نگاهش میکنی، تا ببالد
گرمایی در درونش قرار میدهی، تا رشد کند
از جان خود، بهاندازهی پذیرشش، در او میدمی تا نفس بکشد
جنبشی در درونش میافکنی، تا قوام بگیرد
تکهای نور در دلش میکاری، تا از تاریکیها بهدر آید
صدایش میکنی، تا بر هست خویش آگاهی بیابد و پاسخت بگوید
به چشمانش روشنی میبخشی، تا تو را ببیند و محو زیباییات شود
* * *
ایروشنیبخش دلها
ای آگاه از هرچه پنهان و هرچه آشکارا
ای زیباترین هست، ای هستی زیبا
ای همه هستها از هست تو پیدا
هستی دوچرخهی ما و تولدش را
مبارک گردان.
نظر شما