هرکدام از این چهرهها دلایل مختلفی را در مخالفت با همشهری داشتند. کیهان در آن زمان در سرمقالههایی به انتقاد از همشهری پرداخت. روزنامه رسالت به مدیرمسئولی مرتضی نبوی هم از نگاه خودش این انتقادها را داشت. همشهری حتی در آن مقطع از قلم انتقادی طنز نشریه گلآقا هم مصون نماند. بخشی از روزنامههای آن زمان در سرمقالههای خود همشهری را متهم به ترویج سرمایهداری کردند.
عباس سلیمینمین -رئیس مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر- ازجمله این منتقدان بود که در شرح مخالفتش میگفت دلیل مخالفتش بهخاطر ورود ثروت به عرصه روزنامهنگاری بوده است. صادق زیباکلام -استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر سیاسی- هم یکی از منتقدان انتشار همشهری بود که معتقد بود همشهری بهدلیل وابستگیهای دولتیاش نمیتواند رسانه تأثیرگذاری باشد. اینها بخشهایی از انتقادهایی بود که مبنای مخالفت با همشهری را در زمان انتشار آن ساخته بود. با ۲ نفر از منتقدان اصلی انتشار همشهری در زمان آغاز بهکار آن گفتوگو کردهایم.
- صادق زیباکلام: معتقد بودم دولت ژورنالیست خوبی نخواهد بود
- شما در زمان انتشار روزنامه همشهری یکی از مخالفان و منتقدان اصلی این روزنامه بودید. دلیل مخالفتتان چه بود؟
انتقاد من به انتشار روزنامه همشهری در بدو تاسیس بر این مبنا بود که دولت تاجر خوبی نیست، دولت کارخانهدار خوبی نیست، دولت بانکدار خوبی نیست و به همین ترتیب دولت روزنامهدار و ژورنالیست خوبی هم نخواهد بود. روزنامه همشهری به هر حال یک روزنامه دولتی است و انتقادی که من به این روزنامه داشتم از این جهت بود که معتقدم مطبوعات زمانی میتوانند رسالت خودشان را انجام دهند که مستقل باشند.
- از سال۱۳۷۱ تا سال ۱۳۹۷که همشهری منتشر شده، تحولات زیادی را پشت سرگذاشته است. ارزیابیتان از عملکرد این روزنامه چه بوده؟ آیا همچنان پای انتقادتان هستید؟ آیا فکر میکنید همشهری همچنان آن رویکرد مستقل را نداشته است؟
من فکر میکنم که همشهری در مجموع روزنامه موفقی بوده است. بهدلیل اینکه اگرچه یک روزنامه دولتی است و اگرچه طی ۱۲سال مدیریت اصولگرایان در شورای شهر و شهرداری تهران تلاشهایی شد برای اینکه این روزنامه را به سمت و سوی مواضع اصولگرایان سوق بدهند اما بهطور کلی همشهری بهنظر من تا حدودی توانسته است در قامت یک روزنامه مستقل ظاهر شود. از جهتی، روزنامه همشهری کمتر رنگ و لعاب سیاسی داشته و بیشتر بهعنوان یک روزنامه اجتماعی مطرح بوده است. همین مسئله از نظر من یکی از رمزهای موفقیت روزنامه همشهری بوده است.
- عباس سلیمینمین: بازگشت به مطبوعات در راه است
- در شروع بهکار روزنامه همشهری، روزنامهنگاران و کارشناسان این عرصه نظرات مختلفی درخصوص تاسیس همشهری داشتند. شما جزو کدام دسته بودید؟
من آن موقع جزو مخالفین این اقدام بودم و دلایلی برای این مخالفت داشتم.
