آنهم در زمانی که مجموعه پریدخت با حال و هوایی شبیه به شب دهم و با حضور زوج دوستداشتنی سینمای ایران – لیلا حاتمی و علی مصفا– بهصورت موازی هر شب مهمان خانههایمان میشود. خانوادهها درست مثل نوروز 80 پای تلویزیون مینشستند و به قصه عشق یکسویه حیدر خوشمرام به فخرالزمان قجر خیره میشدند و جالب اینکه اینبار از پایان داستان نیز باخبر بودند. شب دهم حکایت غریبی دارد؛ یک جوان لمپن به دختری از نوادگان پادشاهان قاجار دل میبندد. فخرالزمان و عمهاش - تاجالملوک (رویا تیموریان) - میخواهند با انداختن سنگهای ریز و درشت برسر جوان پاچه ورمالیده، او را از ادامه راه منصرف کنند و درعینحال تفریحی نیز کنند اما حیدر عاشق است...
حسین یاری از آن گروه بازیگرانی است که دیر کشف شد. کارهایش زیاد بهچشم نمیآمدند و جای مانور چندانی برای یک بازیگر نداشتند. تا اینکه حسن فتحی نقش حیدرخوشمرام را به حسین یاری پیشنهاد کرد؛ جوانی کلاهمخملی و لات که قرار است، فقط 10 پله را طی کند، 10شب را پشتسر بگذارد و از عشقی زمینی به معشوق آسمانی وصال یابد.
حسین یاری میگوید: وقتی فیلمنامه را خواندم، گرم شدم... نتوانستم ذهنم را از نقش برگردانم. فقط به ایفای نقش حیدر زل زده بودم؛ انگار مقرر بود در پرونده کاری من اتفاقی خاص رخ دهد. آری برای حسین یاری واقعهای رخ داد؛ او که تا آن روز دیده نشده بود، پس از اینکه شب دهم روی آنتن رفت، طالع دیگری برایش رقم خورد.
شب دهم تنها نقشی بود که آن را با عقلم نگاه کردم، میم مثل مادر هم شاید به همین شکل اما نقش حیدر را دلم انتخاب کرد و با دلم تصمیم گرفتم بازی کنم و تا پایان کار این دل بود که من را پیش میبرد؛ فقط من هم از این حکم تبعیت نمیکردم، تقریبا همه اعضای گروه با این حس پیش میرفتند. هیچوقت یادم نمیرود که به اتفاق آقای فلاح و خانم ریاحی از آقای فتحی خواستیم صحنه آخر را بدون کات بازی کنیم و همانطور هم شد.
حالا که به شب دهم نگاه میکنم، میبینم که کار چه داستان قوی و پرتعلیقی داشته، هنوز هم آدم را میکشد. و حضور او در شب دهم ناکامیهای گذشته را جبران کرد و حسین یاری به چهرهای شناختهشده تبدیل شد؛ سعی کردم حیدر مثل لاتهای دیگری که مردم دیده بودند از آب درنیاید؛ آقای فتحی هم همین را میخواست... خیلیها میگفتند چهرهات جواب چنین نقشی را نمیدهد، میگفتند این گریم و سبیل به صورتات زار میزند... اما هرچه میگفتند مهم نبود... نیرویی من را میکشید و میگفت برو... تا آخر قصه برو.
و امروزه، حیدر خوش مرام شخصیتی است که در جریان یک رابطه عاشقانه متحول میشود؛ البته فرجام تراژیک نقش وی، شخصیت او را در نزد مخاطب به یادماندنیتر کرد.