ارتباط یک فرآیند است که موجب ارتباط بین فرستنده و گیرنده برای دریافت پیام در زمان و مکان میشود. فرآیند ارتباط در تمام موجودات زنده وجود دارد و بنابراین پدیدهای بنیادین و جهانی است.
- در ارتباط چه چیزهایی رخ میدهد؟
۱. مخابره: پیامها و مضامینی مخابره میشود
۲. این تبادلها و یا دادن اطلاعات از طریق علائم، از طریق صحبت، ژست و یا نوشتن صورت میگیرد
۳. ابزار ارتباط میتواند نظامی برای ارسال و دریافت پیام باشد مثل تلفن، تلگراف، رادیو و غیره.
۴. ارتباط میتواند یک رابطه نزدیک عاطفی هم باشد
اگر نگاه ارتباطی داشته باشیم مسیرهایی که فرضا اتومبیلها در آن در حرکت هستند، یک گذرگاه برای رسیدن از یک مکان به مکانی دیگر، یا هنر بیان ایدهها در یک سخنرانی و یا در یک نوشته و یا مثلا مخابره اطلاعات به ویژه در حالتهای نمادین؛ همه و همه میتوانند گونههایی از ارتباط باشند.
به این نکات دقت کنید:
- اگر میخواهی پیشرفت کنی باید مهارتهای ارتباطیات را افزایش دهی و تقویت کنی؛
- قدرت ارتباطی یعنی اینکه بتوانیم خوب ارتباط برقرار کنیم؛
- قبل از اینکه بخواهد چیزی به من بگوید میدانم به من فکر میکند؛
- خیلی باهوش است و کارش را خوب بلد است، اما به عنوان معلم نمیتواند خوب ارتباط برقرار کند
- آنها میگویند آنچه ساختهاند طبق سفارش ما است، اما واقعا آن چیزی نیست که ما سفارش داده بودیم. فکر میکنم ما مشکل ارتباطی داشتهایم.
آیا شما هم با اظهاراتی نظیر اظهارات فوق مواجه شدهاید؟ راستی ارتباط یا سیستم ارتباطی چیست؟
تحقیق درباره ارتباط احتمالا همیشه با این پرسش درباره مفهوم ارتباط همراه است که چه نقطه مشترکی در تمام مطالعات ارتباطی وجود دارد؟ واقعا وقتی فردی میگوید ما مشکل ارتباطی داریم، به چه معناست؟
در یک مدخل فرهنگ لغت وبستر این تعریف برای ارتباط آمده است: سیستمی برای ارسال و دریافت پیام.
حالا باید پرسید سیستم چیست و پیام کدام است؟
- سیستم چیست؟
یک سیستم مجموعهای از چند بخش است که با هم رابطه متقابل دارند. سیستم و بخشهایش در جایی قرار دارند که به آن محیط میگوئیم. این محیط است که سیستم را مهار میکند. در نمودار یک، دایرهها و مستطیلها، همان بخشها هستند. خطوط پیوسته بیانگر روابط بین بخشها هستند و فلشها هم نشان دهنده تعامل سیستم با محیط خودش است.
نمودار یک
حالا اگر بگوئیم بخشها در یک سیستم هم با هم رابطه متقابل دارند معنی تلویحیاش این میشود که اگر اتفاقی برای یکی از بخشها رخ دهد و یک قسمت را دچار دگرگونی یا اشکال کند، بقیه بخشها هم و یا دست کم یک بخش دیگر هم باید دچار دگرگونی یا اشکال شود. حالا میتوانید یک چاپخانه را در نظر بگیرید؛ اختلال در بخش تغذیه مرکب یا کاغذ؛ نوسان در نوردها و یا …. باعث چه چیزهایی میشود؟
این موضوع شبیه به لمس کردن یک ظرف ژله است. اگر دستتان به یک ظرف ژله یا یک لیوان آب بخورد منجر به یک دوره طولانی از لرزش میشود.
خوب حالا به این نکته دقت کنید:
گفتم که سیستم در محیط قرار دارد از آنجایی که سیستم با محیط پیرامون خود تعامل دارد، عین همان ظرف ژله یا آب است که مدام از بیرون لمس میشود (تاثیرات رفتارهای مشتریان یا چاپخانههای رقیب؛ تاثیرات قیمت مواد مصرفی بازار کار و غیره به مثابه تاثیرات محیطی بر چاپخانه).