- دلایل خودتان را برای ما هم میگویید؟
در آن دوران هرچند علیالقاعده بهعنوان یک روزنامهنگار باید از تولد هر جریده جدیدی استقبال میکردم، اما من به دلایلی موافق نبودم. نخستین دلیلش ورود ثروت به عرصه روزنامهنگاری کشور بود. چون روزنامه همشهری دارای پشتوانه بسیار قوی و برخوردار از امکانات شهری، مثل کیوسکها و ... بود، رقابت را در آن دوران ناسالم میکرد و مشکلاتی جدی برای رقابت سالم در عرصه روزنامهنگاری ایجاد میکرد. بعدها هم این نگرانی ما عملا اثبات شد. همشهری توانست بسیاری از نیروهای توانمند رسانههای دیگر را با حقوقهای بالا جذب کند و بعد هم اعمال نفوذ کند. در ارتباط با بحث آگهیها هم انحصار ایجاد کرد؛ ضمن اینکه ایرادات قانونی در این زمینه هم وجود داشت، مثل اینکه همشهری بهعنوان روزنامه وابسته به شهرداری سراسری محسوب میشد یا خیر؟ که بعدا گفتند این روزنامه خاص تهران است و البته همشهری به این بحث تن نداد.
البته ورود ثروت به عرصه روزنامهنگاری کشور بهگونهای صحنه را تغییر داد که رقابت برای روزنامهنگاران مستقل سخت شد و واقعا کار را برای روزنامهنگارانی که توانمندی و تجربیات خوبی داشتند بعد از اینکه همشهری بهصورت رنگی درآمد و پرهزینه و ارزان عرضه میشد، سخت کرد؛ ضمن اینکه این روزنامه همزمان ذائقههای مخاطبین را هم تغییر داد.
- در این سالها که همشهری کارش را بالاخره شروع کرد و ادامه داد، شما آن را چگونه ارزیابی کردید؟
بعدها بهدلیل ورود ثروت به عرصه روزنامهنگاری و ورود سیاست به این عرصه، شرایط تغییر کرد. بعدها احزاب سیاسی بدون اینکه اعلام کنند که فلان روزنامه ارگان مطبوعاتی متعلق به آنهاست، بر سختی شرایط افزودند و روزنامهنگاری کشور گرچه دارای عرصه تکثر شد و هرکسی میخواست کار سیاسی کند رسانهای را راهاندازی میکرد یا حتی چند رسانه را متولی میشد، اما قواعد کار روزنامهنگاری کشور تغییرات اساسی یافت.
- جایگاه همشهری امروز را کجا میبینید و اینکه امروز جایگاه مطبوعات کشور را به لحاظ اثرگذاری و مخاطب چگونه تحلیل میکنید؟
من امروز فرصت پرداختن به روزنامهها را ندارم و باید فرصتی گذاشته شود تا ارزیابی دقیقی ارائه دهم. روزنامههای مکتوب بهشدت جایگاه خود را از دست دادهاند. البته همشهری مدعی ورود به مسائل مختلف جاری کشور نبود و عمدتا از شهردار وقت با هر گرایشی حمایت میکرد و در آستانه انتخابات هم وارد مسائل سیاسی میشد.
- مطبوعات و روزنامهها میتوانند به جایگاه خود در رسانههای کشور برگردند؟ آیا شرایط روزنامهها مثل امروز میماند؟
همانگونه که همشهری ذائقهها را عوض کرد، امروز هم پدیده جدیدی به نام فضای مجازی با مطالب کوتاه و موجز ذائقهها را تغییر داده است.
اما من معتقدم این شرایط در آینده تغییر میکند. جامعه به این تحلیل میرسد که این نوع اطلاعرسانی در فضای مجازی بیشترسطحیسازی است و معتقدم درآینده بازگشت به مطبوعات را خواهیم داشت.
- این بازگشت به مطبوعات چگونه حاصل میشود؟ روشاش از نگاه شما چیست؟
روزنامهها اگر بتوانند مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را بهصورت اساسی و عمیق دنبال کنند، گرچه باید با خوانندگان اندکی برای شروع، کار را ادامه دهند اما بهتدریج جامعه بهصورت عمیقتر مسائل را دنبال خواهد کرد و به روزنامهها برمیگردد.
