زنان فلسطین از آغاز، این ظلم و تعدی را به اندازه مردان احساس میکردند. بنابراین همواره در کنار مردان، مقابل دشمن مشترک برای دستیابی به هدفی مشترک به فعالیتهای مختلف میپرداختند؛ آزادی فلسطین و برقراری یک جامعه دموکرات که منتهی به آزادی مردم شود.
مردم فلسطین با استواری هر چه تمامتر با توطئهها و مقاصد خرابکارانه برای بیرون راندن دشمن از سرزمین خود و نادیده گرفتن حقوقشان مبارزه کردهاند. هجوم صهیونیستها به مناطق بیشتری از فلسطین در سال 1948 بر طبق طرح از پیش برنامهریزی شدهای بود که به منظور گرفتن بخشهای وسیعتر و بیرون راندن ساکنان اصلی این سرزمینها انجام شد.
هدف اصلی این سیاست، تخریب زیربنای اقتصادی فلسطین و محدود کردن صنعت، کشاورزی، تجارت و آموزش بود. در این راستا قوانینی به تصویب رسید که جلوگیری از تاسیس سازمانهای ملی و منحل کردن سندیکاهای موجود را در پی داشت. پس از آن، همین سیاست برای بخشهای باقی مانده فلسطین که در سال 1967 اشغال شدند نیز اجرا شد.
مقابله با این مشکلات وتوطئهها مستلزم متمرکز کردن و بسیج همه پتانسیل مردم فلسطین اعم از زن و مرد است. مشارکت زنان فلسطین نیز از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا که آنان از هیچ کوششی برای خدمت به مردم کشورشان و رسیدن به اهداف ملی دریغ نمیکنند.
مبارزه زنان فلسطین به عنوان بخشی از مبارزه عمومی، از سه مرحله زیر تشکیل شده است:
1) شروع تهاجم رژیم صهیونیستی به فلسطین تا تشکیل سازمان صهیون در سال 1948
2) از سال 1948 تا ژوئن 1967
3) همزمان با انقلاب ملی فلسطینیان
زنان فلسطین پیش از تشکیل سازمان صهیون
در سال 1884 زنان فلسطین بخشی از روستائیانی بودند که برای تخریب اولین دهکدهای که صهیونیستها نزدیک «افوله» ساخته بودند، تلاش میکردند. این، اولین نشانه آگاهی و فعالیتهای سیاسی زنان بود. پس از آن، جنگ جهانی اول و متعاقب آن پیمان «اسکایز – پایکت» و سپس «بیانیه بالفور» در دوم نوامبر 1917 آگاهی زنان فلسطین را افزایش داد.
در سال 1920 زنان به طور گستردهای در اعتصاب و اعتراض به نقشههای استعماری علیه مسلمانان فلسطین شرکت کردند. آنها در سال 1921 اولین اتحادیه زنان مبارز پیشرو را تشکیل دادند که توسط پیشکسوتانی چون «ملیه سکاکین»و «زلیخا شهابی» رهبری میشد.
این اتحادیه نقش اساسی در سازمان دادن کوششهای زنان ایفا کرد. در سال 1928، سازمان مشارکت زنان عرب دوشادوش مردان در مبارزه عمومی علیه رژیم صهیونیستی شرکت کرد. موسسان این سازمان «خدیجه حسین» ، «تاراب عبدل هادی»، «زکیه بودیری» و «ودیعه خالیدی» بودند که با فعالیتهای مستمر خود گام مهمی در به قدرت رسیدن و اعتبار این موسسه برداشتند.
در شورش سال 1929 زنان فلسطینی نیز حضور داشتند که منجر به شهادت تنی چند از آنان از جمله «جمیله آزار» و «عایشه ابوحسن» شد.در اکتبر 1929 کنفرانس زنان در اورشلیم برگزار شد که صدها زن در آن شرکت کردند و اقدامات سرکوبگرانه انگلیس را محکوم کردند.
