداشتنی و نمونهای از یک زندگی موفق علمی و معنوی بود. در این یادداشت شتابزده خود را موظف میبینم فهرستوار به بعضی از خصوصیات او اشاره کنم.
شهیدی مردی دیندار بود و در همه عمر راه و مسیر درست دینداری را با متانت و استقامت طی کرد. هرجا که بود نماز اول وقت را فراموش نمیکرد.
در سفرها، گاهی متوجه میشدیم که آهسته بیآنکه مزاحم همسفران شود نیمه شب در گوشهای به نماز شب ایستاده است. آنها که از نزدیک او را میشناختند، میدانستند که او به نماز شب مراقبت و مواظبت دارد.
شهیدی، از آغاز عمر تا واپسین دم، توانایی زبان و قلم خود را در خدمت اسلام و ایران اسلامی به کار گرفت و مخصوصا در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی منشأ آثار علمی ماندگاری برای جامعه ما در تاریخ اسلام و معارف اسلامی و ادب و عرفان شد.
او فرزند جوان طلبه بیستوسهسالهای را که به حوزه علمیه قم رفته بود تا درس بخواند و راه پدر را درپیش گیرد، در جنگ تحمیلی از دست داده بود اما هیچگاه حاضر نبود در این باب با کسی صحبت کند و خود را «پدر شهید» معرفی کند.
این داغ جانسوز را مانند گوهری در صندوقچه سینه خود مخفی کرده بود و با آن غم میسوخت و میساخت و دم برنمیآورد.
از ریا و تظاهر بیزار بود و گرد جاه و جلال و مقام و منصب نمیگشت. شهیدی عاشق ایران بود و شیفته فرهنگ و ادبیات فارسی و همیشه و همهجا به فکر اعتلای وطن خویش بود.
با فقدان او، حوزههای علمیه و دانشگاهها یک استاد دانشمند و پاکطینت و سختکوش و خدمتگزار را از دست دادهاند. تحمل مرگ او برای شاگردان و دوستانش دشوار است.
جای او در دانشگاه تهران، در لغتنامه دهخدا، در بنیاد دائرهالمعارف اسلامی و در دهها مؤسسه علمی و فرهنگی که او در آنها منشأ اثر بود، خالی خواهد بود.
پایانبخش این مختصر، میتواند تسلیتی باشد با چشمی اشکبار به خانواده محترم او و به دانشگاهیان و استادان و همه آن کسانی که در پرتو چراغ روشن دانش و اخلاق و ایمان او راهمیجستند و از او پیروی میکردند.
امید آنکه خداوند او را در پناه رحمت و مغفرت خویش جا میدهد و با اولیای خود محشورش گرداند. آمین.
*رئیس مجلس شورای اسلامی