- پاسخی به نقدهای همشهری از زبان مؤسسان آن
- همشهری همواره مستقل بوده است
همشهری بهدلیل تمایزی که در فرم و محتوا در دنیای روزنامهنگاری ایجاد کرده بود، مخالفان و منتقدانی را دور خود جمع کرده بود. مخالفت معدود روزنامههای آن دوره با همشهری دلایل مختلفی داشت؛ مطالبی که علیه همشهری در آن مقطع منتشر میشد، یادآور جنگ تیراژی بود که سالها بین ۲ رسانه سنتی کیهان و اطلاعات جاری بود. به گفته محمد عطریانفر، در زمان انتشار روزنامه همشهری بیشترین تیراژ مربوط به روزنامه کیهان با حدود ۲۲۰هزار نسخه در روز بود. روزنامه اطلاعات هم ۱۲۰هزار نسخه تیراژ داشت. همشهری یک جریان مهم ژورنالیستی را آغاز کرده بود و طبیعی بود مورد حسد رقیبان هم قرار بگیرد. ۳ تمایز اصلی این روزنامه، آن را از روزنامههای دیگر جدا کرده بود؛ قطع متفاوت آن، رنگیبودن آن و سوم اینکه وقتی اکثر روزنامهها عصر منتشر میشدند، این رسانه صبح روی دکه میرفت.
همشهری نخستین روزنامه رنگی ایران بود و یکی از روزنامههای رقیب وقت ۲ اتهام را در یک جمله جمع کرده و به سمت همشهری نشانه رفته بود؛ ترویج سرمایهداری در شکل رنگی آن. این اتهام در حالی صورت گرفته بود که روزنامه همشهری در سالهای اول انتشار اساسا روزنامهای سیاسی نبود و قرار بود راه و رسم رفتار شهری بهتر را برای شهروندان تهرانی ترویج دهد. در پاسخ به اتهام ترویج سرمایهداری شاید سخنان غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت در نخستین جلساتی که با روزنامهنگاران این روزنامه داشت، کافی باشد. روایت است که غلامحسین کرباسچی در نخستین جلسات ملاقات با روزنامهنگاران همشهری گفته بود ما باید استفاده بهینه از وسایل شهری و رعایت انضباط شهری را به مردم بیاموزیم؛
«برای مثال، اگر اتومبیلرانان بدانند که میزانبودن باد لاستیکهای خودرو مانع مصرف اضافی بنزین میشود و اتومبیل با ترمزکردن به این سو و آن سو منحرف نمیشود و احیانا تصادف نمیکند، مراقب باد لاستیکها خواهند بود. اگر ما عکس فردی را که در چند قدمی خط عابر، از محل غیرمجاز خیابان برای پیادگان حرکت میکند و دردسرساز اتومبیلرانان میشود، بگیریم و با یک زیرنویس جالب و آموزنده چاپ کنیم، درسی برای دیگران میشود.» او به روزنامهنگاران گفته بود میتوانید با محتوای تازه، جالب و ضروری روزنامهای بدهید که مردم همانند نان شب به آن احساس نیاز کنند.
نخستین تبلیغاتی که از روزنامه همشهری در بیلبوردهای شهری هم منتشر میشود، مضمونی مشابه دارد؛ روزنامهای لولهشده روی میز صبحانه. محمد عطریانفر از نخستین سردبیران روزنامه هم اخیرا در گفتوگویی که با ایرنا داشت، درباره محتوای همشهری سخنانی گفته است که میتواند پاسخی به اتهام ترویج سرمایهداری باشد که در سالهای اولیه برخی رسانههای رقیب به همشهری زدهاند.
عطریانفر گفته است: «همشهری به صرافت افتاد که بیشتر به زندگی متعارف مردم بپردازد. در زمانهای که روزنامهها متعلق به قشر نخبه جامعه بود، همشهری هویت خود را حضور بر سر سفره مردم تعریف کرد. بهخاطر همین رویکرد متفاوت بود که همشهری دیده شد و یک مرتبه جهش پیدا کرد. آن زمان تیراژ روزنامهها اندک بود... اینکه کسی بیاید روزنامهای منتشر کند که بیشتر جنبههای اثباتی را ببیند و سر سفره مردم متوسط و عرف جامعه شهری باشد نه لزوما سرسفره نخبگان، طبعا کار متفاوتی بود.»