کنفرانس، تلگرافی به پادشاه بریتانیا و ایالات متحده فرستاد و هیأت نمایندگانی شامل چهارده زن شکل گرفت که با نماینده اعظم انگلیس ملاقات کرد و خواستار لغو «بیانیه بالفور» و توقف تجاوز و حمله به فلسطینیان شد.در سال 1936 نبرد زنان شکل دیگری به خود گرفت؛ اعتصاب عمومی ای که شش ماه به طول انجامید. آنان شروع کردند به جمعآوری کمکهای مادی و نقدی برای کمک به شورشیان، خانواده شهدا و زندانیان دربند.
آنها لباس میدوختند، خرید و انتقال اسلحه را به عهده میگرفتند و آب و غذا به کوههای محل استقرار شورشیان میبردند.
«فاطمه غزال» اولین زن فلسطینی بود که در 25 ژوئن 1936 در جنگ با سربازان انگلیسی به شهادت رسید. در سال 1942 شاخههای زنان مبارز در شهرهای اصلی شکل گرفت و به مبارزه عمومی ملحق شد. در سال 1947 براساس تصمیم سازمان ملل برای ایجاد دیوار حائل، زنان در کنار مردان شروع به سنگرسازی و حفر گودال کردند.
علاوه بر آن، به انتقال تسلیحات و تشکیل سازمانهای بیشتری مانند «گل مروارید» در «جافا» پرداختند. وظیفه این سازمان رساندن آب و غذا به صحنههای نبرد و مراقبتهای پزشکی بود. اعضای این سازمان شامل «یسری توکان»، «یوحنا خورشید»، «عربیا خورشید» و «فاطمه عبدل هادی» میشد.
الحاق زنان به صف مبارزان همچنان ادامه داشت. بسیاری مانند «ژولیت زکاء»، «جمیله احمد» و «حلوه زیدان» در این راه شهید شدند. «زیدان» پس از شهادت همسر و پسرش، اسلحه آنان را گرفت و به تیراندازی به دستههای صهیونیست، تا هنگام شهادتش در 9 آوریل 1948 ادامه داد.
در 10 آوریل، «حیت بلبیسی» که در مدرسهای در «یر یاسین» تدریس میکرد، پس از شنیدن صدای گلولهباران، خانهاش را ترک کرد و به سرعت به سمت دهکده دوید. او در حال کمک به مردم و محافظت از بچههای مدرسه در مقابل تیراندازی وحشیانه صهیونیستها به شهادت رسید.
مبارزه زنان، مانند جنبش آزادی کامل فلسطین دوران رکود خود را پس ازسال 1948 طی میکرد. دلیل آن واضح بود: جداسازی فلسطین به همراه اشغال قسمتهای بیشتر. قسمت غربی به اردن ملحق شد و نوارغزه تحت حکومت مصر درآمد. دلایل این رکود میتواند نوع رهبری ملی فلسطینیان باشد که علاقه به ارتباط مستقیم با حکومت اردن یا مصر داشتند.
ویژگی دیگر این مرحله شروع فعالیتها و جنبشهای سیاسی زنان بود که البته محدود به اشخاص دارای تحصیلات عالیه میشد. به طور کلی زنان در این دوره به امور خیریه و اجتماعی و فعالیتهای سیاسی سطحی میپرداختند.
صهیونیستها برای بیاطلاع گذاشتن و بیسواد ماندن اعراب فلسطین تلاش گستردهای کردند. فعالیتهای اجتماعی موسسات و سازمانهای ملی توقیف و امکان ادامه تحصیل وجود نداشت. همین سیاست به اشکال مختلف توسط حکومت اردن در قسمت غربی نیز اعمال شد.
در سال 1948 زنان فلسطین با شرایط سخت اقتصادی مواجه شدند. آنها اجازه فعالیت نداشتند و از تحصیلات عالیه محروم بودند. بنابراین به کشاورزی و فعالیتهای حاشیهای روی آوردند. اما پس از آن موسسه «العرد» تا حدی موجبات استقلال سیاسی فلسطینیان را فراهم کرد و زنان با الحاق به این سازمان، تحصیلات عالیه را بار دیگر پیش گرفتند.