پس به این ترتیب سیستم به طور دائم در حال تغییراست و از آنجایی که بروز تغییرات مستلزم گذر زمان است، یک سیستم نمیتواند شکل ثابت داشته باشد (چون تغییرات زمانبر و طولانی هستند ما خیال میکنیم تغییری صورت نگرفته است) چاپخانه امروز همان چاپخانه سالها قبل نیست؛ تغییر کرده و این تعییر الزاما بهتر شدن نیست و شاید بدتر شدن باشد. ظرف ژله و آب که مثال زدم ممکن است در اثر یک عامل محیطی نطیر خورشید کاملا خشک و خالی شود
در ادبیات ارتباطات برای اینکه سیستم را در ذهن مجسم کنند از وسیلهای به نام موبایل کمک میگیرند که به معنی متحرک است. به نمودار دو که همان موبایل است نگاهی بیندازید. بخشها در موبایل که ارتباطاتیها به آنها ابژه یا شیئی میگویند به صورت ماهی نشان داده شدهاند
نمودار دو
رابطهها یا مناسبات یا به دیگر زبان روابط، در این نمودار توسط میلهها شکل گرفته است که یک رابطه افقی را بین ماهیها و تکههای نخی که ماهیها را نگه میدارد، در حالتی عمودی حفظ میکند.
در نظر داشته باشید که نخها و میلهها هر ماهی را به ماهی دیگر متصل میکنند و این اجازه را به ماهیها میدهند تا در اطراف خود کمی نوسان داشته باشند. اما نخها و میلهها، در عین حال ماهیها را از نظر میزان و دامنه تکان خوردن در یک حوزه مشخص محدود میکنند و نمیگذارند این ماهیها کاملا کاملا از هم جدا شوند.
بنابراین، همانطور که دیدید موبایل یک مثال خوب است برای اینکه بدانیم سیستم چگونه کار میکند. اگر یکی از این ماهیها تکان بخورد، دست کم یک ماهی دیگر هم از خود واکنش نشان خواهد داد و به همین دلیل، کوچکترین حرکتی باعث میشود تا ماهیها مدام در حال حرکت باشند.
- تعریف رسمی از سیستم:
تعریف زیر که متعلق به استفن لیتلجان است، تعریفی رسمی از سیستم به ما میدهد. که من این تعریف رسمی را هم خلاصهتر ارائه میکنم.
سادهترین سیستم شامل چهار چیز است:
۱. بخشها (ابژهها یا اشیا) : بخشها یا متغیرهای سیستم میتوانند جامد، انتزاعی و یا ذهنی و یا هر دو باشند و این وابسته به ماهیت هر سیستم است.
۲. خصوصیت: هر سیستم خصوصیات یا ماهیت و ویژگیها و یا کیفیتهای خاص خود را دارد. (خصوصیت یا ماهیت سیستم پلیس برقراری نظم است، خصوصیت سیستمهای حقوقی اعاده حق است و ...)
۳. رابطه: بخشهای هر سیستم باید در بین خود از رابطهها و مناسبات درونی برخوردار باشند. این خاصیت؛ یک عامل تعیین کننده در کیفیت سیستم است. یادمان باشد که روابط بین بخشها هم مشتمل برنوعی تاثیرگذاری و تاثیر پذیری متقابل است.
۴. محیط: هر سیستمی در محیط قراردارد. سیستمها در خلا نیستند و از محیط پیرامون خود تاثیر میپذیرند یا بر آن تاثیر میگذارند.
و همانطور که دیدید موبایل مورد مثال ما هم به طرزی آشکار، دارای همین چهار جنبه بالا است.
نمودار سه
درباره نمودار سه که همان موبایل است باید گفت همه آویخته شدهها بخشها یا ابژهها هستند. محیط همه فضای داخل کادر است که میتواند در این مثال هوا باشد. رابطهها میلهها و نخها هستند و خصوصیت این سیستم هم رنگ تیره ماهیها و فضای مشخص حرکت آنهاست که مثلا برای سرگرمی کودکان از ان استفاده میشود به خصوص اگر بالای گهواره اویخته شده باشد.
انجام تمرین زیر بسیار برای شما مهم است:
اندیشیدن به سیستم با در نظر گرفتن این چهار ویژگی که برشمرده شد، موثرترین روش برای درک هر سیستم است.
به هر سیستمی که میخواهیداز جمله همان چاپخانه یاهر سیستم دیگری فکر کنید و سعی کنید:
• بخشهایی را که سیستم را میسازند، نام ببرید.
• روابط بین بخشها را نام ببرید
• محیط سیستم را شرح دهید
• عناصر مربوط به محیط را که بر سیستم تاثیر میگذارند و یا از آن تاثیر میپذیرند و خلاصه اینکه سیستم را دائما تغییر میدهند، فهرست کنید
- نقش ارتباطات:
در نظر داشته باشید که عامل مشترک همه سیستمها ارتباطات است.
ارتباطات متصل میسازد: ارتباطات صرفا یک ارتباط انفعالی نیست. بلکه فرایند و جریان ارتباط است. مجموعهای است از کنشهای تجدید شونده است، کنشهایی که در زمان و مکان عمل میکنند تا به روابط بین بخشها شکل دهند. ارتباطات به خودی خود یک بخش نیست و تمام این حرفها هم به یک بینش دوم نسبت به ارتباطات منجر میشود.
ارتباطات اتفاق میافتد: این یک درک بسیار مهم است و معنی ضمنیاش این است که اگر بخواهید فقط به بخشهای یک سیستم نگاه کنید، نمیتوانید ارتباطات را کاملا درک کنید. برای درک ارتباطات باید به روابط بین بخشها دقت کنید و آنها را در محیط درک کنید.
اجازه بدهید برای درک این بخش چند مثال داشته باشیم:
۱. دیوان حافظ
۲. یک نوار ویدئویی از اخبارتلویزیون
۳. کارت دعوت برای شرکت در عروسی یکی از بستگان
ارتباط در هر کدام از این سه مورد فقط خود کتاب، نوار و کارت نیست.
۱. ارتباط فرایندی است که خوانندگان دیوان را به مضامینی که توسط حافظ نوشته شده است مرتبط میسازد.
۲.ارتباط فرایندی است که بینندگان آن برنامه را به رویدادهای روز متصل میکند.
۳.ارتباطات فرایندی است که شما و بستگان شما را از طریق اعلام جشن عروسی به هم متصل میسازد.
درست است که کتاب، نوار و کارت بخشی از فرایند ارتباط هستند اما تنها قسمتی ازآن هستند.
از مثال های زیر می توان نتایج بیشتری را استخراج کرد:
• ارتباطات همیشه بین دوطرف یا بیشتر رخ میدهد. برای ارتباط برقرار کردن حداقل باید دو طرف وجود داشته باشد.
• ارتباطات حول یک تبادل شکل میگیرد. از امواج الکتریکی، صدا، کلمات، صفحات تایپ شده و یا هر چیز دیگری برای سهولت تبادل بین ارتباط گران استفاده میشود. به تمام اینها یک نام کلی میدهیم و آن را پیام مینامیم.
پس در نظر بگیرید که مجموعه مثالهای ما یک فرستنده و گیرنده و یک پیام را در بر داشت. کتاب را شاعری نوشته بود تا توسط مخاطبان خوانده شود. نوار را یک گروه از انسانها ساخته بودند تا گروه دیگری آن را پشنوند و ببینند و آن کارت دعوت دوباره یک پیام بود که از طرف یکی از بستگان برای شما فرستاده شده یود.
و بالاخره حالا که با اندیشه سیستمی در بررسی پدیدهها آشنا شدید میشود فهرستوار دو مطلب اساسی دیگر را مطرح کرد:
۱. ارتباطات فرایندی است که بین بخشها یا همان ابژهها رخ میدهد و ارتباط گران را از طریق زمان و مکان با یکدیگر متصل میسازد.
۲.ارتباطات شامل ابداع، مخابره، انتقال و دریافت پیامها است.
و در پایان پیشنهاد میکنم حالا دوباره با تکیه به تفکر سیستمی نگاهی به محل کار خودتان بیندازید:
- آیا همه اجزاء و بخشها ضروری هستند و یا کارشان را درست انجام میدهند؟
- روابط بین بخشها چگونه است؟
- خصوصیت چطور؟ آیا سیتم شما از خصوصیت اصلیاش دور نشده است؟
- و محیط؟ دارید تاثیر میگذارید یا تاثیر میپذیرید؟