بخش دیگری از مخالفتها با همشهری به خاطر جذب آگهیها بود.
همشهری در واقع در ۲ماه ابتدایی انتشار، آگهی نمیگرفت اما ورود این روزنامه به حوزه آگهیها صدای اعتراض بقیه روزنامهها را بلند کرد. این در واقع رقابتی بود که روزنامه تازهتاسیسشده در عرصه این رقابت ابتکار عمل را بهکار گرفته بود و بقیه روزنامهها میدان را به همشهری واگذار کردند. این کشمکش سالها بین همشهری و بهخصوص کیهان ادامه داشت بهطوری که در سال۷۶ در عرصه همین کشاکش فشارهایی به همشهری بهخاطر چاپ آگهیهای انتخاباتی وارد شد. عطریانفر میگوید: کیهان و اطلاعات «از ما در ترویج نامزدهای مطلوبشان آوانگاردتر عمل میکردند.
کیهان و اطلاعات آن زمان را ببینید چطور از امکانات روزنامه بهنفع نامزدهای مورد حمایت خود بهره میبردند. بنابراین گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند، انصافا اگر بخواهیم به عملکرد همشهری در آن مقطع نگاه کنیم، نسبت به روزنامه کیهان کمتر تبلیغ کاندیدای مورد نظرش را میکرد.» با این حال همین کشمکش باعث شد در سال۸۱ برای مدتی از توزیع سراسری همشهری ممانعت بهعمل آید. علت این واقعه ناراحتی عدهای از تأثیر و نفوذ همشهری در پیروزی اصلاحات در انتخابات بود. بهگفته عطریانفر «یک بند از قانون مطبوعات را به خطا بهانه کردند که هر نشریهای باید در حیطه جغرافیایی دستگاه مربوطه توزیع شود.
هیأت نظارت بر مطبوعات و آقای محسنیاژهای فشار آوردند که چون روزنامه همشهری متعلق به شهرداری تهران است، فقط باید در شهر تهران پخش شود.» این اتفاق باعث میشود در آن زمان یکدفعه تیراژ همشهری از ۴۳۰هزار نسخه به ۲۷۰هزار افت پیدا کند. رقابتی شدید هم بین کیهان و اطلاعات در مقایسه با همشهری برای گرفتن یارانه دولتی شکل گرفته بود. برپایه گزارشی که از ۱۰سال کاغذ یارانهای از سال ۶۸ تا ۷۸ ارائه شده بود - همشهری از سال۷۱ آغاز به انتشار کرده بود - در ۸سال دولت سازندگی و ۲سال اول دولت اصلاحات، از ۳۰۰میلیون دلار کمکی که دولت به رسانهها کرده بود، ۱۱۰میلیون دلار نصیب کیهان، ۷۸میلیون دلار سهم اطلاعات، ۲۰میلیون دلار به ایران و ۲۸میلیون دلار سهم همشهری شده بود.
عطریانفر میگوید: کیهان با تحکم و دعوا این پول را میگرفت؛ آقای محمود دعایی با قربانصدقه و فدایت شوم، ما هم این وسط بچه مظلومی بودیم و اندکی هم به ما میدادند.
از دیگر انتقاداتی که نسبت به همشهری در بدو تاسیس میشد، وابستگی آن به شهرداری و دولتیبودن آن بود که عدهای میگفتند دولت نمیتواند روزنامهنگار خوبی باشد. اما معدود روزنامههای همان زمان از همین رانت استفاده میکردند. با این حال اگر این نقد در استفاده از رانتهای مالی بود، اساسا یکی از ایدههای گردانندگان روزنامه همشهری استقلال مالی این رسانه بود. گردانندگان همشهری حتی نوعا مخالف گرفتن یارانه بودند و میگفتند رسانه باید خودش درآمدزا باشد و روی پای خودش بایستد.