در نوار غزه نقش زنان به دلیل عقبافتادگی سیاسی و اقتصادی کمرنگتر بود. در فوریه 1955 مردم به گردآوری فلسطینیان در «صحرای سینا» و حمله صهیونیستها به راهآهن غزه اعتراض کردند. پس از آن در 17 مارس 1957 زنان دریک اعتصاب یک هفتهای که در اعتراض به تفکیک نوار غزه شکل گرفته بود، شرکت کردند.
در این دوره آنان در اعتصاب بزرگ تل غربی به منظور مقابله با نقشههای امپریالیست برای تشکیل «معاهده بغداد» شرکت کردند. این اعتصاب که مورد حمله بیرحمانه رژیم اردن قرار گرفت، منجر به شهادت بسیاری از زنان مانند «رجاء ابوعماشه» شد و همچنین بسیاری دیگر از زنان مانند «ولاد قمری»و «نهلی هویده» بازداشت شدند.
در نوار غزه، متعاقب تصمیم حکومت مصر در مورد آزادی تحصیل، زنان به تحصیلات عالیه روی آوردند. بنابراین امکان بهبود تدریجی موقعیت آنان به عنوان معلم، دکتر یا مهندس فراهم شد و این امر به زنان شانس ملحق شدن به مبارزه ملی در کنار مردان را داد.
در سال 1964 اتحادیه اصلی زنان فلسطین شکل گرفت که فرصت شرکت هر چه بیشتر زنان را در فعالیتهای مختلف به وجود آورد و توسط این اتحادیه عدهای از زنان، انجمن ملی فلسطین را در اورشلیم دایر کردند.
اتحادیه اولین کنفرانس را در اورشلیم در سال 1965 برگزار کرد و سنگرها و استحکامات در بسیاری از شهرها و دهکدهها در تل غربی ایجاد شد. در سال 1966 پس از تصمیم حکومت اردن برای بستن همه سازمانهای آزادیخواه، این موسسه نیز تعطیل شد. اما فعالیتهای خود را به صورت مخفیانه ادامه و کمکهای خود را به شکل مراکز خیاطی، دورههای پرستاری و اجلاسهای سیاسی و فرهنگی ادامه داد.
همزمان با اشغال و انقلاب
پس از اشغال بخشهای باقی مانده فلسطین، صهیونیستها قوانینی به منظور تخلیه مناطق اشغالی از ساکنین بومی وضع کردند که منتهی به مهاجرت از خانوادهها به کشورهای عرب همسایه شد. فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی برای فلسطینیان ممنوع شد.
از دیگر اقدامات رژیم صهیونیستی بیاطلاع نگاه داشتن مردم، دخالت در تحصیل، ممانعت از ایجاد فرصتهای شغلی، تحت فشار گذاشتن فلسطینیان برای مهاجرت و کوشش برای چپاول و تحریف میراث ملی بود. دانشجویان پیش از امتحانات سالیانه توفیف و بازداشت شدند، معلمان اخراج و دانشگاهها بسته شد. سپس نهادهای ملی و شهرداریها مورد تهاجم قرار گرفت.
با این وجود زنان در این دوره نقش موثری در ادامه فعالیتهای پیشین خود داشتند. اکنون انگیزه ملی، مسئله حیاتی موجودیت تمام فلسطین و مبارزات و قیامهای سازمانهای مقاومت مردمی، الهام بخش فلسطینیان بود. در این مرحله، مبارزه زنان تحولاتی را پشت سر میگذاشت:
* شرکت زنان در همه زمینههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی،آموزشی و فرهنگی.
* شرکت وسیعتر به همراه افزایش تعداد زنان در فعالیتهای مختلف، در حالی که پیش از این عملیات مبارزاتی تنها محدود به زنان پیش کسوت میشد. خصوصا در سال 1948، در مناطق اشغال شده، زمانی که مبارزه حالت سراسری و عمومی به خود گرفته بود.
* رهبری عملیات، حکم به تحصیل و فعالیت زنان طبقات متوسط و پایین جامعه داد.
*ارتقاء انگیزه زنان.
