به همین مناسبت سراغ هفت نفر از نویسندگان، شاعران و مترجمان کودک و نوجوان میرویم تا هرکدام یکی از کتابهایی را که به تازگی خواندهاند و از آن خوششان آمده، به شما پبشنهاد بدهند. پیشنهادهای متنوعی که میتواند هرسلیقهای را راضی کند؛ فقط کافی است از بینشان انتخاب کنید.
حسین تولایی:
- آوازهای سیبزمینی
شاعر: مهدی مرادی
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
این کتاب کشفهای شاعرانهی بکری دارد. کشفهایی که با نگاه شاعرانه به بطری آب معدنی و کرم خاکی و کاکتوس... پدید آمدهاند. شاعر این کتاب تلاش کرده شعرهایش تازه باشد، به همین دلیل سوژههای دمدستی را کنار زده و مخاطب را به جهان تازهی فکرها و نگاههای شاعرانهاش میبرد. مثلاً شعری دربارهی یک دقیقه پیش از این لحظه و اتفاقهایی که در آن افتاده است. یا شعری دربارهی تختهسنگی که از کوه پرت شده است. یا دربارهی میدانی که تمام عمر در خیابان دور میزند اما هرگز به خانهاش نمیرسد و شعرهای دیگری که در کنار کشف شاعرانه، عاطفه و احساس دلنشینی هم دارند.
شادی خوشکار:
- بندبازان
نویسنده: دیوید آلموند
مترجم: شهلا انتظاریان
ناشر: ایرانبان
ترجیح میدهم نویسندهای معرفی کنم که بیشتر وقتها کتابهایش شگفتزدهام میکند: دیوید آلموند. آخرین کتابی که از او خواندم، بندبازان بود. قصهی دختر و پسری که میخواهند بندباز شوند. آنها از دو خانهی متفاوت، اما در همسایگی هم این رؤیا را میبافند و مهارت آنها در بندبازی است که گذر زمان را به ما نشان میدهد. آنها یک زندگی را تجربه میکنند، از کودکی تا جوانی. در دنیایی که دیوانگیهای زیادی آن را دربرگرفته. آلموند خیلی ملایم دنیای دیوانهی امروز را نقد میکند. این ویژگی را در کارهایش دوست دارم و شخصیتهای عجیب اما واقعیاش را، نوجوانهایی که رویا دارند و آن را دنبال میکنند. آلموند یادم میآورد دنیایی که میبینم، بستگی به این دارد که کجا ایستادهام. او بدون شعار و سر و صدا دربارهی طبقه و اختلاف طبقاتی، تفاوت و اقلیت حرف میزند. چیزهایی که امروز باید بیشتر دربارهشان بگوییم.
مریم محمدخانی:
- رودخانهی واژگون
نویسنده: ژان کلود مورلوا
مترجمان: نوید اعطار شرقی و زهره ناطقی
ناشر: محراب قلم
هرچه این دو جلد را ورق زدم تا قسمتی از کتاب را انتخاب کنم و بگویم چرا اینهمه دوستش دارم، دیدم نمیتوانم. لحظات خواندن این کتاب از خوشترین لحظات کتابخوانی سالهای اخیرم بود. بخشهایی از کتاب هست که به گریهام میاندازد و تا ابد در خاطرم میماند. مثلاً آنجایی که هانا میگوید: «چون چیزی برای تشکر نداشتم، مرد را صدا زدم و گفتم اسمم هاناست. این اولین باری بود که اسمم را به کسی هدیه میدادم.» این دو جلد که نشان طلای لاکپشت پرنده را هم گرفته است، یک فانتزی غریب و متفاوت، سرشار از عشق و صلح، با تخیلی بینظیر و سرشار است و دعوت به آرامش و گفتوگو با جهان بیرون و درون میکند.