شاید یکی از دلایل موفقیت این روزنامه در سالهای بعد در همین نگاه گردانندگان باشد. از سوی دیگر گردانندگان همشهری به لحاظ معنوی نیز یکایک مردم تهران را صاحب روزنامه میدانستند. غلامحسین کرباسچی در همان روزهای ابتدایی تاسیس این رسانه گفته بود همشهری برای همیشه متعلق به یکایک مردم تهران خواهد بود و به احدی واگذار نخواهد شد.
- گفت و گو با محمد مهاجری
- روزنامه نگار سابق کیهان و عضو کنونی شورای سردبیری خبرآنلاین
- نظر شما در سالهایی که روزنامه همشهری چاپ شد چه بود؟ برخی جریانها و رسانهها انتقاداتی نسبت به انتشار این روزنامه داشتند، شما در سالهای حضور در کیهان چه نگاهی به انتشار همشهری داشتید؟
من نظرم در آن سال را در خاطر ندارم. اما امروز معتقدم که رسانههای دولتی آفت هستند برای رسانههای مستقل از حاکمیت. چراکه آنها میتوانند فارغ از دغدغههای حکومتی مطلب بنویسند. اما از آنجا که رسانه در کشور ما یک صنعت نیازمند سرمایه است و با توجه به اینکه بخش خصوصی خیلی در این زمینه ریسکپذیر نیست، این مسئولیت را به حاکمیت واگذار کرده است.
نکته دیگر در این زمینه این است که رسانههای حاکمیتی در دهههایی مثل دهه۷۰ اگر حضور نداشتند معلوم نبود که ما امروز بتوانیم رسانه مقتدر داشته باشیم چراکه به هر حال رسانه وابسته به سرمایه است. همچنین روزنامهای مثل همشهری بهدلیل وابستگیاش به آگهیها، روزنامهنگارهای خوبی را تقویت کرد و باعث رونق گرفتن روزنامهنگاری حرفهای شد.
- در واقع منظورتان، حمایت مالی به واسطه آگهیها از روزنامهنگارانی بود که ظرفیت رشد داشتند؟
بله. ولی یک نکته دیگر هم این است که صرف اینکه رسانههای نهادهای حاکمیتی (منظور از حاکمیت دولتی بهمعنای اعم آن است) را امری منفی ارزیابی کنیم، آنچه منفی است این است که این رسانهها بخواهند خود را مستقل جا بزنند و مثلا اپوزیسیون باشند و وابستگی خود را پنهان کنند و پرچم استقلال را بلند کنند. مثلا همشهری یا ایرنا بخواهند بگویند ما مستقل هستیم. این پنهانکاری منفی است و الا وابستگی منفی نیست.
نکته دیگر در این زمینه این است که امروز رسانهها جناحی هستند حتی آنها که حاکمیتی هستند یک جناح خاص را دنبال میکنند.
مثلا تاسیس همشهری در دولت سازندگی بود. این باعث شده بود که این رسانه کاملا حزبی باشد و آفت این موضوع این بود که وقتی چرخش قدرتی در بخشهای حاکمیتی (مثل شهرداری) صورت میگرفت، ساختار حرفهای این رسانهها دستخوش تغییر میشد و ثبات مدیریت در آن تغییر پیدا میکرد.
- همشهری این روزها را چگونه ارزیابی میکنید؟
همشهری کنونی با فاصله زیادی با روزنامه همشهری دهههای ۷۰و۸۰منتشر میشود.
- دلیلتان چیست؟
ثبات مدیریتی و ثبات روشها از بین رفته است به دلیل همان چرخشی که عرض شد. برخی آدمهای حرفهای جابهجا شدهاند ضمن اینکه همشهری زمانی بسیار ثروتمند بود و به تنهایی میتوانست همه رسانههای کشور را بخرد. خب، امروز وضعیت همشهری و شهرداری اینگونه نیست و طبیعی است که از توان حرفهای روزنامهنگارها هم با این وضعیت کاسته خواهد شد.
نظر شما