در حال حاضر بيشتر شبيه پاساژي است كه در دل كوه آشيان كرده است و از پاساژ راهي به درون غار تعبيه شده باشد. بعد از قايقسواري كوتاهي، پيادهروي آغاز ميشود. بايد حدود 150 پله را بپيمايي و حواست باشد به سنگها دست نزني، كه اگر دست بزني، ديگر رشد نميكنند. تالار هزارقنديل بسيار زيباست. هم نورپردازياش و هم نحوهي رسوبِ سنگهايش.
اگر روزي گذارت به همدان افتاد، نكند لالجين را فراموش كني كه يك دنياست. درست است كه آثار تاريخي ندارد، فروشگاه زنجيرهاي ندارد و فقط تكوتوك بقالي و نانوايي و ديزي فروشي دارد. آنجا دنياي سفال است، سرتاسر خيابان مغازههاي سفالفروشي است و زيرزمينشان هم كارگاه ساختشان. از همه رنگ و همه نوع.
حالا ميرسيم به بحث سوغاتي همدان. سوغاتي همدان سير و انگشتپيچ و حلوازرده و حلوا معجون و شيرهي انگور و نان كماج و نان برساق است. ميدانم صحبت از اين چيزهاي خوشمزه خيلي هوسانگيز است، اما اين چيزهاي خوشمزه كمي توضيح لازم دارند.
انگشتپيچ به زبان ساده ميشود گز مايع. حلوازرده و حلوا معجون و شيرهي انگور هم مثل انگشتپيچ مايعاند و بسيار خوشمزه. نان كماج هم يك جور كلوچه است. اما نان برساق چيز ديگري است. شبيه نان شيرمال گرد است و مثل دونات بايد سرخ شود.
اليكا عباسزادگان از تهران
عكس: مجتبي مرتجي
نظر شما