* مشارکت وسیعتر زنان مناطق روستایی که مقابله شدیدتری از خود نشان میدادند.
* توجه کردن برخی سازمانهای چپگرا به مؤسسات و مشارکت زنان و حمایت بیشتر آنها از مسائل عمومی و اجتماعی.
مشارکت زنان در این دوره به اشکال مختلفی صورت میگرفت که شامل فعالیتهای نظامی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود.
فعالیتهای نظامی
فعالیتهای نظامی غالبا محدود به زنان پیشروی مبارزات میشد که عملیات ذخیرهسازی و انتقال تسلیحات را نیز به عهده داشتند. در اکتبر 1967«فاطمه برناوی» پس از کار گذاشتن بمبی در سینمای «تل آویو» بازداشت شد. در 21 نوامبر 1967 «شدیه ابوغزاله» هنگامی که در حال آمادهسازی یک بمب زماندار بود به شهادت رسید.
در فوریه 1969 تعدادی از زنان بازداشت و به برنامهریزی برای اجرای 2عملیات بزرگ نظامی همزمان متهم شدند. همچنین بسیاری از زنان هنگام انتقال اسلحه توقیف شدند، مانند «علبا طاها» آنها در حملات به ایستگاههای گشت اسرائیل با پرتاب کوکتل مولوتف و سنگ شرکت میکردند.
در جولای 1968 زنان بسیاری در تل غربی و نوار غزه به جرم کمک به مبارزان دستگیر و بازداشت شدند، از جمله «هری عبل-هادی»،« علبا طاها» و «نوال طیتی» و همچنین زندانیان در معرض شکنجههای شدید جسمی و روحی قرار میگرفتند.
فعالیتهای سیاسی
زنان در این مورد فعالیت بیشتری از خود نشان دادند و به سازمانهای امدادرسان ملحق شدند. آنها با تشکیل انواع اتحادیهها و سندیکاها و کمیتهها عقاید خود را صریحتر از پیش ابراز میکردند. مهمترین مورد در اینباره، اعتراض زنان سیاهپوش به تشکیل نمایشگاه تجهیزات نظامی اسرائیل بود که در آوریل 1968 در اورشلیم برگزار شد.
زنان همچنین در متمرکز کردن شورشها و حملات، با توزیع نشریههای سیاسی و شعار نویسی بر روی دیوارها نقش خود را ایفا میکردند. آنان برای ابراز وحدت با زندانیان سیاسی و اعتراض به کشتار صبراء و شتیلا دست به اعتصاب گستردهای زدند که نتیجه آن شهادت بسیاری مانند «لیندا نابلسی» ، «الهام شهباری» و «عزیزه حسین» و زخمی شدن عدهای دیگر بود. در شورشها و حملات بزرگ در فاصله بین 12 مارس تا 12آوریل 1982 ، شصت تن از زنان مجروح و 150تن زندانی شدند.
فعالیتهای اقتصادی
تعداد زنان فعال در این زمینه در 10 سال اخیر افزایش یافت و به 17 درصد رسید. بخش بزرگی از امورات کشاورزی به عهده زنان بود. افزایش علاقه زنان به تحصیلات عالیه فرصت فعالیت بیشتری به آنان میداد و باعث ایجاد انگیزه برای دستیابی به حقوق مشابه میشد. درصد زنان دکتر، مهندس، معلم و دیگر مشاغل حرفهای و مشارکت آنها در انجمنها و مؤسسات اقتصادی افزایش یافت و نیز باعث ایجاد تشکلهای جدیدی ، مانند کمیته کار زنان، انجمن زنان کارمند و زنان مبارز فلسطین شد.
فعالیتهای اجتماعی
زنان سنتهای قدیمی را با الگوهای جدید ادغام و حجاب خود را در حین آراستگی ظاهر حفظ میکردند. آنها فعالیت خود را در مراکز گردهمایی جوانان، باشگاهها، اردوهای تابستانی، مهد کودکها، انجمنهای سوادآموزی، مراکز پرستاری و کمکهای اولیه گسترش دادند، نیز توجه زیادی به خانواده شهدا و زندانیان داشتند و مؤسسات چندی به منظور کمک به این افراد تاسیس کردند.
