پنجشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۶ - ۰۹:۳۱
۰ نفر

مرتضی رخ‌نیا: نمایش خیابانی از آن‌دست ترکیبات وارداتی است که ما فقط گهگاهی و هر چند وقت یک بار در جشنواره‌های تئاتری اسمی از آن می‌شنویم و احتمالا کار چند تیم دانشجویی است که برای تجربه یا به تکلیف، آن را اجرا می‌کنند.

 اما قضیه اینجاست که آن طرف آب هستند کسانی که نمایش خیابانی برایشان شغل است و زندگی‌شان را با حرکات نمایشی در خیابان می‌چرخانند. این روزها اگر گذارتان به بوفه گالری ماه مهر بیفتد، عکس‌هایی را روی دیوار می‌بینید که از نمایش‌های خیابانی شهر بارسلون اسپانیا گرفته شده.

تینا پاکروان - عکاس این نمایشگاه - بعد از دیدن نمایش‌های «خیابانی» در شهرهای مختلف دنیا، تابستان گذشته به فکر عکاسی از نمایش‌های بارسلونی افتاده. او که خود از اهالی سینماست، می‌گوید برای من وقتی که آنها برای کارشان می‌گذارند، خیلی جذاب بود؛ مثلا گریم سنگینی که آنها انجام می‌دهند، شاید ما در ایران برای یک فیلم سینمایی انجام ندهیم.

پاکروان از تلاش آنها برای برقراری ارتباط با مردم - که بیشترشان توریست هستند - یاد می‌کند و می‌گوید آنها از راه ثابت ماندن یا حرکت و رفتن به طرف عابران سعی می‌کردند آنها را درگیر کنند. او این را هم اضافه می‌کند که ما در ایران برای چنین نمایش‌هایی، سنت‌هایی با قدمتی چند هزارساله داریم؛ از مراسم تعزیه گرفته تا نمایش‌های نوروزی. در مراسم مختلف آیینی ایرانی‌ها هم می‌توان نشانه‌ای از اجراهای متنوع با لباس‌های متناسب آن آیین را دید.

پاکروان لیسانس کارگردانی سینما از دانشگاه هنر دارد و دانشجوی رشته سینما در دانشگاهALCU آمریکا و تا به‌حال در عرصه سینما و تلویزیون به‌عنوان کارگردان، دستیار کارگردان، مدیرتولید و... فعالیت داشته است. نمایشگاه نمایشگران خیابان در بوفه گالری ماه‌مهر برپاست.

  این آقا خودش را شکل پروانه درست کرده و با لباسی از طلا و صورتی طلایی، ملت را وادار می‌کند نگاهش کنند و به‌اش پول بدهند.

  عکاس می‌گوید بچه‌ها مشتریان ثابت نمایش‌های خیابانی بودند و بیش از همه از دیدن آنها ذوق‌زده می‌شدند و آنها را می‌پذیرفتند. مرد سیاه‌پوست یک قلب شیشه‌ای به پسرکی که به او پول داده، هدیه می‌کند.

  باز هم یک گریم پرکار. این سرباز جنگ جهانی دوم فقط در صورتی اجازه عکاسی می‌داد که در تشت پایین پایش پول می‌انداختند.

   این مرد گریم سنگینی دارد. سنگین به 2 دلیل؛ یکی اینکه دارد نقش یک آدم سنگی را بازی می‌کند و دوم اینکه کلی وقت گذاشته است تا خودش را به این سر و شکل درآورده. این 2 نفر مثل سنگ روی یک دوچرخه‌ نشسته بودند و اگر کسی در سطل مقابلشان پول می‌انداخت، شروع می‌کردند به پازدن. به گفته عکاس، تا پیش از پازدن فکر می‌کردی واقعا با یک جفت مجسمه سنگی طرفی.

  این عکس از زمان استراحت بازیگر گرفته شده و سیگار مرد، نقشی در نمایش ندارد. عکاس می‌گوید او نقش یکی از خدایان یونانی را بازی می‌کرد و همین‌طور ثابت ایستاده بود و به گلدان آب مقابلش خیره بود.

 عکاس می‌گوید در نگاه اول فکر کردم گریه می‌کند اما در اصل مشغول پاک‌کردن گریم‌هایش بعد از یک روز کاری بود. غروب شده بود و بعد از اینکه گریم‌هایش را پاک کرد، لباس‌هایش را پوشید و رفت.

  دیدن همچین آدمی با این سر و وضع در اسپانیا اتفاق غریبی نیست. کافی بود به این ماتادور بی‌گاو پول بدهند تا شروع کند و ادای یک ماتادور در میدان گاوبازی را دربیاورد.

کد خبر 42006

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز