به گزارش ایسنا، نزدیک به یک دهه است که فرش خاکی در سواحل هرمز پهن میشود؛ سنتی تحمیلی که منابع طبیعی این جزیره را در سکوت به یغما برده است. شروع اعتراضها و اخطارها نیز همین اندازه قدمت دارد. جامعه هنری و فعالان محیط زیست نخستین کنشگران بودند، حالا صدای اعتراض مردم محلی هم بلند شده است. در یکی از نامههای منسوب به جمعی از بومیان جزیره هرمز با به نقد کشیدن حرکتی که هنری خوانده میشود، طرح سوال شده که «هرمز را چه اندیشهای وچه تفکری با چه رویکردی دارد به فنا میدهند؟ »
در بخش دیگری از این نامه که در فضای مجازی منتشر شده، آمده است: «از دهه ۸۰ تاکنون با طرح انواع فرش خاکی و سنگی، متاسفانه مهمترین بخش اکوسیستم را که خاکها و کانیهای ارزشمند طبیعت هرمز است، به پای سلیقه خود با عنوان و ابزار هنر به کمتر از کف مرغداری وگاوداری تبدیل کردهاند.
ماندهایم چرا اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان اصرار به تخریب طبیعت هرمز دارد و ماندهایم چرا محیط زیست استان هرمزگان و منابع طبیعی در قبال این بازیهای نابودگر سکوت کردهاند؟ »
محمدهرمزی ـ مسؤول کمیسیون گردشگری وعضو شورای اسلامی شهر هرمز ـ در نامهی دیگری که در اختیار ایسنا قرار داده با اعتراض به گسترده شدن فرش خاکی و سنگی در این جزیره با توجه به پیامدهای مخرب و جبرانناپذیر آن، از این حرکت ملقب به هنری اعلام برائت کرده و نوشته است: «عالم محضر خداست و همه نسبت به آن مسؤولیم و باید روزی پاسخگو باشیم. کسانی که از اینگونه حرکتها که به ظاهر مبلّغ هنر و هنرمند است ولی هیچگونه تاثیری در معرفی هرمز و جامعه هرمز نخواهد داشت، به خدا میسپارم که اگر نفع و منفعتی بود چرا در سواحل دیگر استان اجرا نشده است. آیا جزیره هرمز پاتوق بعضی از گردشگرنماها و هنرمندنماها است که هرکاری دوست دارند در این طبیعت بکر که نقاش طبیعت ذات اقدس الهی آن را هنرمندانه خلق کرده و ما امروز دایهدار هنر و خلق آفرینش جدید شدهایم و میخواهیم از خالق زیباییها پایمان را فراتر بگذاریم. هرمز نماد زیباییها است و به نقش و نگار نیاز ندارد و این بکر بودن آن است که جلوهگر جذب توریست بوده و هست و چشمهای زیادی رو به نظاره گذاشته تا ببیننند و لذت برند. لذا از عموم مردم و فعالان حوزه گردشگری و محیط زیست میخواهم از خواب غفلت بیدار شوند که داشتن طبیعت و ساحلهای زیبا برای هرمز ارزشمندتر از آن است که توسط انسان به زوال و نابودی برود. »
او در گفتوگو با ایسنا به مخالفت جوامع محلی با فرش خاکی و یا سنگی که با مجوز اداره فرهنگ و ارشاد استان هرمزگان گسترده میشود، اشاره کرد و افزود: ما مخالف هنر و هنرمند نیستیم. مهم آن است که برای توسعه پایدار فکر اساسی شود، نه اینکه صرف انجام یک کار کوتاهمدتِ تبلیغاتی و بدون برنامه و معرفی شخصی خاص باشد. انشاءالله این کارها به صلاح و کارشناسی شده انجام شود.
فرش سنگی هرمز در آخرین پنجشنبه و جمعه آذرماه با مجوز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان در بخشی از سواحل جزیره هرمز نقش بست. برای اجرای این ایده، مردم محلی با این پینوشت که «با توجه به تجربه دهه گذشته، پویایی جزیره هرمز راهی ندارد مگر کمک به آموزش اکوتوریسم و راهاندازی تشکلهای مردم نهاد در این راستا که توسط خود شهروندان جزیره هرمز اداره شود. در واقع هرمز به جای تعاونی معدن به تعاونی گردشگری نیاز دارد. راه توسعه پایدار هرمز تکه تکه کردن و بخشیدن آن به افراد خاص یا ایجاد سازهها یا شغلهای غیرکارشناسی شده نیست» فراخوانده شدند.
در اطلاعیهی مربوط به اجرای این «لندآرت» تاکید شده بود که مجوز لازم گرفته شده است، ضمن اینکه طرح فرش قرار نیست خاکی باشد، بلکه با استفاده از سنگهای موجود در محیط که اندازهی آنها عموما از کف دست کوچکتر است اجرا میشود.
با این حال، تغییر مصالح این فرش باعث نشد اعتراضهایی که از یک دهه گذشته جریان دارد، فروکش کند.
بیژن فرهنگ درهشوری، بومشناس که در تهیه پرونده ژئوپارک قشم و معرفی آن نقش موثری داشت نیز همزمان با اجرای این پروژه در نقد آن گفته بود: جزیره هرمز هر جای دنیا بود تبدیل به پارک ملی میشد و خود هرمز و اهالی آن زندگی پایدار دوستدار محیط زیست را تا ابد ادامه میدادند، در حالی که الان هرمز صاحب ندارد. توریستها میتوانند قندیلهای غارها، خاک، استالاکتیتها و استالاکمیتها در هر جای ایران کول کنند با خودشان ببرند. من هر بار که به هرمز میروم عصبانی میشوم. در هرمز جایی بدون زباله نیست که بتوان از آهوهای آن عکاسی کرد. زیر آبهای هرمز، انارک و قشم و همه پنجاه شصت جزیره خلیج فارس و دریای عمان محیطی شگفتانگیز است. کشور ما که اولین امپراتوری تاریخ و تمدن فلان و بهمان را داشته اما حتی یک پارک ملی دریایی ندارد، در حالی که کشورهای آفریقایی که کمتر اسمشان را شنیدهایم، همگی پارک ملی دریایی دارند.
سروش شکوریان، هنرمند نقاش ساکن هرمزگان نیز سال ها قبل به ایسنا گفته بود: سوال اصلی من این است؛ این رخداد چه سنخیتی با هنر دارد؟ آیا صرف اجرای این پروژه توسط گروهی که عنوان هنرمند را با خود یدک میکشند، دلیل میشود که آن را هنر اطلاق کرد؟ اگر هنر است، دوستان کمی راهنمایی کنند که ما هم بدانیم این چه نوع هنری است؟ آیا هنر محیطی است و اگر محیطی است، پس چرا کمر به تخریب محیط زیست بسته است؟
نظر شما