پدیده چشمگیر این دوره، ازدواج میان فلسطینیهای تل غربی و نوار غزه و امتناع از ازدواجهای خارج از روابط اصولی بود. آنان ترویج شیوه طرح مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به شایعه پراکنی و صحبت در مورد موضوعات روز و مدهای جدید ترجیح میدادند.
فعالیتهای فرهنگی
زنان نقش اساسی در بالا رفتن آگاهی فرهنگی و حفاظت از میراث ملی داشتند. کمیتههای بسیاری برای حفاظت از صنایع دستی و سنتی شکل گرفت و مجلاتی مانند جامعه و میراث ملی چاپ شد. زنان اداره امور تشکیلات سوادآموزی را به عهده گرفتند، داستان و شعر نوشتند و در خبرگزاریها مشغول بهکار شدند.
از دیگر فعالیتهای فرهنگی آنان، تشکیل گروههای تئاتر و شرکت در مراسم محلی و سرودهای گروهی بود. در این دوره، توجه بیشتری به سازمان دادن به کتابخانهها و تحقیقات تاریخی و اجتماعی مبذول شد. پس از بررسی مقدماتی و باتوجه به موضوعات ذکر شده، میتوان وضعیت مبارزه زنان فلسطینی را اینگونه جمعبندی کرد:
* مبارزه زنان مستقیما در پیوند با موقعیت عمومی و انگیزههای انقلابی مردم فلسطین است.
* زنان، تحصیلات حرفهای آکادمیک را مورد توجه بیشتری قرار دادهاند.
* تعداد زنان فعال در سندیکاها، نهضتها و سازمانهای مختلف روبه افزایش است.
*رهبری جنبش آزادی، از طبقات متوسط بومی به افراد تحصیلکرده سیاسی و زنان فعال در این رشته منتقل شده و در رابطه با آن، نوع فعالیت بانوان از کمکهای خیرخواهانه و نوع دوستانه به مبارزه گستردهتری در راه عقیدهشان تبدیل شده است.
* با وجودبرخی سازمانها و حمایت آنان از مبارزه زنان، اقدامات ناکافی و کمی درباره استحکام بخشیدن به جنبشها و فعالیت آنان و بررسی مشکلات و مسائل زنان و رفع آنها انجام شده است. در حالی که رونق این فعالیتها باعث ایجاد تاثیرات مثبتی در نهضت آزادی فلسطین خواهد شد.
*نیروی انسانی و پتانسیل موجود در میان زنان فلسطین به صورت پراکنده و نامتمرکز وجود دارد.
* انقلاب مردم فلسطین به طور کلی و زنان به طور اخص،اهداف خاصی را به منظور ترویج و پیشرفت مبارزه زنان در مناطق اشغالی ایجاب میکند:
* متحد کردن تلاشها و همسو کردن فعالیتهای گوناگون برای پرهیز از اختلافهای سیاسی میان سازمانهای بزرگ و رجحان کیفیت بر کمیت، هنگام ایجاد نهادها و تشکلهای مختلف.
* توسعه پروژههای موجود و ایجاد پروژههای تولیداتی که از بیکاری و مهاجرت نیروهای انسانی میکاهد و نیز به خدمت گرفتن زنان بیشتری به عنوان نیروی کار.
* پیوند مسئله زنان به مقوله جنبش ملی،بر پایه جهتگیری پیشرو و تحت فشار گذاشتن نیروهای بومی و سنتی برای اختصاص دادن توجه هرچه بیشتر به مشکلات و مسائل زنان.
*متمرکز کردن تلاشها و اقدامات مختلف به منظور افزایش مشارکت زنان مبارز در مبارزات علیه دشمن صهیونیست.
* ایجاد برنامهها و طرحهایی براساس مطالعات حول محور زنان، تا موقعیت مناسبی برای فعالیتهای خانهداری و مراقبت از کودکان و استفاده توأم آنان از فرصتهای شغلی بالأخص در زمینههای موثر و آموزش کادر زنان فراهم شود.