حمید اباذری:
- وقتی مژی گم شد
نویسنده: حمیدرضا شاهآبادی
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
همین چند روز قبل کتاب «وقتی مژی گم شد» را خواندم. موضوعش دربارهی مشکلات دخترانی بود که بهخاطر کمتوجهی خانواده وارد ماجرای عجیبی میشوند. عدهای قصد دارند آنها را از کشور خارج کنند و به همین دلیل برایشان آرمانشهری به اسم فرانکشتاین میسازند که حقیقت ندارد. این رمان از نظر روایت پیچیدهاش و شخصیتپردازی جذابی که دارد، نه تنها نوجوانان که بزرگسالان را هم جذب میکند. موضوع آن هم مانند کار قبلی حمیدرضا شاهآبادی، یعنی «لالایی برای دختر مرده» به مشکلات دختران میپردازد و جذاب است.
نسترن فتحی:
- اقیانوس انتهای جاده
نویسنده: نیل گیمن
مترجم: فرزاد فربد
ناشر: پریان
مثل این است که همراه چند دوست وارد یک کتابفروشی بزرگ شده باشم. اول هرکس میرود سراغ موضوع مورد علاقهی خودش و بعد هم سری به دوستانش میزند که ببیند مشغول نگاهکردن کدام کتابها هستند. اینجا جایی است که من با شور و شوق یکی از کتابهای نیل گیمن را باز کردهام و اگر شما را ببینم، میگویم: «خیلی خوبه! تصویرهایی که میسازه، شخصیتها و جهانی که خلق میکنه.» شما تا این جای کار متوجه میشوید که سلیقهی من داستانهای تخیلی و فانتزی است. بعد من «اقیانوس انتهای جاده» را از قفسه بیرون میکشم و می گویم: «مثلاً این! نه اونقدر شمشیر و جادو داره که بگی گلدرشته، نه اونقدر واقعیه که بگی حوصلهی این دنیای کسلکننده رو نداری. چیزی بین این دوتاست» این کتاب پر از کشش و اتفاق است. همان چیزی که یک داستان خوب لازم دارد.
سولماز خواجهوند:
- اراذل و اوباش
نویسنده: ارن بلیبی
مترجم: رژینا قوامی
ناشر: پرتقال
از بین کتابهایی که بهتازگی خواندهام، اراذل و اوباش را بیشتر از همه دوست دارم. به جرئت می توانم بگویم این مجموعه، پرشیطنتترین کتابی است که امسال خواندهام. کتاب راوی ندارد. تمام صفحات پر از تصویر و دیالوگ است. طوری که انگار دارید یک فیلم را در قالب کتاب تماشا میکنید. نوع روایت عجیبش باعث میشود احساس کنید خود کتاب هم با خواننده شوخی دارد. این مجموعهی شش جلدی یک داستان بدون راوی است که خوب بلد است چهطور شما را دنبال خودش بکشاند.
زیتا ملکی:
- کوچک اندازهی فیل
نویسنده: جنیفر جیکوبسن
مترجم: آنیتا یارمحمدی
ناشر: پیدایش
این کتاب داستان پسری است که روزی از خواب بیدار میشود و میبیند مادرش وسایلش را جمع کرده و رفته. من به چند علت مختلف این کتاب را دوست دارم. اول اینکه مادر بهخاطر وضعیت روحی نامناسبش، شخصیت جالبی دارد. شخصیت پسر را هم دوست دارم چون بهجای عصبانیت از مادرش، از دست او ناراحت است، اما خودش را نمیبازد و سفرش را ادامه میدهد. ارتباط داستان با فیل هم علت دیگری است که من این داستان را دوست دارم. فیل یکجور نماد امیدواری است. در این کتاب اثری از نفرت نیست و یک داستان مثبت است. از طرف دیگر کتاب خیلی تصویری است و شما تمام صحنهها را به خوبی تصور میکنید. اندازهی کتاب هم قطع پالتویی است و جای زیادی نمیگیرد و میتوانید آن را همهجا با خودتان ببرید. آخرین نکته هم اسم کتاب است. «کوچک اندازهی فیل» تناقض جالبی دارد که اصلاً توی ذوق نمیزند.
نظر شما